نامه هاي خط خطی
نویسنده : خانم دکتر عرفان نظر آهاری
(هفته دوم )
خدایا! یک هفته از دوستی ما می گذرد و من همه اش به این موضوع فکر می کنم که مگر می شود آدم با خدا دوست شود ؟
آخر تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچکم .
اما من یاد حضرت ابراهیم افتادم .
یادم افتاد که تو بهش گفته بودی خلیل .
خلیل یعنی دوست و خلیل الله یعنی دوست خدا .
پس حضرت ابراهیم دوستت بوده ،اما او پیامبر بود . من که پیامبر نیستم .
شاید تو فقط با پیامبرها دوست می شوی .
اما من گشتم و توی قرآن یک آیه پیدا کردم . یک آیه که ثابت می کرد تو با همه دوست می شوی،با همه .
می دانی کدام آیه را می گویم ؟
سوره ی یونس آیه ی 62 ،آنجا که می گویی : آگاه باشید که دوستان خدا ترسی ندارند و غمگین نمی شوند .
یعنی تو می توانی یک عالم دوست داشته باشی .
پس من هم می توانم دوستت باشم.این جوری خیلی خوب است.اصلا فوق العاده است .
خدایا!ممنون که اجازه دادی با تو دوست باشم .
تو درباره ی دوستی با خدا چه فکر می کنی ؟
آخر آدم چه طور می تواند با خدا دوستی کند .
به نظر تو این دوستی چه شکلی است ؟
چه جوری است ؟
دوستی یک ماجرای دو طرفه است و هر کدام از دو طرف وظایفی در برابر هم دارند .
درباره ی دوستی با خدا هم حتما همین طور ست ،نه ؟
اگر دوستی با خدا معنی داشته باشد،پس واژه هایی مثل قهر و آشتی با خدا هم معنی دارد .
راستی تو هیچ وقت با خدا قهر کرده ای ؟
آشتی چطور ؟
( ادامه دارد )
منبع : - wWw.98iA.Com |