Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/nsun/public_html/old/engine/classes/templates.class.php on line 239 شاه نعمت الله ولی - انسان http://old.n-sun.ir/ fa شاه نعمت الله ولی - انسان http://old.n-sun.ir/yandexlogo.png http://old.n-sun.ir/yandexsquarelogo.png DataLife Engine غزل شمارهٔ ۹۳۹ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1986-غزل-شمارهٔ-۹۳۹.html غزل شمارهٔ ۹۳۹ به گوش و هوش من آمدند ای ساقی دوش که جام جم بستان و می حلال بنوش بیا که مجلس عشقست و عاشقان .... شاه نعمت الله ولی Wed, 23 Nov 2011 08:24:30 +0330         غزل شمارهٔ ۹۳۹ به گوش و هوش من آمدند ای ساقی دوش که جام جم بستان و می حلال بنوش بیا که مجلس عشقست و عاشقان سرمست مدام همدم جامند و خم می در جوش گشوده برقع صورت ز روی معنی باز هزار جان شده حیران و عقلها مدهوش به عشق ساقی رندان که جان من به فداش سبوی مجلس رندان خوش کشم بر دوش به مشت گل نتوان آفتاب را اندود بگو به عاشق مستی که عشق را می پوش به گندمی اگر آدم بهشت را بفروخت تو باز خر به جوی و به نیم جو بفروش شنو که سید سرمست وعظ می گوید بگو خطیب مخوان خطبه یک زمان خاموش منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۸۳۹ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1978-غزل-شمارهٔ-۸۳۹.html غزل شمارهٔ ۸۳۹ مال قلبش کن لام است ای پسر قلب آدم نیز دام است ای پسر دام را بگذار تا فارغ ..... شاه نعمت الله ولی Tue, 22 Nov 2011 08:46:58 +0330         غزل شمارهٔ ۸۳۹ مال قلبش کن لام است ای پسر قلب آدم نیز دام است ای پسر دام را بگذار تا فارغ شوی هر چه ما داریم دام است ای پسر سر فدا کن در طریق عاشقی جان که باشد دل کدام است ای پسر جام ما باشد حبابی پر ز آب بادهٔ ما عین جام است ای پسر عاقلی گر عالم عالم بود نزد عاشق ناتمام است ای پسر هر یکی را یک دو روزی دور اوست دور ما اما مدام است ای پسر نعمت الله در خرابات مغان رهنمای خاص و عام است ای پسر منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۷۷۳ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1970-غزل-شمارهٔ-۷۷۳.html غزل شمارهٔ ۷۷۳ چارپا در پی علف گردد تا به وقتی که خود تلف گردد آدمیئی که معرفت ........ شاه نعمت الله ولی Fri, 18 Nov 2011 20:39:58 +0330         غزل شمارهٔ ۷۷۳ چارپا در پی علف گردد تا به وقتی که خود تلف گردد آدمیئی که معرفت دارد شک ندارم که خود خلف گردد قطب عالم یگانه ای باشد که چو ما جمله را کنف گردد آشنای محیط بحر ازل واقف از دُر و از صدف گردد هر کسی میل جنس خود دارد آن یکی گوهر این خزف گردد شیرمردی به خنجر و شمشیر مرد مطرب به نای و دف گردد سید ما چو عف عفی فرمود لاجرم این و آن معف گردد منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۷۷۰ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1962-غزل-شمارهٔ-۷۷۰.html غزل شمارهٔ ۷۷۰ نقشش نه خیالی است که در خواب توان دید یا ماه هلالی است که در آب توان دید هر دیده که او مست شد .... شاه نعمت الله ولی Thu, 17 Nov 2011 07:30:58 +0330         غزل شمارهٔ ۷۷۰ نقشش نه خیالی است که در خواب توان دید یا ماه هلالی است که در آب توان دید هر دیده که او مست شد از جام الهی در شیخ عیان بیند و درشاب توان دید خورشید جمالش به تو گر روی نماید آن نور در آئینهٔ مهتاب توان دید گر بر تو در گنج خزائن بگشایند آن گنج نهان گشته ز هر باب توان دید اعیان همه آئینهٔ اسمای الهی است مربوب توان دیدن و ارباب توان دید محبوب و محبند همه عالم و آدم او را به یقین با همه احباب توان دید گر سید و بنده به هم ای دوست ببینی نورند که در دیدهٔ اصحاب توان دید منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۷۴۸ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1954-غزل-شمارهٔ-۷۴۸.html غزل شمارهٔ ۷۴۸ سیدم روح اعظمش خوانند آب ارواح و آدمش خوانند روح اعظم به اعتبار.... شاه نعمت الله ولی Mon, 14 Nov 2011 17:34:42 +0330         غزل شمارهٔ ۷۴۸ سیدم روح اعظمش خوانند آب ارواح و آدمش خوانند روح اعظم به اعتبار بدن جام گویند و هم جمش خوانند صورت اسم جامع است از آن معنی جمله عالمش خوانند همدم او اگر دمی باشی حاصل عمر آن دمش خوانند غم او راحت دل و جان است حیف باشد اگر غمش خوانند عارفان جز کلام حضرت او قصه این و آن کمش خوانند نعمت الله را اگر یابند صورت اسم اعظمش خوانند منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۶۸۷ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1947-غزل-شمارهٔ-۶۸۷.html غزل شمارهٔ ۶۸۷ در مرتبه ای ساجد در مرتبه ای مسجود در مرتبه ای عابد در مرتبه ای معبود در مرتبه ای عبد است در مرتبه .... شاه نعمت الله ولی Fri, 11 Nov 2011 22:32:04 +0330         غزل شمارهٔ ۶۸۷ در مرتبه ای ساجد در مرتبه ای مسجود در مرتبه ای عابد در مرتبه ای معبود در مرتبه ای عبد است در مرتبه ای رب است در مرتبه ای حامد در مرتبه ای محمود در مرتبه ای فانی در مرتبه ای باقی در مرتبه ای معدوم در مرتبه ای موجود در مرتبه ای طالب در مرتبه ای مطلوب در مرتبه ای قاصد در مرتبه ای مقصود در مرتبه ای آدم در مرتبه ای خاتم در مرتبه ای عیسی در مرتبه ای داود در مرتبه ای موسی در مرتبه ای فرعون در مرتبه ای عیسی در مرتبه ای داود در مرتبه ای بی حد در مرتبه ای بی عد در مرتبه ای محدود در مرتبه ای معدود در مرتبه ای ظاهر در مرتبه ای باطن در مرتبه ای غایب در مرتبه ای مشهود در مرتبه ای سید در مرتبه ای بنده در مرتبه ای واجد در مرتبه ای موجود منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۶۷۱ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1940-غزل-شمارهٔ-۶۷۱.html غزل شمارهٔ ۶۷۱ جیب شب آفتاب چون بگشود از گریبان روز رو بنمود شب امکان خیال ....... شاه نعمت الله ولی Wed, 09 Nov 2011 22:58:46 +0330         غزل شمارهٔ ۶۷۱ جیب شب آفتاب چون بگشود از گریبان روز رو بنمود شب امکان خیال بود نماند هست روز و وجود خواهد بود غیر او نیست ور تو گوئی هست او به خود دیگران به او موجود عقل چون شب برفت و روز آمد خاطر ما از این و آن آسود یک حقیقت که آدمی خوانند گه ایاز او به نام و گه محمود عالمی را به رقص آورده قول مستانه ای که او فرمود نعمت الله گرد نقطهٔ دل همچو پرگار دایره پیمود منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۵۲۰ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1933-غزل-شمارهٔ-۵۲۰.html غزل شمارهٔ ۵۲۰ نطق حیوان جمع کن تا آدمی حاصل شود گر بیاید تربیت از کاملی کامل شود جان تو از عالم علوی تنت .... شاه نعمت الله ولی Mon, 07 Nov 2011 21:35:56 +0330         غزل شمارهٔ ۵۲۰ نطق حیوان جمع کن تا آدمی حاصل شود گر بیاید تربیت از کاملی کامل شود جان تو از عالم علوی تنت سفلی بود عاقبت هر یک به اصل خویشتن واصل شود منبع هر دو یکی و مرجع هر دو یکی لاجرم هر یک از این دو با یکی مایل شود آفتاب روی او در مه چو بنماید جمال ماه ما بر آفتاب روی او حایل شود ما ز دریائیم و عین ما بود آب زلال خوش حیاتی یابد از ما هر که او سائل شود عالم ما در ازل او بود و باشد تا ابد این چنین معلوم کی از علم او زائل شود بلبل و گل چون که بنوازند ساز عاشقی نعمت الله در گلستان این چنین قابل شود منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۴۰۰ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1919-غزل-شمارهٔ-۴۰۰.html غزل شمارهٔ ۴۰۰ روحها در روح اعظم فانی است در حقیقت خدمتش هم فانی است گرچه آدم باقی است ... شاه نعمت الله ولی Fri, 04 Nov 2011 20:58:57 +0330         غزل شمارهٔ ۴۰۰ روحها در روح اعظم فانی است در حقیقت خدمتش هم فانی است گرچه آدم باقی است از وجه حق هم بوجهی نیز آدم فانی است جام جم فانی است نبود این عجب این عجب بنگر که جم هم فانی است ایکه گوئی فوت شد شادی ما غم مخور زیرا که هم غم فانی است گردمی با جام می همدم شوی دمبدم در غیر آن دم فانی است قطره و موج و حباب و جام می نزد ما این جمله دریم فانی است شبنمی بودیم ما چون آفتاب خوش طلوعی کرد شبنم فانی است هرچه باشد غیر او فانی بود اوست باقی سوز و ماتم فانی است گر بوجهی اسم اعظم اسم اوست در مسما اسم اعظم فانی است دیگری را کی بود خود دار و گیر اندر آن میدان که رستم فانی است ما همه خود فانی و او باقی است بشنو از سید که عالم فانی است منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات http://ganjoor.net// غزل شمارهٔ ۳۷۱ http://old.n-sun.ir/shoara7-8/shahneamat/1861-غزل-شمارهٔ-۳۷۱.html غزل شمارهٔ ۳۷۱ موجود حقیقی به جز از ذات خدا نیست مائیم صفات و صفت از ذات جدا نیست جز عین یکی در دو جهان ..... شاه نعمت الله ولی Tue, 25 Oct 2011 07:18:55 +0330         غزل شمارهٔ ۳۷۱ موجود حقیقی به جز از ذات خدا نیست مائیم صفات و صفت از ذات جدا نیست جز عین یکی در دو جهان نیست حقیقت گر هست تو را در نظرت غیر مرا نیست عشق است مرا چاره و این چاره مرا هست درد است دوای تو و این درد تو را نیست هرجا که تو انگشت نهی عین حقست آن زین نیست معین که کجا هست و کجا نیست چون است بقای همه و باقی مطلق چیزی که بود قابل تغییر و فنا نیست آن دم که دمیدند دم آدم خاکی بود آن دم ما زان همه دم جز دم ما نیست سرمست شراب ازل و جام الستیم در مجلس ما ساقی ما غیر خدا نیست ما ماهی دریای محیطیم کماهی ماهیت ما را تو نگر تا که که را نیست سید چو همه طالب و مطلوب نمایند عاشق نتوان گفت که معشوق نما نیست منبع : شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات  http://ganjoor.net//