انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
مرگ سخت ترين حالت براى مجرم
عايشه مى گويد: روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله به من فرمود: كدام حالت براى ميت از همه حالات سخت تر است ؟ عرض كردم : خدا و رسول آگاه ترند.
فرمود: اى عايشه ! تو بگو! عرض كردم : سخت ترين حالت وقتى است كه مى خواهند ميت را از خانه اش بيرون برند، اولاد او اطرافش را گرفته و فريادشان بلند است و مى گويند: ((وا ابتا وا ابتا)) ، فرمود: اين حالت بسيار سخت است ! اما سخت تر از اين اين هم هست ، عرض كردم : سخت تر از اين وقتى است كه ميت را در لحد گذارند و خاك رويش بريزند و او را تسليم خدا كنند، دوستان از كنار قبرش برگردند و او را تنها گذارند.
فرمود: از اين سخت تر هم مى باشد. عرض كردم : يا رسول الله ! شما بفرماييد. فرمود: از همه حالت براى ميت سخت تر، وقتى است كه غسال براى غسل دادن ميت داخل خانه او شود، انگشتر جوانى را از دست و پيراهن عروسى را از بدنش بيرون آورد و عمامه را از سر علماء و فقها بردارد.
در اين هنگام وقتى روح ، بدن را عريان بيند فرياد زند و با صداى بلند كه همه خلايق (مگر جن و انس )، بشنوند. گويد: اى غسال ! ترا به خدا قسم كه ! لباس مرا به آرامى بيرون آور؛ زيرا در اين ساعت تازه از دست ملك الموت راحت شدم .
زمانى كه غسال آب روى ميت ريزد فرياد زند و گويد: اى غسال ! ترا به خدا قسم آب را به آرامى روى من بريز، آن را ملايم كن كه نه سرد باشد و نه گرم ، زيرا جسد من در اثر خارج شدن روح از آن ، آتش گرفته و طاقت ندارد.
وقتى غسال مشغول غسل دادن شود، فريادش بلند گردد: اى غسال ! ترا به خدا قسم دست خود را به آرامى بر روى من بكش ؛ اين جسد به واسطه خارج شدن روح از آن ، مجروح شده و تحمل ندارد كه دست خود را با قوت بر آن بكشى .
موقعى كه از غسل دادن فارغ شد و ميت را در كفن گذاشت و پاهاى او را محكم بست ، فريادش بلند شود و گويد: اى غسال ! ترا به خدا قسم ! سر و صورت مرا با كفن نپوشان تا زن و بچه و بازماندگان ، مرا ببينند، زيرا اين آخرين ديدار است ، من امروز از آنها مفارقت كنم و تا قيامت مرا نمى بينند.
چون ميت را براى بردن به قبرستان ، از خانه خارج كنند، فرياد زند: اى جماعت ! در بردن من عجله نكنيد تا خانه و اهل و عيال خود را وداع كنم . سپس فرياد كند و گويد: من زن خود را تنها و بدون شوهر گذاشتم اذيتش نكنيد، اولاد من يتيم شدند به آنها ظلم روا نداريد؛ زيرا من امروز از خانه خود خارج شدم و ديگر به آنجا بر نمى گردم .
بعد از آن كه جنازه را به سوى قبرستان حمل كردند. گويد: شما را به خدا قسم ، عجله نكنيد تا صداى اهل و عيال خود را كه گريه و ناله مى كنند بشنوم ؛ زيرا من از آنها جدا مى شوم و ديگر تا روز قيامت صداى آنها را نمى شنوم .
چون جنازه را كنار قبر به زمين گذاشتند. فرياد زند و گويد: اى دوستان و برادران ! اى اهل و عيال و اى بازماندگان ! و اى همسايگان من ! دنيا شما را فريب ندهد كما اين كه مرا فريب داد، زمانه با شما بازى نكند، همين طور كه با من بازى كرد، از من عبرت گيريد؛ زيرا مالى جمع كردم و همه را براى ورثه گذاشتم بدون آن كه خود از آن استفاده كنم ! در حالى كه وقتى خداوند حساب آنها را رسد و در دادگاه ، مجرم شناخته شوم آن ها گناهان مرا به دوش نمى گيرند.
موقعى كه بر ميت نماز خوانده مى شود عده اى از دوستان و اهل و عيال او بر مى گردند. مى گويد: اى دوستان و برادران ! مى دانستم كه ميت در دل دوستان از زمهرير سردتر مى شود اما نمى دانستم به اين زودى از دل آنها بيرون مى رود و نسبت به آن سرد مى شوند.
بعد از آن كه ميت را داخل قبر نهادند. با فرياد بلند گويد: اى وارثين ! مال و منال زيادى جمع كردم و همه را براى شما گذاشتم . من با دست خالى و بدون اين كه چيزى از آن را براى خود حمل كنم و از ميان شما رفتم ، مرا فراموش نكنيد و از اين مال و ثروت بهره و نصيبى هم براى من قرار دهيد و با دعاى خير و صدقه ، مرا يارى كنيد و ياد نماييد.(78)
پىنوشتها :
78-لئالى ، ج 5، ص 15.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh |