معیار تشخیص حقالله و حقالناس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی
پدیدآورنده: محمد باقر رضا
( قسمت هشتم )
فصل سوم: مصادیق مهم حقالله و حقالناس
مصادیق آن دو حق بسیار زیاد است و ما در اینجا اهم آنها را یادآور میشویم. در تعیین حقالله و حقالناس از رأی مشهور فقها استفاده شده است. علاوه بر آن، تعیین و تمییز این دو از یکدیگر بیشتر در بحث حدود و تعزیرات آمده است.
مصادیق مهم حقالله
اقسام حقالله
به طور کلی حقالله را میتوان به دو قسم تقسیم کرد: 1. عبادات؛ 2. عقوبات.
1. عبادات و اقسام آن
شکی نیست که همه عبادات حقالله هستند. ابوجعفر محمدبنحسن طوسی، عبادات را به پنج قسم تقسیم کرده است: نماز، زکات، روزه، حج و جهاد. ولی ابوجعفر محمدبنعلی طوسی عبادات را ده نوع دانسته است: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، غسل جنابت، اعتکاف و رباط.110
در این تحقیق فقط طهارت، نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات و کفارات به عنوان مصادیق مهم حقالله مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
دلیل عام بر حقالله بودن عبادت
یک دلیل مشترک بر حقالله بودن عبادات وجود دارد و آن اعتبار قصد قربت در عبادت است. عبادت مظهر کامل اطاعت خداوند است، پس حق خداوند محسوب میگردد. این بحث را در دو بخش عبادات واجب غیرمالی و مالی پی میگیریم:
الف) عبادات واجب غیرمالی
1. طهارت
طهارت از خبث خارج از بحث است، زیرا از اقسام عبادات نیست. صاحب حق در طهارت از حدث مردم نیستند، بلکه خداوند است. لذا طبق این معیار، طهارت از حدث از حقالله است. برخی از معیارهای دیگر حقالله نیز در آن وجود دارد.
2. نماز
افضل عبادات نماز است، اما چون استحباب با حق نمیسازد، لذا نماز مستحبی از حقوق محسوب نمیشود. پس فقط نماز واجب از حقوق خداوند است. صاحب حق در نماز، خداوند است. لذا طبق این معیار، حقالله بودن آن روشن است. برخی از دیگر معیارها نیز در اینجا وجود دارد.
در حقالله بودن نماز مسافر اشکال وجود دارد. بر اساس برخی از روایات: نماز از طرف خداوند دو رکعت بوده111 و رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) ولایت خود را اعمال کرده و دو رکعت بر آن اضافه فرموده است. لذا اینکه در سفر، نماز قصر میشود، همان دو رکعت است که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) واجب کرده بودند.
اکنون این سؤال مطرح میشود: آیا تمام اجزای نماز، حقالله است، یا فقط دو رکعت آن از حقالله است و دو رکعت دیگر حق رسول(صلیاللهعلیهوآله) است که در زمره حقالناس به شمار میرود؟
اما باید گفت: اگر هم فرض کنیم که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، دو رکعت را اضافه نموده، معنایش این نیست که آن را برای خود واجب کرده است، بلکه مقصود این است که آن دو رکعت را هم برای خدا بخوانید. لذا در اینجا حق، متعلق به خداوند میشود، زیرا بنده عبادت خدا را میکند، نه عبادت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را.
3. روزه
روزه هم گاهی واجب است و گاهی مستحب. صاحب این حق خداست و اسقاط آن هم به دست بنده نیست، لذا حقالله بودن آن قطعی است.
4. حج
حج در زندگی فقط یک بار واجب میشود و به جز آن مستحب است. حج، حق بندهای نیست، بلکه صاحب آن خداوند است و قابل اسقاط هم نیست. لذا باید حقالله باشد.
نویسنده معتقد است دلیلی بر حقالناس بودن حج وجود ندارد. از طرفی، دلیل خاص هم بر حقالله بودن آن نیست و مورد خاصی هم درباره اسقاط آن توسط شارع پیدا نشده است. لذا فقط با دلیل عام و اجرای اصل میتوان حقالله بودن آن را ثابت کرد.
5. جهاد
جهاد به اذن و حکم امام(علیهالسلام) واجب میشود و مصداق استحبابی ندارد، بلکه همیشه واجب است. جهاد حقالله است، زیرا اولاً از عبادات است و ثانیاً اسقاط آن توسط مردم امکانپذیر نیست، بلکه اسقاط آن در دست خداوند است.
البته شاید بتوان گفت جهاد مشترک بین حقالله و حقالناس است و دلیل حقالناس بودن را هم پذیرفت. چون عبادت بودن، حقالله بودن آن را ثابت میکند، ولی حقالناس بودن را از آن انکار نمیکند. زیرا همانگونه که جهاد ممکن است برای حفظ جان و مال مردم باشد، میتواند برای نشر احکام و دین اسلام نیز باشد. حال با توجه به این مطلب میتوان گفت که در جهاد ابتدایی، حقالله غالب است و در جهاد دفاعی حقالناس.
6. امر به معروف و نهی از منکر
شاید بتوان این مورد را هم مثل جهاد، به همان تفسیر، مشترک بین حقالله و حقالناس دانست.
ب) عبادات واجب مالی
1. خمس
درباره خمس بین شیعه و اهلسنت اختلاف وجود دارد. چون اهلسنت کلمه «غنمتم» را به مورد شأن نزول آیه خمس112 مخصوص کردهاند و گفتهاند که چون آیه در جنگ نازل شده، فقط غنایم جنگی خمس دارند.113 و در حال حاضر که جنگی در کار نیست، خمس هم در کار نیست.
اما فقهای شیعه موارد خمس را هفت مورد شمردهاند و کلمة «غنمتم» را به معنای حقیقی و لغوی آن فهمیدهاند و آن را محدود به بهره مال غنیمت ندانستهاند. این امر برگرفته از احادیث بسیاری است که مطابق آنها مشتقات کلمه غنیمت در آن معنا به کار رفته است.114
یکششم خمس محض حقالله است و پنجششم آن سهم امام(علیهالسلام) و سادات است که جنبه حقالناسی دارند. در عین حال، خمس عبادت هم محسوب میشود و حقالله نیز به حساب میآید. پس میتوان گفت که پنجششم خمس، مشترک بین حقالله و حقالناس است.
2. زکات
زکات در همه اقسام خود حقالناس است و از سوی دیگر به لحاظ عبادت بودن حقالله هم هست. لذا واضح میشود که زکات، حق مشترک بین حقالله و حقالناس است.
3. کفارات
کفاره در حقیقت جبران یک خطا یا حکم است که به خاطر مشکلی انجام نیافته و یا ناقص انجام یافته است. کفاره را میتوان به دو نوع تقسیم کرد: نخست آنکه نفعش به مردم میرسد، مثل اطعام مسکین؛ دیگری آنکه نفعش عاید مردم نمیشود، مانند صیام «شهرین متتابعین». در مورد اول، میتوان گفت: کفاره چون نوعی عبادت به حساب میآید، هم جنبه حقاللهی دارد و هم جنبه حقالناسی.
2. عقوبات
عقوبات مشترک بین حدود و تعزیرات هستند:
الف) حدود
حدود در اسلام بسیارند. بعضی از آنها حقالله و بعضی دیگر حقالناس هستند. در اینجا فقط حدودی ذکر میشود که از نظر فقها حقالله به شمار میآیند و مصادیق حقالناس در بحث حقالناس خواهد آمد.
1. حد زنا
حد زنا از حقالله است.115 حرام و دارای حد بودن آن هم از مسلمات فقه اسلامی میباشد. شاید بتوان گفت که نفع این حق نیز عاید جامعه میشود. لذا از نظر حق عمومی بودن باید حقالناس نیز به حساب آید. چون قبلاً گفتیم که حق عمومی حقالناس است و نفع آن به جامعه میرسد.
2. حد لواط
در بحث لواط هم میتوان همان بحث زنا را مطرح کرد. اما حقالناس بودن آن به این سبب است که چون به هر حال، ضرر لواط به جامعه و مردم نیز برمیگردد، لذا صاحب حق حد لواط هم باید جامعه باشد.
3. حد محاربه
محارب شخصی است که سلاح به دست میگیرد و مردم را از آن میترساند و قصد فساد دارد. در محاربه نیز جنبه حقالناسی وجود دارد. چون نفع حد محاربه به عموم مردم میرسد، حقالناس شمرده میشود. اما چون حق عمومی است، نباید توسط مردم ساقط شود، بلکه اختیار آن به دست خداست.
4. حد شرب خمر
فقها آن را از حقالله میدانند. اما مثل مورد فوق شرب خمر هم رنگ حقالناسی دارد، زیرا در اثر آن به شخص ضرر میرسد.
ب) تعزیرات
همه تعزیرات، حقالله نیستند، بلکه بعضی از آنها حقالناس نیز هستند. غرض از جعل کیفر در اسلام حفاظت از پنج چیز است: دین، نفس، نسل، عقل و مال. این موارد را «ضروریات خمسه» میگویند. اکثر جرائم تعزیری (از قسم حقالله) در حقیقت رتبه ضعیفتر یکی از حدود (از قسم حقالله) میباشند.
پینوشتها:
110. ر.ک. محقق حلی، مختصر النافع، ص14.
111. این بحث نماز مغرب را شامل نمیشود.
112. انفال: آیه41.
113. الفقه الحنفی، ج2، ص351 ـ 348.
114. سبحانی، جعفر، الاعتصام بالکتاب والسنة دراسة مبسوطة فی مسائل فقهیة مهمة، ص93 ـ 92.
115. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج5، ص192؛ ابنادریس، السرائر، ج3، ص495؛ بهوتی، منصوربنیونس، کشاف القناع، ج6، ص134؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج2، ص481؛ کاشانی، ابوبکربنمسعود، بدائع الصنائع، ج7، ص52؛ حنفی، مصربننجیم، البحر الرائق شرح کنز الدقایق، ج5، ص29؛ ابنعابدین، حاشیه رد المختار، ج4، ص196.
( ادامه دارد )
منبع : http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6557&id=76235
|