انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
( قسمت یکصد و نوزدهم )
فصل چهاردهم : صورت انسان در عالم برزخ
مقدمه
وقتى انسان از دنيا مى رود عالم او عوض مى شود، دنيا عالمى است كه در آن سعادت و شقاوت ، حق و باطل ، دروغ و راست ، خلوص و آلودگى ، نظافت و خباثت ، كفر و ايمان ، صالح در هم آميخته است . اما عالم قبر و برزخ عالم صدق و حقيقت و واقعيت محض است .
اخلاق و افعال و اعمالى كه انسان در دنيا انجام مى دهد، در عالم برزخ به صورت واقعى خود جلوه مى كنند. ظاهر و باطن در آنجا اختلافى ندارند و هر دو، يك حقيقت واحدند.
راه سعادت و شقاوت براى هر كس در اين دنيا تا هنگام مرگ مشخص نيست ولى به مجرد مردن ، راه انسان يك سره به سوى بهشت و يا جهنم مى شود.
اعمالى و افعالى كه انسان در دنيا انجام داده است به صورتهاى واقعى برزخى براى انسان جلوه گر و مجسم مى شوند.
اعمال انسان نيك باشد يا بد، در عالم برزخ مجسم مى شوند و صورتى مخصوص به خود دارند. اعمال نيك در آن جا به صورت شخصى زيبا و قد رعنا و خوش اخلاق جلوه مى كند. انسان به او مى گويد: چه كسى هستى ، تا به حال صورتى زيباتر با لباس عالى تر و بوى خوشتر از تو نديده ام ؟
در پاسخ مى گويد: همان عمل نيك تو هستم . عمل صالحى كه در دنيا انجام دادى و تا روز قيامت با تو هستم و جدا نمى شوم .
اعمال قبيح و زشتى كه انسان در دنيا انجام مى دهد به صورت زشت و بدقيافه و بد خلق با لباس كثيف و بوى گند، مجسم مى شود. انسان به او مى گويد: كيستى ؟ تا به حال صورتى مانند تو زشت و بدقيافه و بويى چون بوى تو زنند نديده ام ؟
در جواب مى گويد: عمل بد و ناپسند تو هستم ، همان عمل زشت و قبيحى كه در دنيا انجام مى دادى . تا روز قيامت هم با تو هستم و جدا نمى شوم .
اعمالى كه انسان در دنيا انجام مى دهد دو صورت دارد. اول ، صورت ظاهر كه همان پيكره و جسد عمل است . دوم ، صورت باطن كه همان روح و جان عمل است . انسان از آن خبر ندارد تا اينكه در عالم برزخ آشكار شود.
مثلا، موقعى كه انسان نماز مى خواند ممكن است براى خدا و به فرمان او آن را انجام داده باشد و ممكن است براى ريا و خودنمايى باشد. پس روح نماز دو تا شد در حالى كه پيكره آن ، كه همان عمل ظاهرى است يكى مى باشد. اگر براى خدا باشد با صورتى زيبا و خوش لباس ، خوش خو و خوش بو به طورى مجسم مى شود كه انسان از ديدن آن لذت مى برد و اگر براى خودنمايى و ريا باشد به صورت زشت و كريه ، بدقيافه ، بدخو و بدجلوه مى كند به طورى كه انسان از ديدن آن ناراحت و شرمنده مى شود.
در اين جا مناسب است صورتهاى برزخى بعضى از افراد و بعضى از چيزها را بيان كنيم و آنها از اين قرارند.
صورت برزخى مردم را نشان داد
افرادى كه در دنيا زندگى مى كنند، در ظاهر همه آنها به صورت انسانند. بيننده ، آنها را انسان حساب مى كند. ولى اخلاق آنان متفاوت است . اختلاف اخلاقى و تفاوت ملكات و غريزه ها، موجب اختلاف شكلها و صورتها مى گردند و آنها در برزخ و قيامت با صورتهاى گوناگون و متفاوت وارد مى شوند.
از ابى بصير روايت شده است كه گفت : در خدمت امام جعفر صادق عليه السلام به حج مشرف شديم ، هنگاميكه در حال طواف بوديم . عرض كردم : فدايت شوم ، اى فرزند رسول خدا! آيا تمام اين خلق را مى آمرزد و از گناهان آنان صرفنظر مى كند؟
فرمود: اى ابوبصير! اكثر اين افرادى كه مى بينى از ميمون ها و خوكها هستند. ابوبصير مى گويد: عرض كردم : آنان را به من نيز نشان بده .
آن حضرت تكلم به كلماتى كرد و پس از آن دست خود را روى چشمان من كشيد. ناگهان آنها را كه به صورت خوك و ميمون بودند ديدم و اين امر موجب وحشت من شد. آن حضرت دوباره دست خود را بر چشمم كشيد، آنها را به همان صورتهاى اوليه مشاهده كردم . سپس فرمود:
يا ابا محمد (كنيه ابابصير است ) شما در ميان بهشت خوشحال و مسروريد و در طبقات آتش شما را مى جويند و يافت نمى شويد. سوگند به خدا كه سه نفر از شما در آتش با هم نخواهيد بود. سوگند به خدا دو نفر از شما با هم نخواهيد بود. سوگند به خدا يك نفر هم نخواهد بود. (كنايه از اينكه شمايى كه ظاهر و باطنتان يكى است و مؤ من حقيقى هستيد به شكل حيوانات نمى شويد و در جهنم نمى رويد او در صحراى قيامت و برزخ به شكل انسان وارد مى شويد.)(381)
صورت برزخى مردم در حج
نقل شده است كه : در سالى كه تعداد زيادى از مردم به حج و زيارت خانه خدا رفته بودند، سروصدا و رفت و آمد اجتماعات بسيار به چشم مى خورد. ابوبصير به حضرت امام محمد باقر عليه السلام عرض كرد: يا بن رسول الله ! (امسال ) چقدر حاجى زياد و ناله و فرياد بسيار است . حضرت فرمود:
بلكه چقدر ناله و فرياد بسيار و حاجى كم است ؟ سپس فرمود: اى ابا بصير؟ آيا دوست دارى كه راستى گفتار مرا دريابى و آن چه را كه گفتم با ديدگان خود ببينى ؟ پس حضرت دست به چشمان او ماليد و دعايى خواند، چشمان ابوبصير كه سابقا نابينا بود بينا شد. حضرت فرمود: اى ابوبصير! نگاه كن به سوى حاجى ها!
ابوبصير مى گويد: نگاه كردم ديدم اكثر مردم از ميمون ها و خوكها هستند و مؤ من در ميان آنها، همچون ستاره تابان در شب تاريك مى درخشد. عرض كرد: راست گفتى اى مولاى من ! چقدر حاجى كم و ناله و فرياد بسيار است . پس دوباره آن حضرت دعايى خواند و دست به چشمان ابوبصير كشيد به حالت اول درآمد و نابينا شد. از علت نابينايى خود سئوال كرد. حضرت فرمود: خدا به تو ستم نكرده و اينطور درباره تو پسنديده است .(382)
صورت برزخى خود و ديگران را ديد
نقل شده است : شخصى از اهل فكر، در گوشه اى از صحن حضرت امام رضا عليه السلام نشسته و در درياى از تفكر فرو رفته بود. يك مرتبه حالتى به او دست داد، صورت ملكوتى افرادى را كه در صحن مطهر بودند مشاهده كرد. ديد خيلى عجيب است !
صورتهاى مختلف زننده و ناراحت كننده از اقسام حيوانات ، بعضى از آنها، صورتهايى بود كه از شكل و قيافه چند حيوان حكايت مى كرد. درست مردم را تماشا كرد، ديد در بين جمعيت كسى نيست كه صورتش سيماى انسان باشد مگر يك نفر سلمانى كه در گوشه صحن ، كيف خود را باز كرده و مشغول اصلاح و تراشيدن سر كسى است و فقط او به شكل و صورت انسان مى باشد.
آن شخص با عجله خود را از بين جمعيت به او كه نزديك در صحن بود رسانيد، سلام كرد و گفت : اى آقاى سلمانى ! مى دانى چه خبر است ؟
او خنديد و گفت : آقا تعجب مكن ، آئينه را بگير و خودت را نگاه كن ؟ وقتى آئينه را گرفت و در آن نگاه كرد، ديد صورت خود او هم به شكل حيوانى است . عصبانى شده و آئينه را بر زمين زد.
سلمانى گفت : اى آقا! برو خودت را اصلاح كن آئينه گناهى ندارد.(383)
صورت ملكوتى ده طايفه
از براء بن عازب نقل شده است كه گفت : معاذ بن جبل در خانه ابو ايوب انصارى نزديك رسول خدا صلى الله عليه و آله نشسته بود. معاذ از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره آيه :
يوم ينفخ فى الصور فتاءتون افوجا (384) سئوال كرد. حضرت در پاسخ فرمود:
اى معاذ! از امر عظيمى پرسش كردى ! آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله بگريست و فرمود: ده طايفه از امت من متفرق محشور مى شوند به طورى كه خداوند آنها را از مسلمانان ديگر جدا كرده و صورتهاى آنها را به چهره هاى گوناگونى تبديل نموده است .
گروهى از آنان به صورت بوزينه محشور مى شوند، آنان سخن چينانند.
گروهى به صورت خوك اند و آنان حرام خورانند.
گروهى صورتهايشان به طرف پايين و پاهايشان به طرف بالا قرار دارد و بدين كيفيت روى زمين محشر كشيده مى شوند، آنان ربا خوارانند.
گروهى نابينا هستند و در حال كورى به اين طرف و آن طرف متحيرانه مى دوند.
آنان كسانى هستند كه در وقت حكم كردن ، مراعات عدالت را ننموده و در بين مردم ، جور و ستم روا داشته اند.
گروهى كر و لالند و تعقل و ادراك ندارند. آنان كسانى هستند كه به كردار و اعمالى كه انجام مى دهند خودپسندانه مى نگرند.
برخى زبانهايشان در حالى كه روى سينه هايشان افتاده آن را مى جوند و از دهان آنها چرك و خون جارى است . به طورى كه اهل محشر از اين منظره نفرت كنند، آنان علما و خطبايى هستند كه گفتار با كردارشان مطابقت ندارد.
بعضى دستها و پاهايشان بريده است ، آنان كسانى هستند كه همسايگان خود را اذيت و آزار مى دهند.
بعضى ديگر به شاخه هايى از آتش به دار آويخته شده اند، آنان جاسوسان و نمامانى هستند كه در نزد سلطان ، به ضرر مردم سخن چينى و سعايت مى كنند.
عده اى هستند كه بوى گندشان از بوى جيفه و مردار بيشتر است . آنان افرادى هستند كه از لذتها و شهوتها پيروى كرده و از اموال خود حق خدا را نمى دهند.
گروهى ديگر كسانى هستند كه لباسهايى از ((قطران )) و قير پوشيده اند و آنها به بدنشان چسبيده است . آنان اهل كبر و خودپسندى و تفاخر هستند.(385)
در اين روايت شريفه خصوصيات صورتهاى ملكوتى اهل گناهان كبيره ، بيان شده است بالاخص آنان كه به صورتهاى ميمون و خوك در محشر حضور پيدا مى كنند.
در آن روز كاندر دمندى به صور بشر دسته دسته بيابد حضور
گشوده شود ز آسمان چند باب جبالند(386) آن روز هم چون سراب
پىنوشتها :
381-بحار، ج 47، ص 79.
382-بحار، ج 46، ص 261.
383-معادشناسى ، ج 2، ص 318.
384-سوره نباء آيه 17. ((روزى كه در صور دميده شود مردم فوج فوج وارد مى شوند.
385-مجمع البيان ، ج 5، ص 423 ذيل آيه فوق .
386-كوه ها.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh/marg_barzakh_saalehi-haajiaabaadi |