نامه هاي خط خطی
نویسنده : خانم دکتر عرفان نظر آهاری
( هفته سی و ششم )
گناه را چه آشکار و چه پنهان ترک کنید ؛ زیرا آنان که مرتکب گناه می شوند ، به سزی اعمال خود خواهد رسید . انعام/ 120
حرف از گناه که پیش می آمد، پیش خودم می گفتم من که گناهی نکرده ام .
منظورم آن گناه های بزرگی است که خدا می گوید و اسمشان گناه های کبیره است .
من که مرتکب آن نشده ام .
گناه های بزرگ را آدم بزرگها انجام می دهد .
اما امروز آیه ای توی سوره ی « حجرات » خواندم که حسابی دلم را لرزاند .
خدایا تو گفتی : « ای کسانی که ایمان آوردید ، از گمان فراوان بپرهیزید ؛ زیرا پاره ای از گمانها گناه است و در کارهای پنهان یکدیگر جستجو نکنید و غیبت یکدیگر را نکنید . آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده ی خود را بخورد ؟ »
این آیه را که خواندم، یادم افتاد که بارها شده که من هم توی دلم احساسهای بدی نسبت به کسی داشته و ندانم چرا .
شده که هزار فکر ناجور درباره ی کسی کنم ، اما نه چیزی شنیده باشم و نه چیزی دیده باشم .
شده که بنشینم پشت سر کسی تا آنجایی که می توانم بدگویی کنم .
شده که...
گفتی که اینها گناه است؟
گفتی که مثل خوردن گوشت برادر مرده ی آدم است .
مثالت چقدر واقعی و چقدر وحشتناک است .
برادر یعنی همخون آدم ، یعنی عزیز ، یعنی دوست داشتنی .
چطور می شود چنین کار وحشتناکی کرد .
اما ما خیلی وقتها این کار را انجام داده ایم ، بدون اینکه اصلاً متوجه باشیم و بفهمیم .
کاش زودتر این آیه را خوانده بودم .
خدایا از دست خودم دلخورم .
بدترین کاری که تا به حال انجام داده ای و واقعاً دلت می خواهدخدا تو را ببخشد چیست؟
ماجرا را به رمز بنویس ، طوری که هیچ کس جزخدا نفهمد تو چی نوشته ای .
( ادامه دارد )
منبع : کتاب نامه هاي خط خطی |