بر سر خاک ایرج

ایرجا سر بدرآور که امیر آمده است

چه امیری که به عشق تو اسیر آمده است

چون فرستاده سیمرغ ....

رسم زمونه

اثر : رسول نجفیان

عجب رسميه رسم زمونه

قصه برگ و باد .....

رنج دیرینه
حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه ازین درد که جز مرگ.....

فریاد های سوخته
من با کدام دل به تماشا نشسته ام
آسوده
مرگ آب و هوا....

يك گل بهار نيست  

                  
يك گل بهار نيست،
صد گل بهار نيست،
حتي هزار باغِ پُر از گل، بهار نيست،
وقتي پرنده ها...

"آدم‌ها مثل ِ کتاب‌ها هستند"

بعضی آدم‌ها جلدِ زرکوب دارند،
بعضی جلدِ ضخیم و بعضی نازک،
بعضی آدم‌ها ترجمه شده اند،
بعضی از آدم‌ها.....

اینجا پرنده بود 

ای عبور ظریف!

بال را معنی کن

تا پر هوش من از حسادت بسوزد.

ای حیات....

از آب ها به بعد 

 روزی که 

 دانش بر لب آب زندگی میکرد،

انسان

در تنبلی لطیف....

اینجا همیشه تیه 

 ظهر بود .

ابتدای خدا بود .

ریگزار عفیف

گوش می کرد ،

حرف های....

پشت اين در

صحن دكان غرق در خون بود و دكاندار، پي در پي

از در تنگ قفس

چنگ خون آلوده ي خود را...

زنده مرگ

در بهار زندگى چندان پريشان زيستم

 کز حيات خويشتن گاهى پشيمان زيستم

شرم از آن دارم که گويم زنده بودم سالها

 وينچنين افسرده....

بزنم یا نزنم ؟

حرف ها دارم اما ... بزنم یا نزنم ؟

با تو ام ! با تو ! خدا را ! بزنم یا نزنم ؟

همه ی حرف دلم....

طلوع محمّد

زمين و آسمان " مكه " آن شب نورباران بود

و موج عطر گل در پرنيان باد مي پيچيد -

اميد زندگي در جان موجودات....

در هاله شرم

ساحل خاموش، در بهت مه آلود سحرگاهان

چشم وا مي كرد و - شايد -

جاي پاها را، نخستين...

يتيم

سلام، اي دختر بي مادر تنها !

كه ميبينم بزير پاي تو اقليم فردا را

سلام، اي كودك امروز، اي...

سپیدار

این سپیدار کهن سالی که هیچ از قیل و قال ما نمی آسود
این حیاط مدرسه
 این کبوترهای معصومی که....

مرگ انسانيت

از همان روزي که دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزي که ......

 همدردی و درخواست کمک به سیل زدگان پاکستان

 ( تصاویر در ادامه مطب )

ما، همان جمع پراكنده ...

 با ياد نيما، سراينده « اي آدم ها »

***

موج، مي آمد، چون كوه و به ساحل مي خورد !

از دل تيره....

پشت اين در

صحن دكان غرق در خون بود و دكاندار، پي در پي

از در تنگ قفس

چنگ خون....