|
|
امروز
|
|
|
|
|
|
دیوانه ی عاقل
همسر پادشاه دیوانه ی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی می کرد و با انگشت بر زمین خط می کشید ...
|
|
|
|
ریسک پذیری
دو تا دانه توی خاک حاصلخیز بهاری کنار هم نشسته بودند. دانه ی اولی گفت : من می خواهم رشد کنم! من می خواهم ریشه هایم را هر چه عمیق تر در دل خاک فرو کنم ...
|
|
|
|
عادت کن که عادت نکنی
دیگر وقتش شده بود. گنجشک کوچک باید پرواز کردن را شروع می کرد. آسمان را دیده بود اما مزه پرواز در آن را نچشیده بود ....
|
|
|
|
مداد سفید
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید! هیچ کسی به او کاری نمی داد همه می گفتند تو به هیچ دردی نمی خوری .....
|
|
|
|
یک دوست همیشه یک دوست است
یک روز چنگیز خان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیر و کمانشان را برداشتند و چنگیز خان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند .... |
|
|
|
هدف گمشده
پیرمردی می خواست به دیدن دوستش برود اما وسیله ای برای رفتن نداشت. یکی اسبی برایش آورد ..... |
|
|
|
انصاف
شخصی جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و مقداری پول به خانه زنی با چندین بچه قد و نیم قد برد ......
|
|
|
|
چی آسونه و چی سخت؟
رویا دیدن در هر شب آسان است ولی مبارزه برای تحقق آن مشکل است ......
|
|
|
|
خدایا تو چه کرده ای
شخصی در خیابان صفی از گدایان را دید. لحظاتی بعد چند نفر را دید که دچار نفص جسمی و ذهنی بودند او به جمعیت انسانهای رنج کشیده نگاه کرد، صدایش را بلند کرد و خطاب به خداوند ناله کنن گفت ......
|
|
|
|
آنچه مهمتر است
فکر کنید و سعی کنید به سئوالات زیر پاسخ دهید
پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید؟ برنده های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید؟ .....
|
|
|
|
شکست شخص نیست
در همسایگی پیرمرد تاجر ورشکسته ای زندگی می کرد. روزی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشورت داشت .....
|
|
|
|
وفای به عهد
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت نگهبان پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی میداد .....
|
|
|
|
حریص
شاگردی از استادش پرسید :
حریص چیست و چرا می گویند حریص هماره در نا آرامی است؟ ..... |
|
|
|
مرد تاجر
مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گل ها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود.
مهر روز بزرگ ترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود .....
|
|
|
|
زندگی کنید
همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر :
شغلمان را تغییر دهیم، با افراد تازه ای آشنا شویم، مهاجرت کنیم، ازدواج کنیم ...... |
|
|
|
کدام مستحق تریم
پیرزن زل زده بود به مردمی که میوه می خریدن. شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها می گذاشت و انعام می گرفت .... |
|
|
|
کم هزینه ترین لذتها
اگه کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم، بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می خواهد و نه پول زیادی .... |
|
|
|
جادوی کلمات
Change your word
Change your world
هین سخن تازه بگو تا که جهان تازه شود |
|
|
|
ایستگاه خدا
قطاری که به مقصد خدا می رفت، لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت :
مقصد ما خداست، کیست که با ما سفر کند؟ ..... |
|
|
|
|
|
|
|
|
Copyright ©
2009-2010 By
www.nSun.us
, All rights
reserved -
Hosted & Design
By
Hami Web Network
Powered By
DataLifeEngine
- SMS Box=
3000258800
-
SMS Plugin
Service By
www.SmsWay.ir
|
|