انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
( قسمت یکصدم )
فصل پنجم : عذاب هاى برزخى مجرمان
( قسمت هشتم )
عذاب برزخى معاويه
معاوية بن ابوسفيان هم ، در اثر ظلم و ستم هايى كه در دنيا مرتكب شده و حق كشيهايى كه در طول عمر خود انجام داده است از عذاب برزخى مصون نمى باشد و او را در برزخ با بدترين شكنجه ها تا روز قيامت عذاب مى كنند.
امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى با پدرم عازم تشرف به خانه خدا بوديم ، پدرم از جلو و من از عقب سر او حركت مى كرديم تا به موضعى رسيديم كه آن را ((ضجنان )) مى گويند. ناگهان مردى پديدار شد، به گردنش زنجيرهايى بود كه آن را با خود حمل مى كرد و آنها روى زمين مى كشيد.
رو به من آورد و گفت : مرا آب دهيد، (كه الان از تشنگى هلاك مى شوم !)
پدرم متوجه من شد و فرياد زد: اى فرزند! آبش نده ، خداوند او را آب ندهد! (اين معاوية بن ابى سفيان است ).
و مرد ديگرى پيوسته دنبالش در حركت بود و زنجيرش را دست داشت و با آن ، او را در پايين ترين نقطه از نقاط آتش انداخت (و حال او تا روز قيامت چنين خواهد بود.) (261)
در روايتى ديگر عذاب او را چنين نقل مى كند:
روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله در خانه دختر عموى خود ((ام هانى )) خواهر اميرالمؤ منين عليه السلام خوابيده بود. ناگهان وحشت زده از خواب بيدار شد.
((ام هانى )) سئوال كرد: چرا ناراحتيد؟! فرمود: اى ام هانى ! الان كه خواب بودم خداوند متعال قيامت و سختى هاى ، جهنم و عذابهاى آن را به من نشان داد. در جهنم به معاويه و عمروعاص برخوردم ، ديدم هر دو در وسط آتش سوزان جهنم ايستاده بودند و مالكين جهنم سرهاى آنان را با سنگهاى آتشين مى كوبيدند و به آنان مى گفتند: آيا به ولايت و امامت على بن ابى طالب ايمان آورديد؟!
ابن عباس مى گويد: (روز قيامت ) على عليه السلام از حجاب عظمت خارج مى شود در حالى كه خوشحال و خندان است . فرياد مى زند و مى گويد: به خداى كعبه ، خدا درباره من حكم كرد.
در اين هنگام ، خداوند معاويه را به سوى آتش روانه مى كند و على در كنار پل صراط مى ايستد و درباره اصحاب و شيعيان و اهل بيت خود شفاعت مى نمايد.(262)
پىنوشتها :
261-معادشناسى ، ج 2، ص 338.
262-دارالسلام ، ج 2، ص 338.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh/marg_barzakh_saalehi-haajiaabaadi |