حق الناس به روایت حجت الاسلام محسن قرائتی
(بخش ششم - قسمت دوم )
حـج و حق الناس
يكسال ميخواستم بروم حج گفتم حج امسال من حج حساب شدهاي باشد ده دوازده روز حساب كرديم آيات و روايات و تفاسير حج را، بعد مالمان را حساب كرديم وصيت كرديم حلاليت طلبيديم گفتيم به نيابت از اينكه حج امسال ما حج خوبي باشد به نيابت از امام زمان(عليه السلام) ميرويم مكه غسل توبه كرديم توي پلههاي هواپيما خداوند توي گوشم يك تذكري به من داد آقاي فلاني ميخواهي بروي مكه؟ نميخواهم بروي مكه، اگر ميخواهي بروي مكه بخاطر من، نرو، بروي يك دهاتي كه صد نفر هستند براي آنها حديث بگو آخرش گفتم خدايا متشكرم كه فقط براي تو نيست يك خورده چيزهايي دارد نميشود آدم خودش را با اين چيزها خالص كند.
(جعل الله سبحانه حقوق عباده مقدم علي حقوقه فمن كان بحقوق عباد الله كان ذالك معدياً الي حقوق الله) خداوند حق مردم را بر حق خودش مقدم داشته يعني گفته اگر بناست حق الله و حق الناس را بدهي حق الناس مقدم است.
آمد پيش حضرت و عرض كرد من هر چه از حج سوال ميكنم تمام نميشود حضرت فرمود ميخواهي تمام شود خانهاي كه دو هزار سال قبل از حضرت آدم بوده است. حج با خدا بيعت و با تاريخ وصلت و از گناه هجرت ميكنيم با مردم وحدت پيدا ميكنيم با رسول خدا و اهل بيت اعلام مودت ميكنيم.
فرض كنيد اين ميز من كعبه است اين گوشه حجر الاسود است حديث داريم كه اين سنگ دست خداست در زمين، يعني هر كس با حجر الاسود دست بدهد انگار با خدا دست داده و حاجيها مواظب باشند كه ديگر بيعت با خدا را نشكنند و حديث داريم كه اگر كسي رفت مكه خواست ببيند كه حج او قبول شده است يا نه ببيند بعد از حج عوض شده است يا نه علامت قبولي حج اينست كه ببيند بعد از حج عوض شده است يا نه؟ با تاريخ وصلت ميكنيم برو مكه جايي كه آدم طواف كرد جايي كه ابراهيم طواف كرد جايي كه پيغمبران طواف كردند پايت را بگذار جاي پاي پيغمبرها. از گناهان هجرت ميكنيم حديث داريم كسي كه برود مكه غروب عرفه بگويد خدا من را آمرزيد يا نيامرزيد من بخشيده شدم يا نشدم همين كه بگويد شدم يا نشدم گناه است يعني كسي كه ميرود مكه بايد يقين كند كه حتماً آمرزيده شده است هر كس برود مكه و غروب عرفه شك كند كه آيا خدا من را بخشيد يا من را نبخشيد شك او گناه است يعني يقيناً خدا او را ميبخشد. با مردم وحدت، يكرنگي، يك لباسي، يك قبله، يك قرآن، يك جا نماز ميخوانيم، اتحاد.
هر آيت اللهي و هر كسي كه سخنراني ميكند علم خودش را ميگويد اسلام را نميگويد اسلام چيزي است و علم ما چيز ديگر، من اگر گفتم كه علي كسي است كه. . . علي كسي است كه. . . من نه اينكه دارم علي را معرفي ميكنم من دارم علم خودم را معرفي ميكنم يعني هيچكس نميتواند علي را بگويد هر كس دم از علي بزند مقدار علم خودش را ميگويد يكوقت فكر نكنيد كه من دارم مكه را ميگويم من دارم سواد خودم را ميگويم سواد من اينقدر است مكه كجاست؟ مكه توبه گاه آدم، ايثارگاه هاجر، فرودگاه جبرئيل، زادگاه پيغمبر، شكنجه گاه بلال و مقداد و عمار، عبادتگاه انبياء، قربانگاه اسماعيل، ميعادگاه مومنان، كجا ميخواهي بروي؟ مكه اينقدر مهم است كه امامها از ماه رمضان ميگويند(اللهم الرزقني حج بيتك الحرام) مكه اينقدر مهم است كه امام حسن(عليه السلام) بيست بار پياده ميرود، مكه اينقدر مهم است كه امام سجاد(عليه السلام) ظرفشويي ميكند توي مكه، ما مكه را نشناختهايم.
حضرت موسي(عليه السلام) وقتي رسيد به كوه طور آيه نازل شد «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِي الْمُقَدَّسِ طُوًى» طه/12 كفش هايت را بيرون بياور تو در يك وادي مقدسي هستي با كفش راه نرو، مواظب باشيد اگر از حج شناخت پيدا نكنيد حرام ميشويد بعد غصه خواهيد خورد جالب اينست كه خدا به موسي ميگويد دَم كوه طور كفش هايت را در بياور اما مكه جايي است كه هنوز دهها فرسخ راه داريم نميگويد كفش هايت را در بياور ميگويد همه لباسهايت را در بياور جورابت را هم در بياور لخت مادر زاد فقط كفن بپوش كوه طور فقط بايد كفش را در آورد اما مكه بايد همه لباسها را در آورد كوه طور دَم كوه بايد كفشها را در آورد اما مكه هنوز فرسخها مانده آدم بايد لباسهايش را در بياورد.
چرا لباس در بياورم؟ براي اينكه آدم بايد قالبش را در بياورد يك لباسي كه ميپوشي چقدر پُز ميدهي؟ با رنگش با شكلش با دوختش با نخاش با دكمهاش با نوع آن با دوخت آن با يك لباس در هر نوعي پُز ميدهيم يعني در يك لباس چندين پُز است و آنجا بايد قالب بشكند چون وقتي قالب شكست قلب هم ميشكند كوزه كه شكست آب هم ميريزد اين قلب قساوت بايد تكان بخورد چه كنيم كه قلب تكان بخورد؟ بايد قالب را بشكنيم كه قلب بشكند.
در نماز باران چه كنيم كه باران بيايد؟ ميگويند اگر ديديد باران كم است نماز باران بخوانيد، نماز باران چه جوري است؟ ميگويد همه ملت بروند توي بيابان همه مادرها از بچه شيرخوارها جدا شوند يكمرتبه ميخواهند در مشهد نماز باران بخوانند ميبيني كه 5 هزار تا بچه قنداقي دارد جيغ ميزند گوسالهها از گاوها جدا، همه از هم جدا، چرا؟ براي اينكه وقتي 5 هزار تا بچه از مادرهايشان جدا شدند همه جيغ ميزنند گوسالهها داد ميزنند گاوها داد ميزنند بايد قالب را بشكنيد تا بلكه قلب بشكند ما با اين لباس نميتوانيم تكان بخوريم بايد قالب را بشكنيم زلف را بتراش انگشتر را بگذار بيرون عطر نزن لباسهايت را در بياور بايد همه اين قالبها را بشكني تا قلب تو بشكند و لذا حديث داريم لباس احرام لباس خشوع است يعني وقتي پوشيدي تكان ميخوري.
چرا ميگويند لباس احرام؟ احرام يعني حرام ميشود شما اول نماز كه ميگويي الله اكبر ميگويند تكبير? الاحرام، يعني وقتي گفتي الله اكبر ديگر خوردن حرام ميشود خنديدن حرام ميشود يعني ديگر وارد نماز شدي آنرا هم ميگويند لباس احرام يعني لباسي كه وقتي آدم پوشيد بيست و چند چيز بر تو حرام ميشود چرا؟ چون ميخواهي وارد حرم بشوي كسي كه وارد حرم ميشود بايد محرم باشد محرم يعني چه؟ يعني لباسهايت را بيرون بياور لبيك بگو تا محرم شوي و بتواني وارد حرم بشوي، حرم جايي است كه محرم بايد وارد آن بشود مثل صالح و مصلح، كسي كه منتظر مصلح است(حضرت مهدي عليه السلام) بايد انسان صالحي باشد.
چرا چند دروازه براي مكه داريم؟ چند جا كه آدم ميتواند از آنجا وارد حرم شود، ميخواهد بگويد كه راه خدا تنگ نيست راه رسيدن به خدا هم يك راه نيست اينطور نيست كه اگر من آخوند بشوم دنيا و آخرت من آباد است شما هم كه توي شركتي كار ميكنيد. . . هر كسي از هر راهي ميتواند به خدا نزديك بشود ورود به مسجد الحرام يك جا نيست راههاي مختلف است كه آدم وارد اين مدار بشود همينطور كه براي رضاي خدا يك راه نيست.
استاندار ياسوج ميگفت رفته بودم توي عشائر، توي جنگلها يكي از عشائر آمد گفت آقا شما استاندار هستي اجازه ميدهي من اين درخت را قطع كنم ميخواهم ساختمان كنم؟ گفتم آقا اينجا بيابان و جنگل است تو هم عشائر هستي يك عشائر يك درخت را قطع كند اجازه نميخواهد، گفت امام فرمود عشائر ذخائر مملكت هستند بعد امام فرمود جنگلها را حفظ كنيد و من كه ذخيره مملكت هستم ميخواهم جنگل را حفظ كنم ميترسم بريدن يك شاخه خلاف فرمان امام باشد اين عشائر سواد ندارد اما فرهنگ او ميچربد به تمام دكترهاي حقوق كه توي سازمان بين الملل نشستهاند و حق الناس نفله ميشود و خم به ابرو نميآورند. در سايه اسلام و عشق به امام است.
(والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته)
درسهائی از قرآن - تاريخ پخش :: 1364/9/1
( پایان )
منبع : http://gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=1547 |