هفتاد سال عبادت
میشه خدا رو حس کرد، تو لحظههای ساده
تو اضطرابِ عشق و ، گناهِ بیاراده
بی عشق عمرِ آدم ، بی اعتقاد میره
هفتاد سال عبادت، یک شب به باد میره
وقتی که عشق آخر، تصمیمش و بگیره
کاری نداره زوده ، یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق ، عاشقتر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشه
انگار داره میشه
عاشق نباشه آدم ، حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا ، حوا میمونه و بس
نترس اگه دلِ تو ، از خوابِ کهنه پاشه
شاید خدا قصّتو، از نو نوشته باشه
وقتی که عشق آخر، تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده ، یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشه
انگار داره میشه
منبع : آوا . شهر مجازی
آهنگ مرتبط
عنوان: میوه ی ممنوعه (تیتراژ پایانی سریال میوه ی ممنوعه)
خواننده: احسان خواجه امیری
ترانه سرا: افشین یداللهی
دریافت فایل
|