انسان از مرگ تا برزخ
نعمت اله صالحى حاجى آبادى
مرگ ترسناك است
حال كه حقيقت مرگ را فهميديم ، لازم است بدانيم : با اين كه ((مرگ )) يك امر حتمى است ، چرا اكثر مردم از آن در هراسند؟
اگر ((مرگ )) نيستى و فنا و انهدام نيست چرا بعضى از آن مى ترسند؟ چرا از مردن وحشت و خوف دارند؟ چرا نام ((مرگ )) و مردن كه پيش مى آيد ناراحت مى شوند و با چشم ديگرى به آن نگاه مى كنند؟ حتى از شنيدن نام ((مرگ )) كراهت دارند؟
بزرگان دين چند چيز را علت ترس از مرگ دانسته اند:
اول : اين كه وقتى انسان حقيقت ((مرگ )) را فانى شدن و از بين رفتن پندارد، از آن مى هراسد و از شنيدن نامش مى گريزد تا چه رسد به خود آن . ولى اگر حقيقت آن را، آن چنان كه هست دريابد و بدان يقين كند ترسش مى ريزد و ((مرگ )) را جز كمال و ترقى چيز ديگرى نخواهد يافت و به آن عشق مى ورزد.
اميرالمؤ منين عليه السلام كه حقيقت ((مرگ )) را به روشنى دريافته و معنى آن را درك كرده است چنين مى فرمايد:
والله لابن ابيطالب انس بالموت من الطفل بثدى امه .(31)
((به خدا سوگند كه انس پسر ابوطالب به مرگ از انس به پستان و شير مادرش بيشتر است .))
در مورد متقين و چگونگى علاقه آنها به مرگ در خطبه همام مى فرمايد: اگر خداوند اجل و مدتى در دنيا برايشان تعيين نمى فرمود، از شوق ثواب و بيم عذاب حتى يك چشم بهم زدن نيز جان در بدشان قرار نمى گرفت .(32)
و همسر آن حضرت فاطمه زهرا (س ) ((مرگ )) خود را از خداوند مى خواهد و مى فرمايد:
اللهم عجل وفاتى سريعا
((خدايا! هر چه زودتر مرگ را برسان .)) (و از اين دنياى پر درد و رنج مرا نجات ده و به آخرتى كه جاويد است منتقل كن .)
دوم : دلبستگى به دنيا. ترس از((مرگ )) گاهى به خاطر دل بستگى به دنيا است ، انسانى كه عمر خود را صرف تيمار بدن كرده باشد هنگام مرگ و انتقال روح به عالم جديدى بسيار بيم ناك است ؛ زيرا او در لجن زار طبيعت غوطه ور بوده و با عالم جديدى كه بدان جا منتقل مى شود هيچ آشنايى ندارد. وى دنيا را منزل حقيقى خود پنداشته ، به آن خو گرفته و دلبستگى شديدى پيدا كرده است ، از اين رو هنگام احتصار و قالب تهى كردن ، حالت بسيار بدى او دست خواهد داد.
ولى همين انسان ، اگر در اين عالم رشته ارتباط خود را با عالم آخرت محكم كند، به پروردگار ميل و علاقه و محبت بورزد و با ساكنين حرم قدس الهى آشنا شود، به اهل بيت عصمت و طهارت تمسك جويد و همت خود را صرف دنيا نكند، با اشتياق فراوانى به عالم ديگر منتقل مى شود و به محل خويش پرواز مى كند. نه تنها از ((مرگ )) نمى ترسيد، بلكه آن را شيرين تر از عسل مى يابد.
سوم : تهيه نكردن توشه : سومين علت ترس از ((مرگ ))، اين است كه ما توشه راهى براى سفر آخرت آماده نكرده ايم و عمل نيكى انجام نداده ايم تا باعث نجات ما شود. اگر آخرت خود را آباد كرده و از پيش چيزى فرستاده باشيم و يقين بدانيم كه آن جا در رفاه هستيم ، منزل و مكان آماده و آباد داريم ، چرا از ((مرگ )) بترسيم و وحشت داشته باشيم ؟
شخصى به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم آمد و عرض كرد: يا رسول الله ! چرا من از ((مرگ )) كراهت دارم ؟ فرمود: آيا مال و ثروتى دارى ؟ عرض كرد: بلى ، فرمود: براى قيامت خودت چيزى فرستاده اى ؟
عرض كرد: خير، فرمود: به همين علت از ((مرگ )) مى ترسى و كراهت دارى .(33)
در مجلسى كه امام حسن مجتبى عليه السلام حضور داشتند، صحبت از ((مرگ )) شد. شخصى عرض كرد: يابن رسول الله ! چرا ما از مرگ خوشمان نمى آيد؟ فرمود: براى اين كه آخرت خود را خراب و دنيايتان را آباد كرده ايد، از اين جهت ناراحتيد كه از عمران و آباد به سوى خرابه و ويرانه منتقل شويد.(34)
هم چنين كسى از اباذر پرسيد: چرا ما از مرگ ناراحت و گريزانيم . در جواب گفت : چون دنياى خود را آباد و تعمير نموده و آخرت را ويران كرده ايد. لذا خوشتان نمى آيد كه از عمران به خرابه رويد.(35)
قرآن مجيد هم ، اعمال نادرست و خلاف مردم را كه موجب كيفر و عذاب الهى است ، تنها عامل ترس از مرگ معرفى مى كند و مى فرمايد:
ععع قل يا ايها الذين هادوا ان زعمتم انكم اولياء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقين و لا يتمنونه ابدا بما قدمت ايديهم و الله عليم بالظالمين (36)
(اى محمد) ((بگو: اى كسانى كه يهودى شده ايد! اگر مى پنداريد كه تنها شما دوستان خدا هستيد نه ديگران ، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد، ولى آنان به سبب كارهاى نادرست و زشتى كه انجام داده اند هرگز تمناى مرگ نخواهند كرد و خداوند به (اعمال ) ظالمان آگاه است )).
آرى ، كسانى از ((مرگ )) مى ترسند كه عمرشان را در غير طاعت خدا سپرى ساخته اند وگرنه افرادى كه على گونه زندگى كرده اند همانند او به مرگ بيش از طفل به پستان مادر علاقه دارند.
نيز آن حضرت درباره آمادگى براى ((مرگ )) مى فرمايد: كسى كه واجبات را انجام داده و محرمات را ترك نموده است و مكارم اخلاق را داراست باكى ندارد كه ((مرگ )) بر او وارد شود يا او مرگ .(37)
حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: زيرك ترين افراد كسانى هستند كه بيشتر به ياد ((مرگ )) باشند و خود را براى آن آماده نمايند.(38)
پىنوشتها :
31-نهج البلاغه ، خطبه 5، فيض ص 57.
32-نهج البلاغه ، خطبه همام ص 193، ص 612.
33-بحار جلد 6، ص 127.
34-بحار، جلد 6، ص 129.
35-بحار ج 6، ص 137.
36-سوره جمعه آيه 6- 7.
37-بحار، جلد 6، ص 138.
38-بحار، جلد 6، ص 126.
(ادامه دارد )
منبع : http://vccans.ir/libraray/Ketabkhaneh/ketaabkhaaneh/marg_barzakh |