توبه ، دوباره گناه کردن، لذت شیرینی گناه
حجت السلام و المسلمین نقویان
چطور بفهمیم که خدا توبه ی ما را قبول کرده است ؟
ما نباید یقین بکنیم که توبه مان قبول شده است . زیرا حالت غرور به ما دست می دهد و مغرور می شویم . خدا می خواهد ما را بین خوف و رجا ء نگهدارد . کج دار و مریز نگهدارد که ما در دلمان شعله ای برپا باشد . در قرآن می گوید : عبادت کن تا به یقین برسی که یقین را مرگ معنی کرده اند . تازه به دوران رسیده ها میگویند : ما به یقین رسیده ایم ، پس عبادت دیگر تعطیل میشود . هرچیزی علامتی دارد . همین که با خدا آشتی کرده ای و یکسری کارها را کنار گذاشته ای ، دروغ می گفتم ، تصمیم می گیرم دروغ نگویم . غیبت میکردم ، تصمیم میگیرم غیبت نکنم . به پدر و مادرم تند نگاه می کردم ، بی احترامی میکردم ، حالا مهربان شده ام . خود این ، علامت پذیرش است .
شما بذری را روی زمین می کاری ، بعد چند روز دیگر می بینی سبز شده است . میگویی : از کجا معلوم زمین بذر را قبول کرده است . بذر سبز شده است . باور کنید . شما شب قدر این بذر را کاشته ای و حالا دارد جوانه می زند . پس معلوم است توبه ات سبز شده است و غصه نخور . باید نگران شکستن توبه باشیم .
توبه می کنم و می دانم خدا می بخشد ولی دوباره گناه می کنم . دنبال راه نجات هستم .
حافظ می گوید :
به هوش باش که هنگام باد استغنا ،
هزار خرمن طاعت به نیم جو ننهند .
می گوید : مواظب باش غرور پیدا نکنی . یک وقت بادی می آید و باد استغنا است . گندم کاران و برنج کاران وقتی میخواهند برنج را از سبوسش جدا کنند ، به باد می دهند . حالا یک بادی می آید و همه چیزت را می برد . گریه های شب قدرت را از بین می برد . زیارت عاشورا و نماز شبهایت را از بین می برد . همه ی عبادات را به خودتان بر می گردانند . چون در آن کمی غرور بوده است . پس ما باید حالت خوف و رجاء را همیشه داشته باشیم . ما باید این را حفظ بکنیم . اینکه حالت ماه رمضان را بتوانیم نگه داریم ، کار سختی است .
چکار کنیم لذت شیرینی گناه از وجودمان برود ؟
اولا شیرینی باید باشد . اگر این شیرینی برود ، دیگر ترک گناه ثوابی ندارد . اگر یک خربزه تلخ و ترشیده باشد و بچه ای که این خربزه دوست دارد ، این را نخورد ، هنر نکرده است . یا بچه سرما خورده و خربزه را نمی خورد . خوب هنر کرده ؟ اگر خربزه شیرین بود و تو به دنبالش نرفتی و نخوردی خیلی مزه دارد .
امیر المومنان در باب توبه می فرمایند : گوشتهایی که از گناه در تنت روییده ، باید آب بشود .
یک نگاه نامشروع هم لذت دارد و گوشت تن من میشود . وقتی غیبت کسی را می کنم و آبروی او را می برم و دلم خنک میشود ، این هم گوشت تن شما میشود . اتفاقا غیبت هم نوعی خوردن است . یک دروغ و یک غیبت خوردنی میشود . منتهی این ها خوردنی کاذب است . این خوردنی ها مزه دارد و شکم را هم پُر میکند .
خدا میگوید : این ها که خیلی مزه دارد ، رها کن . خدا با انسانهای عاقل صحبت میکند . چطور وقتی شما مریض میشوید به دکتر می روید و داروی تلخ دکتر را هم می خورید . چون سلامتی برایتان مهم است و در دوران پرهیز از چیزهایی که برایت بد است ، پرهیز میکنید . خیلی جاها ما از شیرینی های نامشروع دست بر می داریم .
خدا میگوید : تو از این چشم بپوش ، ما چیزهای بهتری به تو میدهیم . بچه های خوب در میهمانی به حرف مادر گوش می دهند و با اشاره مادر چیزی می خورند . بعد که خانه می آیند ، مادر به او خوراکی بیشتری می دهد که آبرویش را در میهمانی حفظ کرده است .
خدا می گوید : ما با انسانهای عاقل صحبت می کنیم . انسانهای بی عقل ، از حیوان بدتر هستند .
سعدی حکایت شیرینی دارد . کسی آمد خربزه بخرد . قیمت را سوال کرد . فروشنده گفت : اینهایی که این طرف است ، دو تا یک دانگ و آنهایی که آن طرف هستند ، چهار تا یک دانگ میشود . گفت : فرقشان چیست ؟ فروشنده گفت : این ها که دو تا هستند ، از دسترنج خودم است ولی چهارتایی ها را بچه هایم دزدیده اند و آورده اند . طرف گفت : ازاین حرام تر و ارزان تر نداری ؟ حالا که من می خواهم حرام بخورم ، فرقی نمیکند چند تا باشد . یک فضله ی موش در یک لیوان شربت بیفتد ، همه را آلوده میکند .
اگر ما بتوانیم با عقلمان به دین نگاه کنیم نه با احساساتمان و بتوانیم آن طرف تر را هم ببینیم ، قطعا گناه نمی کنیم . کسی به گوسفندی سبزی می داد و از آن طرف به او دست می زد که ببیند چاق شده است یا نه . من که شربت تلخ میخورم ، سریعا سلامتی نمی آید ، بعدا می آید ولی شربت تلخ نقد است و سلامتی اش نسیه است . کسی که می خواهد در دانشگاه قبول بشود ، یکسال همه ی تفریحات را بر خودش حرام می کند . او دارد نقد این شیرین را از دست می دهد به امید قبولی نسیه . چرا اینجا این کار را می کنیم ؟ در مورد دین هم ، باید همین کار را انجام بدهیم .
(ادامه دارد )
منبع :http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=461&Itemid=598 |