|
|
امروز
|
|
|
|
|
|
بهشت و جهنم همین جاست
پیرمرد نشسته بود و با چشمان بسته و پاهای جمع کرده در تفکری عمیق فرو رفته بود ...
هدیه هشت بهشت : خدايا
خدايا! نمي گويم كه دستم را بگير ، عمريست گرفته اي ، مبادا رها كني.
|
|
|
|
مسئولیت انسانیت
وقتی مسئولیتی به شما داده می شود، معنایش این نیست که کس دیگری کار شما را بکند ...
هدیه هشت بهشت : رسيدن
هر رفتني رسيدن نيست، ولي براي رسيدن بايد ......
|
|
|
|
تا می توانی سنگریزه بردار
هوا تاریک بود. سردار به همراه سپاهیانش از میان ریگزاری می گذشتند ....
هدیه هشت بهشت : جزئيات
به جزئيات دقت كنيم ، زيبايي بي كراني در جزئيات نهفته است.
|
|
|
|
مراقب توپهای شیشه ای باشیم
زندگی یک بازی است. بازی کردن با پنج توپ! باید پنج توپ را در ....
هدیه هشت بهشت : تغييرات
تغييرات كوچك ايجاد كنيم ، همين تغييرات كوچك زندگي را شيرين تر و ......
|
|
|
|
روح لطیف
چند مسافر به شهری رسیدند می خواستند مقداری سوغاتی و هدایا بخرند بار و بندیلشان ...
هدیه هشت بهشت :خوشبختی
خوشبختی یعنی منتظر شادی های بزرگ نماندن و کیف کردن از.......
|
|
|
|
مراقب افکارتان باشید
مراقب افکارتان باشید تبدیل به گفتارتان می شود ...
هدیه هشت بهشت : كودكي
ما سه چيز را در دوران كودكي جا گذاشته ايم:
|
|
|
|
متاسفم
مداد گفت : متاسفم. پاک کن گفت چرا؟ تو هیچ کار اشتباهی نکرده ای ...
هدیه هشت بهشت : تلاش
مهم نیست که بزرگ باشی یا کوچک . مهم این است که سخت تلاش کنی، همین!
|
|
|
|
روز خدا
چند روزی بود که دوباره به دامان خدا بازگشته بود، عطش زیادی برای خدایی شدن پیدا کرده بود ...
هدیه هشت بهشت : خورشید باش
خورشید باش که اگر هم بخواهی به کسی نتابی، نتوانی ...
|
|
|
|
دیدن برای اولین بار
مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود در حالی که مسافران در صندلی های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد ....
هدیه هشت بهشت : یک شب مرا صدا کن
خدای من! از اوج آسمانها ....
|
|
|
|
خنده دار است
چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک ....
هدیه هشت بهشت : گرم ترین آغوش هستی
مادرم , بگذار اعترافی بکنم , من بزرگ شده ام خیلی بزرگ، اما . .. |
|
|
|
خدا چه می پوشد
حکایت است که پادشاهی از وزیرش پرسید : بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد و چه کار می کند ...
|
|
|
|
هدیه
هیچ پدری هدیه ای بهتر از ادب نیکو به فرزندش نداده است ...
|
|
|
|
بفرمائید یک فنجان چای داغ
خیلی وقت ها پیش آمده که یک فنجان چای نوشیده ایم اما اصلا به طعم و لذت آن توجه نکرده ایم ...
|
|
|
|
پیکنیک لاک پشت ها
یک روز خانوادهی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند ...
|
|
|
|
یه دوست معمولی، یه دوست واقعی
یه دوست معمولی هرگز گریه ی تو رو ندیده، یه دوست واقعی شونه هاش از اشک های تو خیسه ...
|
|
|
|
لازم است
لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می خواهی به آن خانه بازگردی یا نه؟ ...
|
|
|
|
رسم عاشقی
خدایا! گاهی به خوردن فرمان می دهی و گاهی به نخوردن و هر دو به من می آموزد که روزی دهنده یکی است. پس غصه چرا؟ ... |
|
|
|
وجدان صادق
دو تا بچه داشتن با هم بازی می کردن. بچه ی اول چند تا تیله داشت و بچه ی دوم چندتایی شیرینی ...
|
|
|
|
رنجش
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است علت ناراحتی اش را پرسید. پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم ....
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Copyright ©
2009-2010 By
www.nSun.us
, All rights
reserved -
Hosted & Design
By
Hami Web Network
Powered By
DataLifeEngine
- SMS Box=
3000258800
-
SMS Plugin
Service By
www.SmsWay.ir
|
|