توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت
حجت الاسلام دکتر رفیعی
(قسمت سوم )
چطور می توانیم خانواده و نزدیکانمان را به نماز توجه دهیم ؟
یکی تارک الصلاة است . بعضی ها می گویند : فرزند من نماز نمی خواند . مسئله دوم بی توجهی و سهو در نماز است که این ها دو تا موضوع هستند . بی توجهی به نماز یا حق نماز را ادا نمیکنند یا اینکه گاهی می خواند و گاهی نمی خواند . مادری به من گفتند : دو تا دختر دارم که بیست و هفت سالشان است و نماز نمی خوانند و من به آنها می گویم : شیرم را حلالتان نمی کنم . گاهی که خیلی عاطفی می شوم می گویند : باشد و چند روز میخوانند و دوباره نمیخوانند . این در جامعه ما معظلی است .
این بحث باید از جهات مختلفی مورد توجه قرا گیرد . خطاب به کسانیکه یا نمی خوانند و یا بی توجهی می کنند . ببینید عزیزان در این قرن که می گویند : قرن بحران معنویت است پیشرفت علمی زیاد بوده است ولی تعداد کسانی که مبتلا به افسردگی ، یاس و ناامیدی هستند و احساس پوچی می کنند ، رو به افزایش است . اینکه قرآن می فرماید : الا بذکرالله تطمئن القلوب و اینکه نماز باعث آرامش میشود خودتان را از این آرامش محروم نکنید .
واقعا تمام تفریحات عالم را شما بروید و تمام راهها را هم بروید ، خدا می فرماید : متاع دنیا قلیل است . اولین اثر نماز روی خود شماست . نه روی پدر و مادر شماست و نه اینکه خدا از نماز شما بهره ای می برد . همه هم که کافر بشوند به خدا لطمه ای وارد نمی شود . نماز باعث میشود تعدیل بشوید . آرام بشوید . احساس یاس وافسردگی نکنید . ما با سایر موجودات فرق میکنیم . ما عقل و فهم داریم و عمر ما محدود است . ما دنیا دیگری غیر از این دنیا داریم . برای دنیای دیگر هم باید ذخیره ای داشته باشیم . شما هر چه هم که برنج و گوشت مصرف کنید ، از بین رفته اند و چیزی که ماندگار است ، اعمال شماست .
روایت داریم : وقتی انسان وارد قبر میشود ، نماز یکطرف ، روزه یکطرف ، حج یکطرف ، جهاد یکطرف ، خدمت به مردم یکطرف ولایت یکطرف است . وقتی شما نماز میخوانید ، نشاط بدست می آورید و خودتان را از این نشاط محروم نکنید . حالا روی سخن با اطرافیان کسانی است که نماز نمیخوانند . بیشتر اعمال این افراد از روی انکار نیست . در موقع گرفتاری به سمت خدا میآیند . اینها از روی غفلت است نه از روی انکار . از اطرافیان می خواهم که ببینند از چه اهرمی می شود استفاده کرد تا آنها را به سوی نماز بکشانند. گاهی از اهرم تشویق استفاده کنید . جوانی با تشویق . یا خانمی شوهرش را تشویق به نماز بکند .
فردی اهل نماز و روزه نبود و به عالمی ارادت داشت و هر روز او را می دید . روزی عالم به او گفت : جوان ما باید کمی مثل هم بشویم . من که نمیتوانم مثل تو بشوم ، تو بیا کمی مثل من باش . گفت : نه آقا ما یک سلام به شما میکنیم و اگر ناراحت هستی یک سلام هم نمیکنیم . ما ارادتی به شما داریم . دوستی مان را بهم نزن . عالم دید از این راه نمی شود . چند روز بعد ایشان را دید . گفت : جوان اگر خواهشی از شما داشته باشم انجام می دهی ؟ گفت : بله من نسبت به شما ارادت دارم . قول بده امشب بلند شوی و دو رکعت نماز شب بخوانی . گفت من نماز صبح نمی خوانم چطور نماز شب بخوانم . گفت : قول دادی . گفت بیدار نمی شوم . گفت : بیدارت می کنم . نصف شب بلند شد و نماز خواند . اشکش سرازیر شد و در نماز صبح و ظهر و شب عالم شرکت کرد . گفتند : با ایشان چه کردید ؟ گفت : او را با خدا صلح دادم .
دزدی در خانه عارفی برای دزدی رفت . چیزی پیدا نکرد . عارف هم بیدار بود و گفت : در این خانه چیزی پیدا نمی کنی . اگر پول می خواهی من به تو صد درهم می دهم بشرطی که از این چاه آب بکشی و وضو بگیری و نماز شب و نماز صبح بخوانی . او گفت : بد نیست . وضو گرفت و نماز شب را خواند و بعد نماز صبح را خواند و دید حال خوشی به او دست داد . عارف گفت بیا به تو پول بدهم . دزد گفت : نمی خواهم . تو مرا به جایی بُردی که دیگر با پول قابل مقایسه نیست . آنهایی که نماز نمیخوانند با خدا قهر هستند . باید با خدا آشتی بکنند . چطور مثلا تا تصادفی می کند و یا بچه اش مریض بشود سریع با خدا آشتی میکند .
( ادامه دارد )
منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=342&Itemid=468 |