کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش هفدهم )
تأثیرات لقمه حرام بر اخلاق
۱٫ لقمه ی حرام، مانع پند پذیری
حرامخواری، بر عقاید، اخلاق واعمال آدمی تأثیری بسیار زیانبار دارد وراه سعادت
وخیر وفلاح را بر او می بندد وچنان او را سرگرم دنیا وسر سپرده ی شیطان می کند که حتی حاضر نمی شود به سخنان حق که از
سوی بهترین افراد ایراد می گردد، گوش فرا دهد.
آنانکه به دستور یزید به جنگ امام حسین (ع) برخاستند، به «حرام خواری» آلوده بودند.این حرام خواری، چشم ودل واندیشه ی آنان را در هم
نوردیده ونقش حقیقت وصداقت را ازذهنشان زدوده بود. امام حسین (ع) در روز عاشورا
کوشید تا با نصیحت وموعظه، لشکر عبیداللهبن زیاد را از زشتکاری شان آگاه کند واز ادامه ی راهی که در آن لغزیده اند، باز
دارد؛ اما آنان با غوغا و جنجال، مانع رسیدن صدای امام (ع) به گوش خود شدند. امام
رو به آنان کرد وفرمود:
«ادعوکم الی سبیل الرشاد
فمن اطاعنی کان من المرشدین ومن عصانی کان من المهلکین و کلکم عاص لامری غیر مستمع
قولی فقد ملئت بطونکم من الحرام وطبع علی قلوبکم ویلکم الا
تنصتون الا تسمعون؛ (بحارالانوار، ج۴۵، ص۱٫) شما را به راه
رشد فرا می خوانم؛ هر که اطاعتم کند، رستگار است وهر که نافرمانی ام کند، در زمره
ی هلاک شدگان قرار می گیرد. همه ی شما فرمان مرا سرپیچی می کنید، به سخنم گوش فرا
نمی دهید؛ البته (حق دارید، چرا که) شکم
هایتان ازحرامپر شده است، درنتیجه خداوند بردل های شما مهر زده است (و هرگز حقایق رادرک نمی کنید) . شما چرا ساکت نمی شوید،
چرا گوش نمی دهید ونمی شنوید؟!»
۲٫ غذای حرام و عدم قبولی عبادات
برای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب
وپاکی دل؛ اما غذای حرام، پاکی قلب وصفای
دل را از انسان می گیرد. درحدیثی از پیامبراکرم (ص) آمده است:
«من اکل لقمه حرام لم تقبل له صلوه اربعین لیله، ولم تستجب له دعوه اربعین صباحاً وکل
لحم ینبته الحرام فالنار اولی به و ان اللقمه
الواحده تنبت اللحم؛ (همان، ج۶۳، ص۳۱۳و ۳۱۴٫) هر کسی لقمه
ای از غذای حرام بخورد،
تا چهل شب نماز او قبول نمی شود وتا چهل روز دعای او مستجاب نمی شود وهر گوشتی که
از حرامبروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است وحتی یک لقمه
نیز باعث روییدن گوشت می شود.»
۳٫ غذای حرام وحضرت موسی(ع)
شاید این سؤال مطرح شود: حال که لقمه ی حلال وحرام درجسم وروان افراد اثرات مثبت و منفی دارد، پس
چگونه بود که حضرت موسی (ع) درقصر فرعون رشد ونمو نمود واز لقمه ی دستگاه فرعونی
تغذیه کرد وبه مقام نبوت هم رسید؟ آیا آن لقمه ها در روح و جانش تأثیری نداشت؟
درپاسخ می گوییم: دراینکه حضرت موسی (ع) درقصر فرعون در چه
موقعیتی وبا چه امکاناتی وتحت چه شرایطی رشد کرده بود، چیزی در دسترس نیست. نه از
آیات قرآنی می توان چیزی فهمید ونه در روایات چیزی آمده است که بیان کننده ی این
مطلب باشد که به طور تفصیل ومشخص ایشان در چه شرایطی بودند. اینکه درمورد تغذیه،
ازکجا وبه چه وسیله ای نیاز خود را برطرف می کرد؟ آیا ایشان درخوراک خود از جایی
غیر از دستگاه فرعونی تغذیه می کرد؟ این ها به روشنی برای ما نقل نشده است.
از آیات قرآن فهمیده می شود تربیت حضرت موسی(ع) به عهده خداوند بود. خداکه می خواهد پیامر اولوالعزمی را – که دارنده ی مقام های نبوت رسالت وامامت باشد-
در آینده مبعوث نماید، و تمام اینها نیازمند به روحی والا ومتعالی است، خود می
داند که چگونه در دربار ودستگاه دشمن خویش او را تربیت کند.
از مطالعه ی آیات قرآن دررابطه ی با داستان حضرت موسی(ع)
برمی آید که حضرت (ع) تحت تربیت مستقیم خداقرار داشت. در سوره ی قصص وقتی داستان کودکی حضرت موسی (ع) را متذکر می گردد، می
فرماید:
(واوحینا الی ام موسی
ان ارضعیه…)؛( قصص
/۷٫) «وبه مادر موسی وحی کردیم : او را شیر ده و چون براو بیمناک شدی، او
را در نیل بینداز ومترس واندوه مدار که ما او را به تو بازمی گردانیم ودر[زمره ی]
پیامبرانش قرار می دهیم». ( وحرمنا علیه
المراضع من قبل…)؛( همان/ ۱۲-۱۴٫) «واز پیش، شیر دایگان را بر او حرامگردانیده بودیم؛ پس [خواهرش آمد و ] گفت: آیا شما
را برخانواده ای راهنمایی کنم که برای شما از وی سرپرستی کنند وخیر خواه او
باشند؟* پس او را به مادرش باز گردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد وبداند که وعده ی خدا درست است؛
ولی بیشترشان نمی دانند * وچون به رشد وکمال خویش رسید، به او حکمت ودانش عطا
کردیم ونیکوکاران را چنین پاداش می دهیم».
همه ی این آیات، دلیل براین است که حضرت موسی (ع) ازکودکی
تحت تربیت ویژه ومستقیم خدا بود- که
این گونه تربیت، لازمه ی وظیفه ی سنگینی مانند نبوت می باشد- پیامبری که قرار است
وظیفه ی هدایت امت را به عهده بگیرد، باید از ابتدا با غذای حلال تغذیه شود. به
همین دلیل، خداوند شیر زنان آل فرعون
بلکه شیر تمام زنان دیگر را بر او حرامگردانید تا او از مادری الهی و پاک شیر
دریافت کند.
بعد از این هم طبق ظاهرآیات، تحت تربیت آسیه (همسر فرعون)
که زنی مؤمن وپاکدامن بود، قرار گرفت. می توان گفت امر تغذیه هم از مسیری پاک
تأمین می شد؛ مانند این که شاید آسیه اموالی داشت که نیاز زندگی اش را مرتفع می
نمود واز اموال فرعون بی نیاز بود.
اگر هم از دستگاه فرعونی تغذیه می شد، دلیل نداریم که تمام
اموال وی حرام بود؛ چرا که ممکن است حتی در
بین اموال ستمگران، اموالی باشد که از راه زور وستم اخذ نکرده باشند. یا شاید حق بنی اسرائیل
دراین اموال بود و حضرت موسی (ع) نیز به عنوان فردی که از بین اسرائیل حق استفاده
از آن اموال غصبی را داشت وبرای او حلال وپاکیزه بود
بنابراین لازمه ی زندگی در دستگاه فرعونی، این نبود که
حضرت موسی (ع) از غذای حرام تغذیه می کرد.
۴٫ پرهیز ازغذای حرام واستجابت دعا
در روایات متعددی آمده که یکی از شرایط استجابت دعا، پرهیز
از غذای حرام می باشد. شخصی نزد پیامبر(ع)
آمد وعرض کرد: دوست دارم دعای من مستجاب شود.حضرت فرمود:«طهر ماکلک و لاتدخل بطنک الحرام؛( عده
الداعی ونجاح الساعی، ص ۱۳۹٫) غذای خود را پاک کن واز غذای حرام پرهیز
نما».
نیز فرمود: «من احب ان یستجاب دعاوه فلیطیب مطعمه و مکسبه؛( بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۶۷٫) کسی که دوست
دارد دعایش مستجاب شود، طعام وکسب خود را از حرام پاک کند».
۵٫ غذای حرام و روی گردانی از حق
غذای حرام، آدمیرا از حق وراه درست جدا می کند ونور درک حقایق را از او می ستاند. درمورد نقش وتأثیر غذای حرامبرجان واخلاق فرد، به داستانی که در «مروج الذهب» آمده است، توجه نمایید:
فضل بن ربیع نقل میکند که شریک بن عبدالله روزی وارد بر مهدی (خلیفه عباسی) شد، مهدی
به او گفت: باید یکی از سه کار را انجام دهید، شریک سؤال کرد: کدام سه کار؟ گفت:
یا قضاوت را از سوی من بپذیر، یا تعلیم فرزندم را بر عهده بگیر و یا غذایی
(باما)بخور! شریک فکری کرد وگفت: سومی از همه آسان تر است. مهدی او را نگه داشت
وبه آشپز گفت: انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر وعسل برای او فراهم ساز.
هنگامی که «شریک» از خوردن آن غذای بسیار لذیذ [وحرام] فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد وگفت: این
پیرمرد بعد از خوردن این غذا، هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید!
فضل بن ربیع می گوید: مطلب همین گونه شد وشریک بن عبدالله بعد از این ماجرا، هم به تعلیم فرزندان
آنها پرداخت وهم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت.( اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۴۹٫)
۶٫ فلسفه حرمت خوردن
خون، شراب و…
امام صادق (ع) در پاسخ به اینکه: چرا خداوند خوردن خون راحرامکرده است، می فرماید:
«واما الدم فانه یورث الکلب وقسوه القلب وقله الراقه والرحمه لایومن
ان یقتل ولده و والدیه؛( البرهان، ج۲، ص۲۲۲٫) خداوندخوردن خون را حرامکرده، به خاطر آن که سبب جنون وسنگدلی وکمبود
مهربانی می شود؛ تاآن جا که ممکن است فرزند ویا پدر ومادرش را به قتل برساند!».
امام صادق(ع) درمورد علت حرمت شراب فرمود:
«ان مدمن الخمر کعابد وثن وتورثه الارتعاش وتهدم مروته وتحمله علی
ان یجسر علی المحارم من سفک الدماء ورکوب الزناء حتی لا یومن اذا سکر ان یثب علی
حرمه وهو لا یعقل ذلک والخمر لا تزید شاربها الاکل شر؛( امالی، ص۶۶۶٫ ) شخص دائم الخمر مانند بت پرست است وبدنش دچار ارتعاش می شود. شراب
خواری، نور(معنویت) او را از بین می
برد، شخصیت او را ویران می سازد واو را بر محارمش می شوراند تا خون آن ها را
بریزد. تا آن جا که چون مست شود، ایمن نباشد که بر محرم خود بجهد و زشتی آن را درک
نکند. شراب برای نوشنده ی خود جز بدی نیفزاید».
«حرم الله عز وجل الدم کتحریم المیته لما فیه من فساد الابدان ولانه
یورث الماء الا صفر و یبخر الفم وینتن الریح و یسیی الخلق ویورث القسوه للقلب وقله
الرافه والرحمه حتی لا یومن ان یقتل ولده و والده وصاحبه.( بحارالانوار،ج۶،
منبع : گروه فرهنگي
پژوهشي قبیله منتظر
مطالب مرتبط : سایت مجله اینترنتی انسان |