احسان
حجت الاسلام رنجبر
( قسمت چهارم )
نخواهی که باشی پراکنده دل
پراکندگان را زخاطر مدار
در آچارکِشی دنبال پیچ های شل می گردند تا آنها را سفت کنند . ما آدمها باید در جامعه آچار کش خوبی باشیم . باید ببینیم چه کسی دارد از دست می رود ، چه کسی پایه های زندگیش لرزان میشود ، آن را تقویت بکنیم . به او احسان و خدمت کنیم و اورا محکم و پایدارش کنیم . ما گاهی برعکس عمل می کنیم . می بینیم چه کسی محکم است ، آن را شل کنیم . چه کسی بالا است ، او را پایین بیاورید . ما به چه زیبایی ، آدمها را قیچی می کنیم و پایین می کشیم . می خواهید آشفته نشوید ، بیایید کسانی که آشفته هستند را پیدا کنیم و به آنها کمک کنیم .
احسان یعنی گره گشایی و کمک به دیگران . احسان یعنی طرف به شما نیکی نمیکند ولی شما به او کمک میکنید . شما باید خدمت کنید تا خدا به شما خدمت کند . سعدی میگوید : اگر مردهستی به کسی که به تو بدی کرده ، خوبی کن و گرنه به کسی که به تو خوبی کرده ، خوبی کنی ، هنر نیست . هنر این است که به کسی خوبی کنی که به تو بدی کرده است . ارزش بدهی به کسی که تو را بی ارزش کرده است . این احسان است . محبت هم احسان است .گره گشایی است. هم گره مادی و هم گره معنوی . خدا به کسی خدمت می کند و دست کسی را می گیرد که او دست کسی را گرفته باشد .
شما هر چه بگویید : ایاک نعبد و ایاک نستعین ، فایده ای ندارد . شما باید خدمت کنید تا خدا به شما خدمت کند . خدا می گوید : حالا که کمک خوب است چرا تو کمک نمی کنی ؟ اگر بد است ، چرا از من می خواهی ؟ مگر میشود خدا فردا پناهگاه ما باشد در حالیکه ما پناهگاه هیچ کس نبوده ایم . بالاخره شما در زندگی مشکل داری و رو به خدا دست بلند می کنی . خدا میگوید : به فریاد کسی رسیده ای که من تو را دستگیری کنم . سعدی می گوید:
تو هرگز رسیدی به فریاد کس
که می خواهی امروز فریاد رس .
این فریادرسی خدا وقتی به اوج خودش میرسد که شما به فریاد کسانی رسیده باشی که به فریادت نرسیده باشند .
منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=306&Itemid=431 |