به نام خداوند بخشنده مهربان               بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ‏                In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful.                Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.                Im Namen des barmherzigen und gnädigen Gottes.                In nome di Allah , il Compassionevole, il Misericordioso.                Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani.                ¡En el nombre de Alá, el Compasivo, el Misericordioso!              

 
   Home Page | صفحه اول   Rss Link | فید خبرخوان   Contact Us | تماس با ما     امروز
کلیک کن
 

انسان و حقوق / مصادیق حق الناس » نگاه و حق الناس
ارسال : 11/10/1348, 03:30 | 0 نظر | 550 بازديد نسخه مخصوص چاپ
 

نگاه

نگاه و حق الناس

نگاه، حق یا حکم؟

فلسفه محدودیت نگاه

نگاه «حق شخص» است و یا «حکم شرع»؟

قبلاً باید بدانیم «حق» و «حکم» دو مقوله متفاوت اند، و در این باره بحثهای دقیق و عمیقی در فقه صورت گرفته است. شهید اول در این باره می گوید: هر آنچه را انسان می تواند «اسقاط» کند، به عنوان حق او شناخته می شود، و هر چه که تحت سلطه او قرار ندارد، حق او نیست. مثلاً «حرمت ربا» با «رضایت» قابل اسقاط نیست و چون حکم است، با فرض قبول آن، باز هم «حرمت» به قوت خود باقی است. همچنین «حفظ نفس» یک «حکم» است و «رضایت» انسان، موجب آن نمی شود که «نابود کردن خود» مجاز باشد. «حرمت» زنا نیز حکمی است که میل و توافق بر آن، در سقوط و تغییرش دخالتی ندارد.(1)

این بیان کوتاه، به خوبی نشان می دهد که تشخیص حق یا حکم، به چه تفاوتهای فاحش و مهمی می انجامد و خلط آنها نیز چه آثار زیانباری به دنبال دارد.

این نکته نیز قابل توجه است که فقها مواردی را نیز دارای «دو جنبه» دانسته اند. مثلاً در باره «سرقت» گفته اند، باز گرداندن اموال مسروقه به مالک، «از حقوق» اوست، ولی «قطع دست سارق» حکم شرعی و حق اللّهاست.

در تفاوت این دو مقوله می توان گفت که در «حقوق»، مصالح، جنبه «شخصی» دارد به این معنی که هر کس نسبت به رعایت مصلحت، شخصا تصمیم می گیرد. مانند حق قصاص از قاتل، که اولیای دم در آن صاحب اختیارند، ولی در «احکام»، مصالح جنبه «عمومی» دارد و افراد نمی توانند آن را بر هم زنند هر چند که این مصالح نیز مربوط به خود آنهاست مثل حرمت خودکشی و یا ربا(2). و به تعبیر صحیح تر، در حکم، «رخصت» برای انجام یا ترک یک کار، جعل شده است، در حالی که در حق «سلطه» و اختیارداری، اعتبار می شود.(3) البته تفکیک و جدا کردن مصادیق احکام و حقوق، با صعوبت و دشواری همراه است و در بسیاری مسایل، از این جهت اختلاف نظر وجود دارد.(4)

در فقه اسلامی، به این موضوع نپرداخته اند که «نگاه»، از «حق» شخص نیز بهره ای دارد و یا صرفا حکم شرع تلقی می شود، هر چند شواهدی در کلمات فقها دیده می شود که نشان می دهد نگاه موضوع حکم شرعی است و آنچه در فقه بیان شده است، در زمره احکام قرار دارد. در عین حال مسأله از ابعاد گوناگون قابل بررسی است.

به نظر می رسد با توجه به تنوعی که در اقسام نگاه و احکام متفاوت آن وجود دارد، قضاوت کلی در باره نگاه که «حق» یا «حکم» است، نمی توان کرد. برخی نگاهها از «احکام» الهی اند و با توجه به مصلحت کلی جامعه، جعل شده و رضایت اشخاص در آن ها تغییری پدید نمی آورد. مثلاً نگاه برای تلذّذ یا ریبه حرام است، و این حکم با رضایت شخصی که مورد نظر قرار می گیرد ـ منظور الیه ـ تغییر نمی یابد.

از سوی دیگر در مواردی که ممکن است نگاه به عنوان یک «حق» شناخته شود که خود دو گونه است: یکی نگاهی که «حق ناظر» و نگاه کننده است از قبیل نگاه شوهر به همسر خود، که چون «استمتاع» به حساب می آید، از حقوق شوهر است، و دیگری نگاهی که «حق نگاه شونده» ـ منظور الیه ـ به حساب می آید که مثال آن نگاه در دیگر موارد «مباح» می باشد. چرا که این حق برای هر انسانی وجود دارد که نسبت به «نگاه به خود» اظهارنظر کند، همچنان که هر کس در باره «سخن در باره خود» می تواند اعلام کند که از گفتن چه مطالبی در باره خود توسط دیگران راضی نیستم.

از جمله ابهاماتی که در بحثهای فقهی وجود دارد مربوط به همین نکته است که برخی گفته اند:

«کسی که نگاه به شخصی می کند، «تصرف» و دخالتی در حوزه آن «شخص» مرتکب نمی شود. ناظر، فقط در چشم خود تصرف می کند و قوه بینایی خود را به کار می گیرد، از این رو به اذن و رضایت منظورالیه، برای نگاه کردن به او احتیاج نیست.»(5)

بر اساس این دیدگاه، «نگاه مستقیم» به شخص (در موارد مباح)، «عکس گرفتن» از اشخاص، «فیلم برداری» از افراد و صحنه ها و نظایر آنها، و نیز «سخن گفتن» در باره کسان، همچنین «شنیدن» مطالبی در باره آنها، و یا ضبط صدای آنها، از حوزه اختیار آنان خارج است و مخالفت اشخاص تأثیری در ممنوع شدن این گونه کارها ندارد.

قبول چنین نظریه ای دشوار است، زیرا همان گونه که حضرت امام خمینی و فقهای دیگر فرموده اند: «سلطه هر شخص بر خود» از امور عقلایی، و پذیرفته شده است: «الناس مسلطون علی انفسهم».(6) از این رو هر چه که در شعاع «خود» قرار گیرد، تحت سلطه انسان قرار دارد و موارد فوق از جمله «امور خود» است.

آیا از منطق عقل و شرع بعید است اگر گفته شود: شخصی که بر پوشش خود در برابر دیگران مقید است و راضی به نگاه دیگران ـ در محدوده مجاز ـ نیست، رعایت نظر او الزامی است و «حکم» شرع به جواز نظر ـ مثلاً به وجه و کفین ـ «حق» او راساقط نمی سازد؟ فی المثل اگر نگاه به بدن محارم ـ به جز موضع خاص آنها ـ جایز باشد، آیا آنان نمی توانند علاوه بر آنکه بخشهایی از بدن خود را می پوشانند، دیگران را نیز از نگاه به خود منع کنند و در اثر منع آنها، نگاه به ایشان مجاز نباشد؟!

در باب زنا نیز فقها بر جنبه «حکمِ» آن، تأکید بجایی کرده اند و به درستی نتیجه گرفته اند که رضایت، حرمت را از بین نمی برد و قهرا با شهوت پرستی عده ای هوس باز، مصلحت عمومی جامعه را نمی توان نادیده گرفت، ولی این نکته را توضیح نداده اند که چرا هیچ جنبه ای از «حق الناس» را در آن نمی پذیرند؟ و چرا در حق الناس به «ضرر مالی» توجه می شود، ولی از خسارت به «آبرو» که به مراتب مهم تر و زیانبارتر است، سخنی به میان نمی آید؟ آیا زنا در شرایط «اکراهِ» دیگری، نباید مشمول سختگیری مقررات و احکام «حق الناس» قرار گیرد؟(7)

سؤالی که در اینجا، در باره نگاه، وجود دارد این است که اگر «قابل اسقاط بودن» را از جمله مشخصات اساسی «حق» به شمار آوریم ـ برخلاف حکم، که قابل اسقاط نیست ـ آیا اشخاص می توانند حق خود را در باره «نگاه دیگران» اسقاط کنند و در نتیجه نگاه به آنها مطلقا جایز باشد؟

پاسخ آن است که دو بعدی بودن موضوع، سبب آن می شود که «اسقاط حق»، تغییری در «حکم» پدید نیاورد و همان گونه که فقها در مورد سرقت تصریح کرده اند، بقا و دوام «حکم»، به بقا و دوام «حق» بستگی ندارد.

پس وقتی که ممنوع بودن نگاه را بر مبنای مصالح عمومی جامعه در نظر گرفته و بر تأثیر نگاه در آلوده شدن روانی افراد و بروز مفاسد اجتماعی تأکید می کنیم، بر جنبه «حکم بودن» آن توجه داریم، و هنگامی که احترام منظورالیه را مبنای ممنوعیت نظر و نگاه به او قرار می دهیم، قهرا راه را برای طرح جنبه «حق» در نگاه باز می گذاریم.

در روایات ما جنبه دوم نیز دیده می شود، مثلاً در مورد جواز نظر به زنان غیر مسلمان، تعبیر «احترام نداشتن» آنها به کار رفته است،(8) که در فصل جداگانه ای آن را توضیح خواهیم داد. همچنین در باره جواز نگاه به زنان روستایی و بادیه نشین، این تحلیل وجود دارد که:«منشأ جواز نظر به زنان بادیه نشین آن است که آنان با رعایت نکردن حجاب و بی اعتنایی به نهی از بدحجابی، به دست خویش، احترام خود را هتک و ساقط کرده اند و جواز نگاه به آنان مانند جواز غیبت کسی است که حرمتی برای خود قائل نیست و پرده حیا را دریده است.»(9)

با توجه به این نکات که در تعبیرات روایی و نیز زبان فقها مطرح شده است، می توان علاوه بر جنبه حکم، جنبه حق را نیز در مورد «نگاه» مطرح ساخت و مانند موارد مشابهی که در فقه وجود دارد، «حق اللّه» و «حق الناس» را با هم توأم دید.

البته در نگاه برای خواستگاری، آیت اللّه حکیم، و به تبع آن، آیت اللّه خوئی، و سپس برخی محققان، «حکم بودن» جواز نظر را مورد تأیید قرار داده و بر مبنای آن تحصیل اذن و رضایت را از زن لازم ندانسته اند، آنان به صراحت «حق زن» را برای نگاه دیگران به خویش، انکار کرده اند.(10) بدین مسأله مستقلاً خواهیم پرداخت.

فلسفه محدودیت نگاه

در قوانین اسلامی، محدودیتهایی برای نگاه در نظر گرفته شده است. این محدودیتها به خصوص در نگاه به جنس مخالف بیشتر است و بویژه در نگاه مردان به زنان تشدید شده است. و در شرایطی که با توجه به وضع نگاه کننده و نگاه شونده، زمینه تلذذ جنسی و یا انحراف اخلاقی وجود داشته باشد، به طور کلی ممنوع می باشد.

این محدودیتها، دارای فلسفه های متنوع و کاملاً خردمندانه ای است که عقل سلیم و فطرت پاک، بدان رهنمون است. اهم این حکمتها، «آرامش روانی»، «حرمت انسانی» و «امنیت اجتماعی» است که به توضیح هر یک می پردازیم.

1ـ آرامش روانی

توجه به «پیوند دیده و دل»، در ادبیات، سابقه ای کهن دارد و در اشعار و ضرب المثلها رایج است که:

ـ از «دل» برود هر آنکه از «دیده» برفت.

ـ اگر «دیده» نبیند، «دل» نخواهد.

ـ که هر چه «دیده» بیند «دل» کند یاد.

ـ هر چه که «دیده» دید «دل» می خواهد.

ـ ز انتظارم «دیده» و «دل» به رهست.

ـ تا «دل» از آنِ تو شد، «دیده» فرو دوختیم.

ـ اگر چشمان نکردی دیده بونی

چه دونه «دل» که خوبان در کجا بی.

این تعبیرات و تأکیدات همه گویای آن است که «دل» در گروی «نگاه» است، و نگاه، دل را به دنبال خود می کشد، وقتی که نگاه «حریم» میان زن و مرد را می شکند، دریچه ای از هیجان و التهاب را به روی خود باز می کند و هرچه نگاه ادامه می یابد، عطش غرایز سیری ناپذیرتر می گردد.

خطر نگاه را آنگاه می توان به خوبی تشخیص داد که به قدرت غریزه جنسی در انسان توجه شود. «نگاه»، نیروی خفته شهوت را در موقعیتی خطرناک به تکاپو وامی دارد و غریزه ای که در «سرکشی»، «بی دلیل» است، به «چموشی» می اندازد.

استاد مطهری که در کمالات معنوی و مراحل عالی تقوی، انسانی بسیار وارسته و خودساخته بود، سخنی سنگین و عمیق دارد:

«به نیروی تقوا و ایمان در مقابل موجبات همه گناه ها می توان تکیه کرد مگر در مورد گناهان مربوط به غریزه جنسی، اسلام هرگز نیروی تقوا و ایمان را با اینکه قوی ترین نیروهای اخلاقی است یک ضامن کافی در برابر تحریکات و وسائس این غریزه ندانسته است، چقدر عالی و لطیف سروده حافظ :

قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش       که در این خیل، حصاری به سواری گیرند

آری، در خیل خوبان، سواری برای فتح حصاری از تقوا کافی است.»(11)

برخی دانشمندان دور از اخلاق، گمان برده اند که رفع محدودیتها و آزاد گذاردن شهوات به «آرامش» می انجامد و روان انسان را سیری می بخشد.(12) راسل می گوید: اگر عکسهای مستهجن مجاز و کارت پستال های منافی عفت آزاد گردد، پس از گذشت مدتی استقبال، مردم از آن خسته می شوند و دیگر کسی به آنها نگاه نخواهد کرد.(13)

در حالی که برداشتن مرزها و درهم شکستن قیود، طبیعت آدمی را هرزه و بی بند و بار می سازد و میل به «تنوع» را افزایش می دهد. درست است که با دیدن «یک عکس»، میل به دیدن آن کاهش می یابد، ولی میل به دیدن عکسهای دیگر، مضاعف می شود، پس از آنکه تأثیر «عکس» کاهش یافت، این عطش انسان را به هرزگیهای دیگر سوق می دهد. تقاضا برای بی بند و باری، خستگی ناپذیر است و هیچ گاه انسان را آرام نمی گذارد.

تمایلات شهوانی، از نوع تمایل به خواب یا خوراک نیست که «ظرفیت محدودی» داشته باشد و «اشباع» شود و سپس به «انزجار» بیانجامد. بلکه از نوع تمایل به ثروت و مقام است که حدی برای خود نمی شناسد. از نظر «جسمی» سیری ناپذیر و محدود است، ولی از نظر «روانی» با تنوع طلبی و عطش دائمی همراه است.

ویژگی اساسی «هوس» آن است که در آن «حرص و آز» موج می زند، از یکی سیر می شود و به دیگری روی می آورد، در عین حال که ده ها نفر را در اختیار دارد، متوجه دیگران است و حاضر به چشم پوشی از بیگانه نیست. هوس، «هرزه» صفت است، ارضا شدنی نیست، همچون جهنم است که هرچه را ببلعد، باز هم می گوید: هَلْ مِنْ مَزیدٍ.

کسی که می خواهد با نظربازی و چشم چرانی آرامش کسب کند، همچون نابخردی است که بخواهد آتش را با هیزم، سیر و خاموش سازد.

مراد هر که براری مطیع امر تو گشت

خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد

راه کنترل و آرامش، علاوه بر «ارضاء غریزه» از مسیر صحیح و در حد نیاز طبیعی، «جلوگیری از تهییج و تحریک» است.

چشم دوختن به صحنه های تحریک کننده و نظر انداختن به آنچه که تهییج را به دنبال دارد، غریزه جنسی را «هار» می کند و در آن صورت مهار کردن آن سخت دشوار است. تدبیر اسلام برای رام کردن این غریزه، علاوه بر «رعایت پوشش» مناسب، پرهیز از «نگاه»های مسموم است که زنان و مردان بدان موظف شده اند.

از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت عیسی به اصحاب خود فرمود:«از نگاه حذر کنید که آن تخم شهوت را در دل می کارد و برای فتنه صاحبش کافی است.» (14)

و حضرت رضا(ع) فلسفه حرمت نگاه به زنان را چنین بیان می کند:«این کار مردان را تهییج می کند و در اثر آن به فساد روی می آورند.» (15)

دل برود، چشم چو مایل می بود     دست نظر رشته کش دل بود

آنان که با «چشم هرز»، باز هم ادعای «دل پاک» دارند، سخنانشان به شوخی شبیه تر است و باید ایشان را در انکار واقعیت، در زمره سوفسطائیان شمرد.

2ـ حرمت انسانی

همان گونه که حجاب و پوشش، نوعی «حریم» بین زن و مرد ایجاد می کند، پرهیز از هرزگی در نگاه و دوری از چشم چرانی نیز، «حریمی دیگر» در روابط این دو جنس به وجود می آورد. با این حریم «منظورالیه» در هاله ای از «حرمت» قرار می گیرد.

پیام هر نگاه آلوده آن است که به طرف مقابل به عنوان «ابزار»ی برای کامروایی توجه دارم و به او نه از زاویه یک انسان با کمالات والا و ارزشهای متعالی، بلکه از زاویه برآوردن نیازهای شهوانی خویش می نگرم. چنین نگاهی، انسان ـ منظورالیه ـ را از «شخصیت مستقل» به «شخصِ برای من» تنزل می دهد و در حقیقت، در ذات خود، با نوعی تحقیر همراه است.

اساسا «نگاه ها» پیام دارند و «چشم»ها مانند زبان، سخن می گویند و گویایند. گاه چشم از «نفرت و خشم» سخن می گوید، گاه نگاه «بغض» و کینه را بیرون می ریزد، گاه از «محبت» و صمیمیت خبر می دهد، گاه حکایت از «طمع» دارد و گاه ...

وقتی که دیده از زن مسلمان فرو خوابانده می شود و چشم با خیرگی به او نمی نگرد و در مقام ورانداز کردن وی برنمی آید ـ غضّ بصر ـ احترام به او را اثبات می کند. بخصوص که زنان عفیف مسلمان با رعایت «حجاب»، بر این «حرمت نهادن» تأکید می ورزند و با پوشش خود نشان می دهند که نگاه مردان را به خویش نمی پسندند و با آن مخالفند. تعبیر «حرمت نگاه داشتن زنان» با ادب چشم پوشی، از روایتی از رسول خدا استفاده می شود.(16) حجاب و نگاه هر دو ریشه در احترام زن دارد و اسلام با متانت و وقارِ زن، خواسته است که او در معرض نمایش قرار نگیرد و حرمت وی حفظ گردد، مردان نیز باید با «غضّ بصر» این احترام را جدی بگیرند.

3ـ امنیت اجتماعی

موضوع ضرورت امنیت برای زنان، از اجزاء تفکیک ناپذیر یک جامعه سالم است و بدون شک پوشش و نگاه حریم اطمینان بخشی برای تأمین این نیاز اساسی تلقی می شود. متأسفانه در دنیای کنونی که به این کمربند حفاظتی و امنیتی بهای لازم داده نمی شود، امنیت زنان بیش از گذشته در معرض خطر قرار گرفته و حضور اجتماعی زنان، مشکل را مضاعف کرده است و آیا از محیطی که جولانگاه شهوت است می تواند انتظار امنیت ناموس داشت؟ و آیا به چشمان حریص می توان اعتماد کرد؟

قرآن به روشنی و وضوح نشان می دهد که زنانی که از پوشش مناسب و از متانت و وقار بیشتر برخوردارند، کمتر در معرض مزاحمت افراد سبک سر قرار می گیرند.(17)

قرائت دوباره

در بیانات دینی علاوه بر آنکه مرزهای نگاه حرام ترسیم شده است، عوارض و پی آمدهای منفی نگاه آلوده و لجام گسیخته نیز تبیین گردیده است. قرآن کریم، با تعبیر کوتاهی «ذلک ازکی لهم»  (18)، مهار کردن دیده را موجب «پاکیزگی» دانسته است و سپس با جمله: «خداوند به آنچه انجام می دهند خبیر است»ـ ان اللّه خبیر بما یصنعونـ انسانها را به کنترل بیشتر چشم و مراقبت کامل تر فراخوانده است،(19) تا همگان با توجه به بصیرت حق در هر حال و در هر جا، او را شاهد بصر خود دانسته و نیم نگاه یا گوشه چشمی را از او پنهان پندارند، چرا که خداوند حتی بر اسرار، اغراض و حتی خطورات قلبی و اندیشه های پراکنده ذهنی نگاه کننده هم آگاه است.

در برخی از روایات از نگاه به نامحرم به «تیر زهرآلود ابلیس» یاد شده است:«النظر الی محاسن المرأة  سهم مسموم من سهام ابلیس»؛(20)  نگاه به زیباییهای زنان، تیری زهرآلود از تیرهای شیطان است.

آیت اللّه خوئی در توضیح این تشبیه که «نگاه»، «تیر شیطان» تلقی شده است، می گوید: هر تیری، «تیرانداز»ی دارد و «هدفی»، و تیرانداز با تیر خود هدف را نشانه می گیرد. در این گونه روایات آمده است که فرد نگاه کننده، تیری را که ابزار هدف گیری شیطان است به کار می گیرد هدف او آن است که اشخاص را با نگاه آلوده به ارتباط نامشروع جنسی وادار سازد. (21)

برخی محققان دیگر، این روایات را چنین تفسیر کرده اند: شخصی که به نگاه ممنوع مبادرت می ورزد و به مواردی که نباید نگاه کند، چشم می دوزد، مورد تیر شیطان قرار گرفته است و شیطان با تیر مسموم خود او را شکار نموده و صید کرده است. پس ابلیس با تور نگاه و به وسیله تشویق به چشم چرانی، افراد را به دام خود می اندازد و در چنگال خویش گرفتار می سازد. نگاه حرام، تیری است که از شیطان به قلب انسان اصابت می کند.

افراد لاابالی، معمولاً نگاه را «عملی ساده در یک یا چند لحظه» تلقی می کنند و به آثار زیانباری که پس از آن می تواند بروز کند، اعتنایی ندارند. آنان نمی خواهند باور کنند که نگاه «قدم اول» است. آن هم قدمی که یک باره زیر پای انسان را سست می کند و قدرت تصمیم گیری در باره مراحل بعدی را از انسان سلب می کند. چرا که برای نگاه کردن، چشم در اختیار ماست و اراده بر آن مسلط است، ولی پس از نگاه «اراده» مغلوب و محکوم هوی و هوس قرار می گیرد. و به فرموده امام صادق(ع): چه بسا یک نگاه که حسرت طولانی به دنبال دارد:  «کم من نظرة اورثت حسرة طویلة.»(22)

گاه از یک نگاه، خانواده ای متلاشی می گردد،

گاه از یک نگاه، آتش فتنه ای مشتعل می شود،

گاه از یک نگاه، حیثیت و آبرویی برباد می رود،

گاه از یک نگاه، انسان پاک در منجلاب فساد سقوط می کند،

و ...

آیا نباید نگاه های خود را جدی بگیریم و با قدرت تقوی آن را کنترل کنیم؟

ادامه دارد.

--------------------------------------------------------------------------------

 

1 ـ شهید اول، القواعد و الفوائد، قاعده 198.

 

2 ـ ر.ک. سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، کتاب القضاء، ص360.

 

3 ـ سیدمحمدکاظم یزدی، حاشیه مکاسب، ج1، ص120.

 

4 ـ همان، ص121.

 

5 ـ علی پناه اشتهاردی، مدارک العروة، ج29، ص92.

 

6 ـ امام خمینی، کتاب البیع، ج1، ص23.

 

7 ـ فقها حق اللّه را مشمول «تخفیف» می دانند، بر خلاف حق الناس، ر.ک. به محقق حلی، شرایع الاسلام، ج4، ص86 و جواهرالکلام، ج40، ص223.

 

8 ـ الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص149.

 

9 ـ محمدتقی خوئی، مبانی عروة الوثقی، کتاب النکاح (تقریرات آیت اللّه خوئی)، ج1، ص41.

 

10 ـ سیدمحسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ج14، ص16، تقریرات آیت اللّه خوئی، ص28.

 

11 ـ شهید مطهری، مسأله حجاب، ص196.

 

12 ـ برتراند راسل، زناشویی و اخلاق، ترجمه ابراهیم یونسی، ص112.

 

13 ـ برتراند راسل، جهانی که من می شناسم، ص70.

 

14 ـ حرانی، تحف العقول، ص305.

 

15 ـ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج2، ص97.

 

16 ـ الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص149.

 

17 ـ سوره احزاب، آیه 59: ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین.

 

18 ـ سوره نور، آیه 29.

 

19 ـ محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج15، ص111.

 

20 ـ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج14، ص124.

 

21 ـ محمدتقی خوئی، مبانی عروة الوثقی (تقریرات آیت اللّه خوئی)، ص64.

 

22 ـ الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص138.

 

پدید آورنده : محمد سروش

 

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

 








 
 
n s u n
« انسان »
 
c a t e g o r y
« موضوعات »
بیش از 100 موضوع با محوریت انسان
 
r e g i s t e r a t i o n
« عضویت و اشتراک »
با لینک ثابت RSS سایت مطالب را در سایت و یا نرم افزار خود منتشر و شماهده کنید
به زودی

به مناسبت آغاز سال 1391 و شروع چهارمین سال فعالیت سایت سامانه عضویت پیامکی "انسان" افتتاح شد.
جهت دریافت رایگان پیام های کوتاه با موضوع انسان یک پیامک با متن انسان به شماره
3000258800 ارسال نموده و منتظر تائید عضویت خود در سامانه شوید.
شما نیز می توانید نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را به شماره مذکور پیامک کنید.

 
l a s t  p o s t
« آخرین مطالب »
 
v o t e
« نظرسنجی »

نظر شما در مورد محتوی سایت انسان چیست؟


 
c a n o n i c a l   t i m e
« اوقات شرعی »
 
c h a r i t y
« كمك هاي انسان دوستانه »»





برنامه جهانی مبارزه با گرسنگی

کمک به ایتام
 
 
t r a n s l a t e
« ترجمه »

 
c a l e n d a r
« تقویم شمسی »
<    «  دی 1403  »    >
شیدسچپج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031 
 
 
l i n k  b o x
« پیوند به بیرون »

براي تبادل لينك با ما آدرس سايت را با نام "انسان" در وبسايت يا وبلاگ خود اضافه كرده و سپس از قسمت تماس با ما لينك خود را ارسال نمائيد
آدرس های ورودی به سایت:
www.Nsun.us
www.N-Sun.ir
www.Nsun.tk
nsun.ely.ir

 
 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو بیاره Copyright © 2009-2010 By www.nSun.us , All rights reserved -  Hosted & Design By Hami Web Network
Powered By DataLifeEngine - SMS Box= 3000258800  -   SMS Plugin Service By www.SmsWay.ir