انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
مرگ مستى آور است
از آيات و روايات چنين استفاده مى شود كه ((مرگ )) با شدت ها و سختى ها و وحشت هاى گيج كننده همراه است . انسان را در يك حيرانى و سرگردانى عجيبى فرو مى برد! به انسان حالتى شبيه ((مستى و بى هوشى دست مى دهد؟! بر اثر رسيدن ((مستى )) بر عقل او چيره مى شود و او را در اضطراب و ناآرامى شديدى فرو مى برد قرآن درباره سكرات مرگ چنين مى فرمايد:
و جاءت سكره الموت بالحق ذلك ما كنت منه تحيد(45)
((و سرانجام سكرات مرگ ، به حق فرا مى رسد (و به انسان گفته مى شود): اين همان چيزى است كه از آن فرار مى كردى .))
((مستى )) در حالت ((مرگ ))، يا به سبب انتقال از جهانى به جهان ديگر است كه هر جهت ناشناخته و مجهول مى باشد، هم چون حالت هيجانى كه به نوزادان در هنگام انتقال از عالم جنين به عالم دنيا دست ميدهد.
يا به سبب مشاهده كردن اوضاع و احوال و شرايط بعد از مرگ و قرار گرفتن در برابر نتيجه اعمال و ترسيدن از سرنوشت نهايى است .
يا به سبب جدايى از دنيا و افراد و كسان و اشياء مورد علاقه او (از قبيل خانه باغ ، ثروت و فرزندان ).
چگونه چنين اضطرابى در محتضر نباشد! در حالى كه انسان بايد در لحظه مرگ كه مرحله انتقالى مهم است تمام پيوندهاى خود را با جهانى كه ساليان دراز با آن خو گرفته است قطع كند و در عالمى گام بگذارد كه براى او كاملا تازه و اسرارآميز است به خصوص اين كه در لحظه ((مرگ ))، انسان درك و ديد تازه اى پيدا مى كند، بى ثباتى اين جهان را با چشم خود مى بيند و حوادث بعد از ((مرگ )) را كم و بيش مشاهده مى كند. اين جاست كه وحشتى عظيم سر تا پاى او را فرا مى گيرند. و حالتى شبيه ((مستى )) به او دست مى دهد ولى ((مست )) نيست .
كنون آمده وقت سكرات موت
به حق خود رسيده است هنگام فوت
بلى آن همان مرگ باشد درست
كه جستيد دورى از آن از نخست
حتى انبياء و مردان خدا كه در لحظه ((مرگ )) از آرامش كاملى برخوردارند از مشكلات و فشارهاى اين لحظه انتقالى بى نصيب نيستند، چنانچه در حالات پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمده است كه : در لحظات آخر عمر مباركش دست خود را در ظرف آبى مى كرد و به صورت مى كشيد و ((لا اله الا الله )) مى گفت و مى فرمود: ان الموت سكرات ((مرگ سكراتى دارد))(46)
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام ترسيم زنده و گويايى از لحظه ((مرگ )) و سكرات آن دارد و مى فرمايد: هر آينه ((مرگ )) شدايد و سختى هايى دارد، شديدتر از آن چه در وصف بگنجد، يا با معيار عقل مردم دنيا سنجيده شود.
از امام صادق عليه السلام سئوال كردند: چرا هنگامى كه روح از بدن انسان خارج مى شود احساس ناراحتى مى كند. فرمود: به سبب اين كه با آن نمو كرده است .(47) درست مانند اين مى ماند كه دندان فاسدى را از دهان بيرون كشند، (به طور مسلم پس از آن احساس آرامش مى كند، ولى لحظه جدايى دردناك است ).
پىنوشتها :
45-ق ، آيه 19.
46-روح البيان ، جلد 9، ص 118.
47-بحار جلد 6، ص 158.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh |