نامه هاي خط خطی
نویسنده : خانم دکتر عرفان نظر آهاری
(هفته دهم )
و خدا با موسی (بی واسطه) سخن گفت. نساء/ 164
من همه ی این هفته را هم به درخت موسی فکر کردم. به حرفهای موسی و حرف زدن تو .
من چقدر ساده نگاه می کنم که خیال می کنم تو باید مثل آدمها با همین کلمه ها جواب مرا بدهی .
اما تو حرف می زنی .
تو واقعا حرف میزنی و هزار راه برای حرف زدن با آدمها بلدی .
بعضی وقتها حرفهایت را از زبان دیگران به آدم می گویی؛ بعضی وقتها حرفهایت را توی کتابها می گذاری و خیلی وقتها هم با گوشه و کنآیه و رمز و اشاره صحبت می کنی .
می دانم که تو از هر دری وارد می شوی تا با ما حرف بزنی؛ اما چرا ما بعضی حرفهایت را نمی فهمیم ؟
کلمه های تو ساده است، زبانت هم همین طور .
معنی حرفهایت هم واضح است، اما ....
خدایا ! زبانت را به من هم یاد بده .
راستش را بگو! خدا با تو هم حرف می زند ؟
چه جوری ؟
چه شکلی ؟
چه وقتهایی می فهمی که این حرفها
حرفهای خداست ؟
حتما بین تو و خدا هم رمزهایی وجود دارد که فقط خودت می دانی و او .
تو هم کم کم داری زبان خدا را یاد می گیری .
یادت می آید اولین بار چطور منظورش را فهمیدی ؟
لابلای خاطراتت را بگرد .
خاطره های تو پر از کلمه های خداست .
چطور است که این دفعه درباره ی کلمه های خدا ، با خدا صحبت کنی .
پس برایش بنویس .
بنویس چطور معنی حرفهایش را می فهمی .
( ادامه دارد )
منبع : - wWw.98iA.Com |