پدیدآورنده: محمد باقر رضا
( قسمت دوم )
تعریف حق از نظر اهلسنت
در کتب متقدمان اهلسنت، تعریفی از حق نیامده است.12 اما متأخران آنان تعاریفی ارائه دادهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
کندی:
حق حکمی است که شارع آن را معیّن کرده است.13
استاد محمد الزرقاء:
حق اختصاصی است که شارع آن را معیّن و از آن حمایت میکند.14
شیخ احمد ابوسنه:
حق چیزی است که در شریعت برای انسان یا برای خدای تعالی بر کسی دیگر ثابت شده است.15
تعریف حق از نظر حقوقدانان
پوفندورف (1696 ـ 1632م):
حق و سلطه یک چیزند با این تفاوت که سلطه صرفاً بر تصرف و استیلای بالفعل دلالت دارد و روشن نمیکند که استیلا از چه راه و چگونه حاصل شده است. در حالی که حق متضمن معنای مشروطیت است و از طریقی قانونی حاصل شده است.16
جان استوارت میل (1873 ـ 1806م):
حق همیشه دربردارنده منفعتی برای صاحب حق است و بهتر است در تعریف جان آستین قید شود که انجام و یا ترک عمل باید به نفع صاحب باشد.17
رئالیستها:
حق برخلاف آنچه گفتهاند و شنیدهایم هیچ واقعیت عینی ندارد. یک آرمان و بلکه یک پندار با قدرت خیالی بیش نیست.18
حق خداوند
از نظر اسلام، صاحب حق فقط خداست و غیر از او کسی حقی ندارد، چون او خالق هر کس و هر چیز است.
حق بنده
اگر حق اصلی و ذاتی را در نظر بگیریم، بنده هیچ حقی ندارد. چون بنده وجودش را از خدا گرفته است. البته خداوند به بنده حقوقی را عطا فرموده و او را صاحب حق کرده است.19 حق خداوند در این صورت «حق واقعی» خواهد بود و حق انسان «حق اعتباری و مجازی» است. چون شارع یعنی خداوند آن را جعل و اعتبار کرده است. مثلاً مالکیت حقیقی از آن خداوند و مالکیت اعتباری آن برای انسان است. دامنه این حقوق، حیوانات، جمادات و مخلوقات دیگر را هم شامل میشود.
لوازم حق اعتباری
الف) این حق تا وقتی و تا جایی و به قدری است که جاعل آن را جعل کرده باشد.
ب) جاعل میتواند برای این حق، شرط و شروطی قائل شود که باید صاحب حق آن را لحاظ کند.
حوزه اختیار صاحب حق اعتباری
بنده در حوزه اختیار خودش میتواند برای دیگری حقی را جعل کند و از این لحاظ آن حق جعل شده «حق اعتباری در اعتباری» یا به تعبیر دیگر «حق اعتباری مرکب» خواهد بود.
تقسیم حق به حقالله و حقالناس
این تقسیم به لحاظ «صاحب حق» است. البته میتوان حق حیوانات، حق ملائکه، حق جنیان و حق اشیا را هم به این تقسیم اضافه کرد، مثل حق درختان، حق کوهها، حق دریاها و... . لذا حق از لحاظ صاحب حق به اقسام متعددی بر میگردد، ولی موضوع این تحقیق همان حقالله و حقالناس است. زیرا بحث حاضر یک بحث فقهی است و در فقه فقط همین دو حق مطرحاند.
اصل اولی در شک در نوع حق
در حقالناس، یک حقالله نهفته است و آن به خاطر مجازی بودن حقالناس است. چون خداوند آن را برای انسان اعتبار کرده است و آن حقالجاعل است. به این معنا که تصمیم او درباره این جعل حق برای انسان محترم شمرده میشود و دلیل آن واجبالاطاعه بودن خداوند است. این حق را «حقالله بالمعنی الاعم» میگویند. منظور از حقالله در این رساله، حقاللهی است که در مقابل حقالناس میآید و مجعول شارع است. همانطور که شارع حقالناس را جعل کرده است، این حقالله را هم، مانند نماز و حد، جعل کرده است.
در اینجا پرسشی مطرح میشود: آیا اصل این است که حق مشکوک، حقالله است یا حقالناس؟ در طرف حقالناس اصل عدم جعل جاری میشود، چون سابقه عدمی دارد. در طرف حقالله نیز که قبل از جعل بوده و جعل آن به منظور تبیین مصادیق و تأکید بر آن است، استصحاب عدم جعل جاری میشود. اما نکته این است که اگر حق بودن چیزی ثابت شد، حقالله بالمعنی الاعم ثابت میشود و باید حدود آن رعایت شود.
زاویه نگاه به حقالناس
از سه زاویه میشود به آن نگاه کرد:
نگاه فردی: در این صورت حقوق تکتک افراد در نظر خواهد بود.
نگاه کلی: در این نگاه، به اعتبار انسان، یعنی اعتبار اجتماع دو شکل خواهد داشت:
1. افراد انسان به عنوان افراد کلی؛
2. انسان به عنوان کل. در شکل اول حقوق عامه و حقوق افراد، هر دو تحت حقالناس میآید و در شکل دوم فقط حقوق عامه در نظر خواهد بود.
نگاه بیرونی: در این صورت، به حقالناس نه به لحاظ یک فرد انسانی و نه به لحاظ انسان، بلکه به اعتبار یک قضیه مهمله از بیرون نگاه کنیم.
از نگاه اول، حقوق عموم از مصادیق حقالله میشود. حتی بعضی معیار تمییز حقالله و حقالناس را همین قرار دادهاند.20 اما به نظر میرسد که نگاه فردی به حقالناس درست نباشد، زیرا در این صورت حق عمومی از حقالناس خارج میشود، با آنکه داخل بودن آن در حقالناس را نمیتوان انکار کرد.
پینوشتها:
12. محمدسلام مذکور، المدخل للفقه الاسلامی، ص420 ـ 419.
13. مجله البحوث الفقهیة المعاصرة، سال هفتم، 1415ق، ش25، ص55.
14. الشیخعلی الخفیف، المدخل الفقه العام، ج2، ص11.
15. الشیخاحمد ابوسنه، النظریات العامة فی الشریعة الاسلامیة، ص50.
16. موحد، محمدعلی و رستمی، اردشیر، در هوای حق و عدالت، ص44.
17. B.R.Wise, Outlines Of JurisPrudence, P.32 (London, 1948).
18. در هوای حق و عدالت، ص45.
19. نهجالبلاغه، خ216: «ثم قبل سبحانه من حقوقه حقوقاً افترضها ببعض الناس علی بعض».
20 . المدخل للفقه الاسلامی، مصر، 1963م، چاپ دوم. (به نقل از دکتر بلجاج العربی ابناحمد، «معالم نظریة الحق لدی فقهاء الشریعة الاسلامیة»، مجلة البحوث الفقهیة المعاصرة، سال هفتم، 1415ق، ش25، ص61و63 .
( ادامه دارد )
منبع : http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6557&id=76235
معیار تشخیص حقالله و حقالناس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی |