دوچرخه

خوبي قضيه به اين بود كه او با من همراه بود و پشت سر من ركاب مي‌زد......

اگر فرصت داشتم

اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم، ازجدّي بودن دست برمي داشتم و بازي را جدّي مي گرفتم.....

مقایسه

از باغي مي‌گذري و به يک درخت بلند و عظيم بر مي‌خوري. مقايسه کن: درخت بسيار تنومند....

بادکنک ها

چه زیبا است که دنیای را با پیش قضاوت های خود محدود نکنیم و آن را منفی ببینیم. ما همه انسانیم، فراتر از رنگ و نژاد و زبان و جغرافیا و همگی در پناه خدا! همدیگر....

کامیون حمل زباله

روزي با يک تاکسي به فرودگاه مي رفتم. رانندۀ تاکسي داشت در خط.....

هرگز تسلیم نشو

وقتی همه چیز روبراه هست که امیدواری معنا ندارد. امید زمانی ارزشمند است که همه چیز در بدترین شرایط است. پس هیچ وقت نا امید نشو بویژه در اوج تاریکی و تنهایی و تلخی!

 مناجات

نمي‌دونم تا حالا چند بار بهت قول‌هاي قشنگ دادم و اون‌ها رو شکستم. اما، تو اوني هستي که در پيمانش وفادارترينه...

هفت چیز

هفت چيزی که شايد امروز برات اهميّت داشته باشند و آرامشت رو بهم بزنند، ولي ده سال ديگه حتی به يادشون هم نمی آري...

تو رو بیشتر دوست دارم

زن پاشو محکم‌تر روي گاز فشار داد، بايد خودشو سريع مي‌رسوند ... نـــــــــــــــــــــه! .... صداي برخورد گلگير ماشينش با سپر ماشين روبرويي ...

 نجوا

من همنشين هر کسي هستم که مرا ياد کند...

حیوانات

بعضی از کودکان آرزو می کنند کاش والدینشان حیوان بودند!

 سه صافی

شخصي نزد همسايه‎اش رفت و گفت: گوش کن، مي خواهم چيزي برايت تعريف کنم. دوستي به تازگي در مورد تو مي‎گفت ...

نجوا با مهربانترین

خداي من! آن‌قدر تعابير دوست داشتن براي غير تو مستعمل شده است که نمي‌دانم با کدام واژه بگويم: دوستت دارم

فقط یک لحظه

مرد در حال برق انداختن اتومبيل جديدش بود. كودك چهار ساله‌اش تكه سنگي را برداشت و روي بدنۀ اتومبيل خطوطي را انداخت....

 تو، تو هستی

تو دوست داشتني هستي اگر..

دردهايت، تو را از ديدن دردهاي ديگران کور نکرده باشد...

 قالی زندگی

زندگي يک قالي بزرگ‌ است

هر هزار سال‌ يك‌ بار فرشته‌ها قالي‌ جهان‌ را در هفت‌ آسمان‌ مي تكانند،

تا گرد و خاك‌ هزار ساله‌اش‌ بريزد و هر بار با خود مي‌گويند:....

چترنجات

چه کسي چتر نجات شما را مي بندد؟

همه انسانها کسي را دارند که نياز روزمره شان را براي ادامه راه فراهم ميکند...

 جادۀ زندگی

زندگي مثل يک جادۀ بلند و طـــولانــي است

بخش هايي از جادۀ زندگي، جذابند و دلفريب.

يادم باشد … جاده ها براي رفتن ساخته شدن نه ماندن. جاده ها براي گذارند نه قرار.

 نامه ای از پدرم

هنگامي كه پاهاي خسته ام به من اجازه راه رفتن نمي دهند دستانت را به من بده ... همانگونه كه در كودكي اولين گامهايت را به كمك من برداشتي.....