Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/nsun/public_html/old/engine/classes/templates.class.php on line 239 انسان و حقوق - انسان http://old.n-sun.ir/ fa انسان و حقوق - انسان http://old.n-sun.ir/yandexlogo.png http://old.n-sun.ir/yandexsquarelogo.png DataLife Engine کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش هجدهم ) http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/masadigh/3355-کسب-مال-(-لقمه-)-حرام-،-از-مصادیق-حق-الناس-(-بخش-هجدهم-).html کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش هجدهم ) بحثی بر لقمه حرام و اثرات آن  در بين معاصي و گناهان، مال و لقمه حرام از ويژگي هاي خاصي برخوردار است از جمله: ۱ـ بر خلاف بعضي گناهان كه انجام آنها موجب ضايع شدن «حق الله» مي شود در ارتكاب لقمه حرام، علاوه  ... مصادیق حق الناس Fri, 06 Mar 2015 10:13:36 +0330 کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش هجدهم ) بحثی بر لقمه حرام و اثرات آن  در بين معاصي و گناهان، مال و لقمه حرام از ويژگي هاي خاصي برخوردار است از جمله: ۱ـ بر خلاف بعضي گناهان كه انجام آنها موجب ضايع شدن «حق الله» مي شود در ارتكاب لقمه حرام، علاوه بر «حق الله»، مسئله «حق الناس» هم وجود دارد. ۲ـ لقمه حرام جزئي از بدن و وجود انسان مي شود و گوشت و پوست و استخوان از آن رشد و نمو مي كند. حضرت علي «عليه السلام» مي فرمايد: «الحرام سحت»( آمدي، عبد الواحد، غرر الحكم، مكتب الاعلام الاسلامي، ح8102. ), مال حرام خبيث و ناپاك است، و لذا كساني كه از خوردن مال حرام ابا و پروايي ندارند، سراسر وجودشان را خباثت و ناپاكي ها فرا مي گيرد. اثرات لقمه حرام بر روح و جان، دو گونه است، يكي اثراتي كه به كل گناهان تعلق دارد كه همان مخالفت با دستورات خداوند و تجاوز به حريم محرمات الهي است. دوم اثراتي كه مخصوص لقمه حرام است و آن ضايع كردن حق الناس است. در روايات اثرات و مضراتي براي مال و لقمه حرام ذكر شده كه به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم: الف: اثرات عمومي ۱ ـ از بين رفتن لذت و حلاوت عبادت و ايمان: رسول گرامي اسلام «صلي الله عليه و آله» مي فرمايد: «حرام علي قلوبكم ان تعرف حلاوة الايمان حتي تزهد في الدنيا»( مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، دار احياء التراث العربي، ج73، ص 49.), ممكن نيست كه قلوب شما شيريني و حلاوت ايمان و عبوديت را درك كند مگر اينكه از گناهان بپرهيزيد و زهد و تقوي پيشه كنيد. ۲ ـ زنگار زدن و تاريك شدن قلب: از امام صادق «عليه السلام» نقل شده: «ان القلوب لترين كما يرين السيف»( عروسي حويزي، عبد علي جمعه، نور الثقلين، اسماعيليان، ج5، ص 513، ذيل آيه 14 مطففين.), همانا قلوب انسانها زنگار مي گيرد، همانطور كه شمشير چنين مي شود، و گناهان عامل مهمي در پيدايش اين آفت، در قلوب انسانهاست. ۳ ـ از بين رفتن حجب و حيا و كم رنگ شدن قبح گناهان: در فرازي از دعاي كميل مي خوانيم: «اللهم اغفر لي الذنوب التي تهتك العصم», خداوند بر من ببخشاي گناهاني را كه پرده هاي حجب و حيا را مي درند. ۴ ـ سلب توفيق در انجام مستحبات: امام صادق «عليه السلام» مي فرمايد: «ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلاة الليل»( مجلسي، بحار الانوار، ج70، ص330.), گاهي اوقات، گناهي انجام مي دهد كه باعث محروم شدن از اقامه نماز شب مي شود. ب: اثرات مخصوص لقمه حرام ۱ ـ عدم قبولي نماز تا چهل روز: در حديثي از پيامبر «صلي الله عليه و آله» نقل شده: «من اكل لقمة حرام لم تقبل له صلوة اربعين ليلة»( همان، ج63، ص 313.), كسي كه لقمه حرام مي خورد تا چهل روز نماز او در درگاه حق تعالي پذيرفته نمي شود. ۲ ـ مستجاب نشدن دعا: در حديثي قدسي خداوندمي فرمايد: «فمنك الدعاء و علي الاجابة فلا تحجب عني دعوة اِلاّ دعوة آكل الحرام»( ابن فهد حلي، عدة الداعي، مؤسسه معارف اسلامي، چاپ اول، 1420 هـ، ص171.), از شما دعا كردن و از من اجابت آن، پس هيچ كس از اجابت من محروم نمي شود، مگر شخص حرام خوار. ۳ ـ قساوت قلب و عدم پذيرش حق: در جريان واقعه عاشورا امام حسين «عليه السلام» خطاب به لشكر يزيد چنين فرمود: «فقد ملئت بطونكم من الحرام و طبع علي قلوبكم»( مجلسي، بحار الانوار، همان، ج45،ص8. ), شكم هايتان از حرام پر شده و قلب هايتان از پذيرش حق گريزان شده است. ۴ ـ دوري از خدا: امير بيان علي «عليه السلام» مي فرمايد: «من أدخل بطنه النار فأبعده الله»( مجلسي، بحار الانوار، ج40، ص340. ), كسي كه در درون آتش (مال حرام) بريزد، خداوند او را از خود دور مي كند. ۵ ـ متزلزل شدن عبادات: پيامبر اكرم «صلي الله عليه و آله» مي فرمايد: «العبادة مع اكل الحرام كالبناء علي ارمل»( مجلسي، بحار الانوار، ج100، ص 16. ), عبادت كردن با حرام خواري، همچون بنا كردن بر روي خاك سست است، و روشن است كه چنين بنايي با اندكي لرزش، واژگون مي شود. در پايان ذكر اين نكته ضروري است كه اثرات ذكر شده براي خورنده و مال حرام، ممكن است به گناهان ديگري چون دزدي و غيبت و... هم بيانجامد. در هر حال خوردن مال حرام از گناهان كبيره اي است كه هم به حق الله تصرف و تجاوز شده و هم به حق الناس و چون به حق ديگر ظلم و تعدي شده تا صاحبان مال، رضايتشان جلب نشود هرگز خداونداين چنين انسان هايي را نمي بخشد، اگر چه به ظاهر توبه و استغفار كنند.    منبع : بهمن عرب بلاگفا  مطالب مرتبط : سایت مجله اینترنتی انسان       ترک انفاق از مصادیق حق الناس ( قسمت دوم ) http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/hagholnas/3353-ترک-انفاق-از-مصادیق-حق-الناس--(-قسمت-دوم-).html ترک انفاق از مصادیق حق الناس  ( قسمت دوم ) تفسیر سوره بقره آیات 261 الی 274 اين است آثار و فوائد انفاقو وقتي انفاق در راه خدا و به انگيزه تحصيل رضاي او باشد، نمو و زياد شدن آن از لوازم تخلف ناپذير آن خواهد بود، چون فوائد انفاق در غير راه خدا ممکن است توأم با ضررهائي باشد که (حتما هست) براي اينکه  .... حق انسان ها ( حق الناس ) Sun, 01 Mar 2015 09:05:20 +0330   ترک انفاق از مصادیق حق الناس  ( قسمت دوم ) تفسیر سوره بقره آیات 261 الی 274 اين است آثار و فوائد انفاق و وقتي انفاق در راه خداو به انگيزه تحصيل رضاي او باشد، نمو و زياد شدن آن از لوازم تخلف ناپذير آن خواهد بود، چون فوائد انفاق در غير راه خداممکن است توأم با ضررهائي باشد که (حتما هست) براي اينکه وقتي رضاي خدا انگيزه آدمي نباشد لابد انگيزه اين هست که من توانگر به فقير انفاق کنم تا شر او را از خود دفع نمايم، و يا حاجت او را برآورم، تا اعتدالي به حال جامعه ببخشم، و فاصله طبقاتي را کم کنم (و در همه اين فرضها بطور غير مستقيم منافعي عايد خود انفاق کننده مي‏شود) و اين خود نوعي استخدام و استثمار فقير به نفع خويش است، که چه بسا در دل فقير آثار سوء بجاي گذارد، و چه بسا اين آثار سوء، در دل فقرا متراکم شود و ناآرامي و بلواها به راه بيندازد، اما اگر انفاق تنها براي رضاي خداصورت بگيرد، و انفاق‏گر بجز خشنودي او هدفي و منظوري نداشته باشد، آن آثار سوء پديد نمي‏آيد، و در نتيجه اين عمل خير محض مي‏شود. الذين ينفقون اموالهم في سبيل الله، ثم لا يتبعون ما انفقوا منا و لا اذي... ( آیه 262 ) کلمه اتباع به معناي ملحق شدن و ملحق کردن است، اولي (ملحق شدن) نظير اين آيه که مي‏فرمايد: فاتبعوهم مشرقين و دومي (ملحق کردن) مانند اين آيه: و اتبعناهم في هذه الدنيا لعنه.  کلمه من با تشديد نون به معني منت نهادن است، و منت آن عملي است از صاحب احسان که احسانش را ناگوار سازد، مثل اينکه به آن شخصي که احسان کرده بگويد: اين من بودم که چنين و چنان احساني به تو کردم، و يا عملي کند که حاکي از همين باشد و اصل در معناي منت بطوريکه گفته شده قطع کردن است، و در آيه: لهم اجر غير ممنون بهمين معنا آمده، و کلمه أذي به معناي ضرر فوري و يا ضرر اندک است، و کلمه خوف به معناي انتظار ضرر است، و کلمه حزن به معناي اندوهي است که بر دل سنگيني کند، چه اندوه از امري که واقع شده، و چه از آنکه بخواهد واقع شود.  قول معروف و مغفره خير من صدقه ...( آیه 263 )  معروف آن سخني است که مردم بر حسب عادت آن را غير معمولي ندانند، که البته به اختلاف عادات مردم مختلف مي‏شود، و کلمه مغفرت در اصل به معناي پوشاندن است، و غني مقابل حاجت و فقر است، و حلم به معناي سکوت در برابر سخن و يا عمل ناهنجار ديگران است.  در اين آيه شريفه خداوند متعال قول معروف و آمرزيدن و مغفرت (يعني چشم‏ پوشي از بدي‏ها که مردم به انسان مي‏کنند) را بر صدقه‏اي که گوشه و کنايه داشته باشد ترجيح داده، و اين مقابله دلالت دارد بر اينکه مراد از قول معروف اين است که وقتي مي‏خواهي سائل را رد کني با زباني خوش رد کني، مثلا دعايش کني که خدا حاجتت را برآورد.  البته اين در صورتي است که سائل سخني که باعث ناراحتي تو باشد نگويد، و اگر لفظي خلاف ادب گفت بايد چنان رفتار کني که او خيال کند سخن زشتش را نشنيده‏اي و آن دعاي خير و اين چشم‏پوشي‏ات از سخن زشت او، بهتر از آنست که به او صدقه‏اي بدهي و به دنبالش آزار برساني، چون آزار و منت نهادن انفاق‏گر به اين معني خواهد بود که مي‏خواهد بفهماند آن مالي که انفاق کرده در نظرش بسيار عظيم است، و از درخواست سائل ناراحت شده است، و اين دو فکر غلط دو بيماري است که بايد انسان با ايمان، دل خود را از آن پاک کند چون مؤمن بايد متخلق به اخلاق خداباشد، و خداي سبحان غني‏اي است که آنچه نعمت مي‏دهد در نظرش بزرگ نمي‏نمايد، و هر بخششي مي‏کند آن را بزرگ جلوه نمي‏دهد و نيز خداي سبحان حليم است، و در مؤاخذه جفاکاران عجله نمي‏کند، و در برابر جهالت خشم نمي‏کند، و بهمين جهتي که گفته شد آيه شريفه، با دو نام غني و حليم ختم شده است .  ( ادامه دارد ) منبع :  ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله) ادامه مطلب در مجله اینترنتی انسان   حق الناس http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/sound/3350-حق-الناس.html موضوع : حق الناس سخنران : حضرت آیت الله مظاهری نوع فایل  : صوتی فرمت فایل : mp3 منبع :سایت رادیو معارف حق الناس به روایت سخنوران Tue, 24 Feb 2015 17:59:31 +0330     موضوع : حق الناس سخنران : حضرت آیت الله مظاهری نوع فایل  : صوتی فرمت فایل : mp3 منبع : سایت رادیو معارف 1 حق الناس -  طرح موضوع و بیان کلیات آن حجم فایل : 6 3/3  مگا بایت مدت :  29 دقیقه و  22  ثانیه دریافت فایل 2 حق الناس -  آبروی مردم حجم فایل :  42 /3  مگا بایت مدت :  29 دقیقه و  21  ثانیه دریافت فایل 3 حق الناس -  گناهان زبانی 1 حجم فایل : 51 / 2 مگا بایت مدت :  28دقیقه و  52 ثانیه دریافت فایل 4 حق الناس -  گناهان زبانی 2 حجم فایل : 52/ 2 مگا بایت مدت :  28دقیقه و  43  ثانیه دریافت فایل 5 حق الناس -  گناهان زبانی 3 حجم فایل :  54 / 2 مگا بایت مدت :  28دقیقه و  58  ثانیه دریافت فایل 6 حق الناس -  دزدی و اقسام آن حجم فایل : 62 / 2 مگا بایت مدت :   29 دقیقه و  57 ثانیه دریافت فایل 7 حق الناس -  روزی حرام و تأثیر آن حجم فایل : 21/ 2 مگا بایت مدت :   25 دقیقه و  11 ثانیه دریافت فایل 8 حق الناس -  دزدی و اقسام آن و غصب مال مردم حجم فایل : 59/ 2 مگا بایت مدت :   29 دقیقه و  31 ثانیه دریافت فایل 9 حق الناس -  دزدی - امانت داری – افشاء اسرار  مردم حجم فایل :  38 /  3مگا بایت مدت :   28 دقیقه و  50 ثانیه دریافت فایل 10 حق الناس -  دزدی فرهنگی حجم فایل : 55/ 2 مگا بایت مدت :   29 دقیقه و  03 ثانیه دریافت فایل 11 حق الناس -  کم فروشی – گران فروشی حجم فایل : 57 / 2 مگا بایت مدت :   29 دقیقه و  16 ثانیه دریافت فایل 12 حق الناس -  دزدی  – غش در معامله حجم فایل :  55 / 2 مگا بایت مدت :   29 دقیقه و  05 ثانیه دریافت فایل 13 حق الناس -  رشوه  – پارتی حجم فایل :  53 / 2 مگا بایت مدت :   28 دقیقه و  47 ثانیه دریافت فایل 14 حق الناس – غصب – 1 حجم فایل :  55 / 2 مگا بایت مدت :   29 دقیقه و  01 ثانیه دریافت فایل 15 حق الناس – غصب – 2 حجم فایل :  37 / 3 مگا بایت مدت :   28 دقیقه و  49  ثانیه دریافت فایل كودك آزاري ( قسمت سی و دوم ) http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/tasvir/3344-كودك-آزاري--(-قسمت--سی-و-دوم-).html مصادیق حق الناس به روایت تصویر موضوع  :  كودك آزاري  )   شكنجه رواني و فیزیکی  ( ( قسمت سی و دوم ) شرح    :  بهره کشی جنسی و قاچاق اعضای بدن کودکان ( قسمت هشتم ) S.e.x.u.a.l  exploitation and Trafficking of children organs   مصادیق حق الناس به روایت تصویر Sat, 27 Dec 2014 22:44:49 +0330 مصادیق حق الناس به روایت تصویر موضوع  :  كودك آزاري  )   شكنجه رواني و فیزیکی  ( ( قسمت سی و دوم ) شرح    :  بهره کشی جنسی و قاچاق اعضای بدن کودکان ( قسمت هشتم ) S.e.x.u.a.l  exploitation and Trafficking of children organs      ( .....  و حکایت همچنان باقی است )   مطالب مرتبط : سایت مجله اینترنتی انسان کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش هفدهم ) http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/masadigh/3337-کسب-مال-(-لقمه-)-حرام-،-از-مصادیق-حق-الناس-(-بخش-هفدهم-).html کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش هفدهم ) تأثیرات لقمه حرام بر اخلاق ۱٫ لقمه ی حرام، مانع پند پذیری حرام خواری، بر عقاید، اخلاق واعمال آدمیتأثیری بسیار زیانبار دارد وراه سعادت وخیر وفلاح را بر او می بندد وچنان او را سرگرم دنیا وسر سپرده ی شیطان می کند که حتی حاضر نمی شود به سخنان حق که از سوی بهترین افراد ایراد می گردد، گوش فرا .... مصادیق حق الناس Thu, 06 Nov 2014 22:15:38 +0330 کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش هفدهم ) تأثیرات لقمه حرام بر اخلاق ۱٫ لقمه ی حرام، مانع پند پذیری حرامخواری، بر عقاید، اخلاق واعمال آدمی تأثیری بسیار زیانبار دارد وراه سعادت وخیر وفلاح را بر او می بندد وچنان او را سرگرم دنیا وسر سپرده ی شیطان می کند که حتی حاضر نمی شود به سخنان حق که از سوی بهترین افراد ایراد می گردد، گوش فرا دهد. آنانکه به دستور یزید به جنگ امام حسین (ع) برخاستند، به «حرام خواری» آلوده بودند.این حرام خواری، چشم ودل واندیشه ی آنان را در هم نوردیده ونقش حقیقت وصداقت را ازذهنشان زدوده بود. امام حسین (ع) در روز عاشورا کوشید تا با نصیحت وموعظه، لشکر عبیداللهبن زیاد را از زشتکاری شان آگاه کند واز ادامه ی راهی که در آن لغزیده اند، باز دارد؛ اما آنان با غوغا و جنجال، مانع رسیدن صدای امام (ع) به گوش خود شدند. امام رو به آنان کرد وفرمود: «ادعوکم الی سبیل الرشاد فمن اطاعنی کان من المرشدین ومن عصانی کان من المهلکین و کلکم عاص لامری غیر مستمع قولی فقد ملئت بطونکم من الحرام وطبع علی قلوبکم ویلکم الا تنصتون الا تسمعون؛ (بحارالانوار، ج۴۵، ص۱٫) شما را به راه رشد فرا می خوانم؛ هر که اطاعتم کند، رستگار است وهر که نافرمانی ام کند، در زمره ی هلاک شدگان قرار می گیرد. همه ی شما فرمان مرا سرپیچی می کنید، به سخنم گوش فرا نمی دهید؛ البته (حق دارید، چرا که) شکم هایتان ازحرامپر شده است، درنتیجه خداوند بردل های شما مهر زده است (و هرگز حقایق رادرک نمی کنید) . شما چرا ساکت نمی شوید، چرا گوش نمی دهید ونمی شنوید؟!» ۲٫ غذای حرام و عدم قبولی عبادات برای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب وپاکی دل؛ اما غذای حرام، پاکی قلب وصفای دل را از انسان می گیرد. درحدیثی از پیامبراکرم (ص) آمده است: «من اکل لقمه حرام لم تقبل له صلوه اربعین لیله، ولم تستجب له دعوه اربعین صباحاً وکل لحم ینبته الحرام فالنار اولی به و ان اللقمه الواحده تنبت اللحم؛ (همان، ج۶۳، ص۳۱۳و ۳۱۴٫) هر کسی لقمه ای از غذای حرام بخورد، تا چهل شب نماز او قبول نمی شود وتا چهل روز دعای او مستجاب نمی شود وهر گوشتی که از حرامبروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است وحتی یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت می شود.» ۳٫ غذای حرام وحضرت موسی(ع) شاید این سؤال مطرح شود: حال که لقمه ی حلال وحرام درجسم وروان افراد اثرات مثبت و منفی دارد، پس چگونه بود که حضرت موسی (ع) درقصر فرعون رشد ونمو نمود واز لقمه ی دستگاه فرعونی تغذیه کرد وبه مقام نبوت هم رسید؟ آیا آن لقمه ها در روح و جانش تأثیری نداشت؟ درپاسخ می گوییم: دراینکه حضرت موسی (ع) درقصر فرعون در چه موقعیتی وبا چه امکاناتی وتحت چه شرایطی رشد کرده بود، چیزی در دسترس نیست. نه از آیات قرآنی می توان چیزی فهمید ونه در روایات چیزی آمده است که بیان کننده ی این مطلب باشد که به طور تفصیل ومشخص ایشان در چه شرایطی بودند. اینکه درمورد تغذیه، ازکجا وبه چه وسیله ای نیاز خود را برطرف می کرد؟ آیا ایشان درخوراک خود از جایی غیر از دستگاه فرعونی تغذیه می کرد؟ این ها به روشنی برای ما نقل نشده است. از آیات قرآن فهمیده می شود تربیت حضرت موسی(ع) به عهده خداوند بود. خداکه می خواهد پیامر اولوالعزمی را – که دارنده ی مقام های نبوت رسالت وامامت باشد- در آینده مبعوث نماید، و تمام اینها نیازمند به روحی والا ومتعالی است، خود می داند که چگونه در دربار ودستگاه دشمن خویش او را تربیت کند. از مطالعه ی آیات قرآن دررابطه ی با داستان حضرت موسی(ع) برمی آید که حضرت (ع) تحت تربیت مستقیم خداقرار داشت. در سوره ی قصص وقتی داستان کودکی حضرت موسی (ع) را متذکر می گردد، می فرماید: (واوحینا الی ام موسی ان ارضعیه…)؛( قصص /۷٫)  «وبه مادر موسی وحی کردیم : او را شیر ده و چون براو بیمناک شدی، او را در نیل بینداز ومترس واندوه مدار که ما او را به تو بازمی گردانیم ودر[زمره ی] پیامبرانش قرار می دهیم». ( وحرمنا علیه المراضع من قبل…)؛( همان/ ۱۲-۱۴٫)  «واز پیش، شیر دایگان را بر او حرامگردانیده بودیم؛ پس [خواهرش آمد و ] گفت: آیا شما را برخانواده ای راهنمایی کنم که برای شما از وی سرپرستی کنند وخیر خواه او باشند؟* پس او را به مادرش باز گردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد وبداند که وعده ی خدا درست است؛ ولی بیشترشان نمی دانند * وچون به رشد وکمال خویش رسید، به او حکمت ودانش عطا کردیم ونیکوکاران را چنین پاداش می دهیم». همه ی این آیات، دلیل براین است که حضرت موسی (ع) ازکودکی تحت تربیت ویژه ومستقیم خدا بود- که این گونه تربیت، لازمه ی وظیفه ی سنگینی مانند نبوت می باشد- پیامبری که قرار است وظیفه ی هدایت امت را به عهده بگیرد، باید از ابتدا با غذای حلال تغذیه شود. به همین دلیل، خداوند شیر زنان آل فرعون بلکه شیر تمام زنان دیگر را بر او حرامگردانید تا او از مادری الهی و پاک شیر دریافت کند. بعد از این هم طبق ظاهرآیات، تحت تربیت آسیه (همسر فرعون) که زنی مؤمن وپاکدامن بود، قرار گرفت. می توان گفت امر تغذیه هم از مسیری پاک تأمین می شد؛ مانند این که شاید آسیه اموالی داشت که نیاز زندگی اش را مرتفع می نمود واز اموال فرعون بی نیاز بود. اگر هم از دستگاه فرعونی تغذیه می شد، دلیل نداریم که تمام اموال وی حرام بود؛ چرا که ممکن است حتی در بین اموال ستمگران، اموالی باشد که از راه زور وستم اخذ نکرده باشند. یا شاید حق بنی اسرائیل دراین اموال بود و حضرت موسی (ع) نیز به عنوان فردی که از بین اسرائیل حق استفاده از آن اموال غصبی را داشت وبرای او حلال وپاکیزه بود بنابراین لازمه ی زندگی در دستگاه فرعونی، این نبود که حضرت موسی (ع) از غذای حرام تغذیه می کرد. ۴٫ پرهیز ازغذای حرام واستجابت دعا در روایات متعددی آمده که یکی از شرایط استجابت دعا، پرهیز از غذای حرام می باشد. شخصی نزد پیامبر(ع) آمد وعرض کرد: دوست دارم دعای من مستجاب شود.حضرت فرمود:«طهر ماکلک و لاتدخل بطنک الحرام؛( عده الداعی ونجاح الساعی، ص ۱۳۹٫) غذای خود را پاک کن واز غذای حرام پرهیز نما». نیز فرمود: «من احب ان یستجاب دعاوه فلیطیب مطعمه و مکسبه؛( بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۶۷٫) کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، طعام وکسب خود را از حرام پاک کند». ۵٫ غذای حرام و روی گردانی از حق غذای حرام، آدمیرا از حق وراه درست جدا می کند ونور درک حقایق را از او می ستاند.  درمورد نقش وتأثیر غذای حرامبرجان واخلاق فرد، به داستانی که در «مروج الذهب» آمده است، توجه نمایید: فضل بن ربیع نقل میکند که شریک بن عبدالله روزی وارد بر مهدی (خلیفه عباسی) شد، مهدی به او گفت: باید یکی از سه کار را انجام دهید، شریک سؤال کرد: کدام سه کار؟ گفت: یا قضاوت را از سوی من بپذیر، یا تعلیم فرزندم را بر عهده بگیر و یا غذایی (باما)بخور! شریک فکری کرد وگفت: سومی از همه آسان تر است. مهدی او را نگه داشت وبه آشپز گفت: انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر وعسل برای او فراهم ساز. هنگامی که «شریک» از خوردن آن غذای بسیار لذیذ [وحرام] فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد وگفت: این پیرمرد بعد از خوردن این غذا، هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید! فضل بن ربیع می گوید: مطلب همین گونه شد وشریک بن عبدالله بعد از این ماجرا، هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت وهم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت.( اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۴۹٫) ۶٫ فلسفه حرمت خوردن خون، شراب و… امام صادق (ع) در پاسخ به اینکه: چرا خداوند خوردن خون راحرامکرده است، می فرماید: «واما الدم فانه یورث الکلب وقسوه القلب وقله الراقه والرحمه لایومن ان یقتل ولده و والدیه؛( البرهان، ج۲، ص۲۲۲٫) خداوندخوردن خون را حرامکرده، به خاطر آن که سبب جنون وسنگدلی وکمبود مهربانی می شود؛ تاآن جا که ممکن است فرزند ویا پدر ومادرش را به قتل برساند!». امام صادق(ع) درمورد علت حرمت شراب فرمود: «ان مدمن الخمر کعابد وثن وتورثه الارتعاش وتهدم مروته وتحمله علی ان یجسر علی المحارم من سفک الدماء ورکوب الزناء حتی لا یومن اذا سکر ان یثب علی حرمه وهو لا یعقل ذلک والخمر لا تزید شاربها الاکل شر؛( امالی، ص۶۶۶٫ ) شخص دائم الخمر مانند بت پرست است وبدنش دچار ارتعاش می شود. شراب خواری، نور(معنویت) او را از بین می برد، شخصیت او را ویران می سازد واو را بر محارمش می شوراند تا خون آن ها را بریزد. تا آن جا که چون مست شود، ایمن نباشد که بر محرم خود بجهد و زشتی آن را درک نکند. شراب برای نوشنده ی خود جز بدی نیفزاید». «حرم الله عز وجل الدم کتحریم المیته لما فیه من فساد الابدان ولانه یورث الماء الا صفر و یبخر الفم وینتن الریح و یسیی الخلق ویورث القسوه للقلب وقله الرافه والرحمه حتی لا یومن ان یقتل ولده و والده وصاحبه.( بحارالانوار،ج۶، منبع :  گروه فرهنگي پژوهشي قبیله منتظر مطالب مرتبط : سایت مجله اینترنتی انسان ترک انفاق از مصادیق حق الناس ( قسمت اول ) http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/hagholnas/3334-ترک-انفاق-از-مصادیق-حق-الناس--(-قسمت-اول-).html ترک انفاق از مصادیق حق الناس  ( قسمت اول ) تفسیر سوره بقره آیات 261 الی 274 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ  مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ  يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا  خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ *  قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ *  ... حق انسان ها ( حق الناس ) Sun, 02 Nov 2014 15:05:36 +0330   ترک انفاق از مصادیق حق الناس  ( قسمت اول ) تفسیر سوره بقره آیات 261 الی 274 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ   مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ *  قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ *  يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى کَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ  وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْ‏ءٍ مِمَّا کَسَبُوا  وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِينَ *  وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ  فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ *  أَ يَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِيها مِنْ کُلِّ الَّثمَراتِ وَ أَصابَهُ  الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فِيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآياتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ  *  يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ  تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ *  الشَّيْطانُ يَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ *  يُؤْتِي الْحِکْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً کَثِيراً وَ ما يَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ *  وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ *  إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ يُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَيِّئاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ *  لَيْسَ عَلَيْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ  وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ*  لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ  بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ *  الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ  يَحْزَنُونَ *  الَّذِينَ يَأْکُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلاَّ کَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ  مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ * به نام خداوند بخشنده بخشايشگر کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست.* کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، سپس به دنبال انفاقی که کرده‌اند، منت نمی‌گذارند و آزاری نمی‌رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسی دارند، و نه غمگین می‌شوند. * گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها)، از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بی‌نیاز و بردبار است. * ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‌کند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی‌آورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،)و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده‌اند، چیزی به دست نمی‌آورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند. * و(کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و اگر باران درشت به آن نرسد، بارانی نرم به آن می‌رسد. و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست. * آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)،از هر گونه میوه‌ای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد؛ (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی)است، به آن برخورد کند و شعله‌ور گردد و بسوزد؟! (همین‌طور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل می‌کنند.) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)! *ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که (از طریق تجارت)به دست آورده‌اید، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته‌ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید در حالی که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال،) حاضر نیستید آنها را بپذیرید؛ مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی‌نیاز و شایسته ستایش است. * شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی می‌دهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا می‌کند.) *  (خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌دهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمی‌کنند، و) متذکر نمی‌گردند. *  و هر چیز را که انفاق می‌کنید، یا (اموالی را که) نذر کرده‌اید (در راه خدا انفاق کنید)، خداوند آنها را می‌داند. و ستمگران یاوری ندارند. *  اگر انفاقها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را می‌پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است. * هدایت آنها (به‌طور اجبار،) بر تو نیست؛ (بنابر این، ترک انفاق به غیر مسلمانان، برای اجبار به اسلام، صحیح نیست؛)ولی خداوند، هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، هدایت می‌کند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق می‌کنید، برای خودتان است؛ (ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق می‌کنید،(پاداش آن) به طور کامل به شما داده می‌شود؛ و به شما ستم نخواهد شد. *  (انفاقِ شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمی‌دهد تا برای تأمین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند؛) نمی‌توانند مسافرتی کنند (و سرمایه‌ای به دست آورند؛) و از شدّت خویشتن‌داری، افراد ناآگاه آنها را بی‌نیاز می‌پندارند؛ امّا آنها را از چهره‌هایشان می‌شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‌خواهند. (این است مشخّصات آنها!)و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید،خداوند از آن آگاه است. *  آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می‌کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‌شوند.* (سوره بقره آیات 261 الی 274) تفسیر المیزان : سياق اين آيات از اين جهت که همه در باره انفاق است، و مضامين آنها به يکديگر ارتباط دارد اين را مي‏فهماند که همه يک باره نازل شده، و اين آيات مؤمنين را تحريک و تشويق به انفاق در راه خدامي‏کند، و نخست براي زياد شدن و برکت مالي که انفاق مي‏کنندمثلي مي‏زند، که يک درهم آن هفتصد درهم مي‏شود، و چه بسا که خدابيشترش هم مي‏کند، و سپس براي انفاق ريائي و غير خدائي مثلي مي‏آورد تا بفهماند که چنين انفاقي برکت و بهره‏اي ندارد، و در مرحله سوم مسلمانان را از انفاق با منت و اذيت نهي مي‏کند، زيرا که منت و اذيت اثر آن را خنثي مي‏کند، و اجر عظيمش را حبط نموده و از بين مي‏برد سپس دستور مي‏دهد که از مال پاکيزه خود انفاق کنند، نه اينکه از جهت بخل و تنگ نظري هر مال ناپاک و دور انداختني را در راه خدا بدهند، و آنگاه موردي را که بايد مال در آن مورد انفاق شود ذکر مي‏کند که عبارت است از فقرائي که در راه خدا از هستي ساقط شده‏اند، و در آخر اجر عظيمي که اين انفاق نزد خداي تعالي دارد بيان مي‏کند. و سخن کوتاه اينکه: آيات مورد بحث، مردم را دعوت به انفاق مي‏کند و در مرحله اول، جهت اين دعوت و غرضي را که در آن است بيان نموده و مي‏فرمايد: هدف از اين کار بايد خدا باشد نه مردم، و در مرحله دوم صورت عمل و کيفيت آن را تبيين کرده که بايد منت و اذيت به دنبال نداشته باشد، و در مرحله سوم وضع آن مال را بيان مي‏کند که بايد طيب باشد نه خبيث، و در مرحله چهارم مورد آن را که بايد فقيري باشد که در راه خدا فقير شده و در مرحله پنجم اجر عظيمي که در دنيا و آخرت دارد بيان نموده است. گفتاري پيرامون انفاق يکي از بزرگترين اموري که اسلام در يکي از دو رکن حقوق الناس و حقوق الله مورد اهتمام قرار داده و به طرق و انحاي گوناگون، مردم را بدان وادار مي‏سازد، انفاق است .  پاره‏اي از انفاقات از قبيل زکات، خمس، کفارات مالي و اقسام فديه را واجب نموده و پاره‏اي از صدقات و اموري از قبيل وقف ، سکني دادن مادام العمر کسي ، وصيت‏ها، بخشش‏ها و غير آن را مستحب نموده است و غرضش اين بوده که بدينوسيله طبقات پائين را که نمي‏توانند بدون کمک مالي از ناحيه ديگران حوائج زندگي خود را برآورند - مورد حمايت قرار داده تا سطح زندگيشان را بالا ببرند، تا افق زندگي طبقات مختلف را به هم نزديک ساخته و اختلاف ميان آنها را از جهت ثروت و نعمات مادي کم کند. و از سوي ديگر توانگران و طبقه مرفه جامعه را از تظاهر به ثروت يعني از تجمل و آرايش مظاهر زندگي، از خانه و لباس و ماشين و غيره نهي فرموده و از مخارجي که در نظر عموم مردم غير معمولي است و طبقه متوسط جامعه تحمل ديدن آنگونه خرجها را ندارد (تحت عنوان) نهي از اسراف و تبذير و امثال آن، جلوگيري نموده است و غرض از اينها ايجاد يک زندگي متوسطي است که فاصله طبقاتي در آن فاحش و بيش از اندازه نباشد، تا در نتيجه، ناموس وحدت و همبستگي زنده گشته، خواستهاي متضاد و کينه‏هاي دل و انگيزه‏هاي دشمني بميرند، چون هدف قرآن اين است که زندگي بشر را در شؤون مختلفش نظام ببخشد، و طوري تربيتش دهد که سعادت انسان را در دنيا و آخرت تضمين نمايد و بشر در سايه اين نظام در معارفي حق و خالي از خرافه زندگي کند، زندگي همه در جامعه‏اي باشد که جو فضائل اخلاق حاکم بر آن باشد و در نتيجه در عيشي پاک از آنچه خدا ارزانيش داشته استفاده کند، و داده‏هاي خدا برايش نعمت باشد، نه عذاب و بلا، و در چنين جوي، نواقص و مصائب مادي را برطرف کند. و چنين چيزي حاصل نمي‏شود مگر در محيطي پاک که زندگي نوع، در پاکي و خوشي و صفا شبيه به هم باشد، و چنين محيطي هم درست نمي‏شود مگر به اصلاح حال نوع، به اينکه حوائج زندگي تامين گردد، و اين نيز بطور کامل حاصل نمي‏شود مگر به اصلاح جهات مالي و تعديل ثروت‏ها، و به کار انداختن اندوخته‏ها، و راه حصول اين مقصود، انفاق افراد - از اندوخته‏ها و مازاد آنچه با کد يمين و عرق جبين تحصيل کرده‏اند - مي‏باشد، چون مؤمنين همه برادر يکديگرند، و زمين و اموال زمين هم از آن يکي است، و او خداي عزوجل است. ( ادامه دارد ) منبع :  ترجمة تفسیر الميزان حضرت آیت الله علامه طباطبایى (رحمه الله) بقیه قسمت اول حق الناس http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/sound/3331-حق-الناس.html موضوع : حق الناس سخنران : حجةالاسلام والمسلمین استاد دانشمند حجم فایل : 26/4 مگابایت مدت :   9:07دقیقه حق الناس به روایت سخنوران Thu, 23 Oct 2014 11:57:37 +0330     موضوع : حق الناس سخنران : حجةالاسلام والمسلمین استاد دانشمند حجم فایل : 26/4 مگابایت مدت :   9:07دقیقه نوعفایل  : تصویری فرمت فایل : mp4 دریافت فایل منبع : سایت آپارات كودك آزاري ( قسمت سی و یکم ) http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/tasvir/3321-كودك-آزاري--(-قسمت--سی-و-یکم--).html مصادیق حق الناس به روایت تصویر موضوع  :  كودك آزاري  )   شكنجه رواني و فیزیکی  ( ( قسمت سی و یکم  ) شرح    :  بهره کشی جنسی و قاچاق اعضای بدن کودکان ( قسمت هفتم ) S.e.x.u.a.l  exploitation and Trafficking of children organs   مصادیق حق الناس به روایت تصویر Sat, 13 Sep 2014 23:20:38 +0430 مصادیق حق الناس به روایت تصویر موضوع  :  كودك آزاري  )   شكنجه رواني و فیزیکی  ( ( قسمت سی و یکم  ) شرح    :  بهره کشی جنسی و قاچاق اعضای بدن کودکان ( قسمتهفتم ) S.e.x.u.a.l  exploitation and Trafficking of children organs                            ( .....  و حکایت همچنان باقی است )   مطالب مرتبط : سایت مجله اینترنتی انسان کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش شانزدهم ) http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/masadigh/3314-کسب-مال-(-لقمه-)-حرام-،-از-مصادیق-حق-الناس-(-بخش-شانزدهم-).html کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش شانزدهم ) لقمه ي حرام چه اثري دارد؟ عنه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : أطِبْ كَسبَكَ تُستَجَبْ دَعوَتُكَ ،فإنَّ الرّجلَ يَرفَعُ اللُّقْمَةَ إلى فيهِ (حَراما ) فما تُستَجابُ له دَعوَةٌ أربَعينَ يوما . پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : در آمدت را پاك كن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا هرگاه آدمى لقمه [حرام ]به دهان خود ببرد ، تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمى‏شود . مصادیق حق الناس Mon, 18 Aug 2014 18:54:58 +0430    کسب مال ( لقمه ) حرام ، از مصادیق حق الناس ( بخش شانزدهم ) لقمه ي حرام چه اثري دارد؟ عنهصلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : أطِبْ كَسبَكَ تُستَجَبْ دَعوَتُكَ ،فإنَّ الرّجلَ يَرفَعُ اللُّقْمَةَ إلى فيهِ (حَراما ) فما تُستَجابُ له دَعوَةٌ أربَعينَ يوما . پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : در آمدت را پاك كن تا دعايت مستجاب شود؛ زيرا هرگاه آدمى لقمه [حرام ]به دهان خود ببرد ، تا چهل روز دعايى از او پذيرفته نمى‏شود . كما في بحار الأنوار : 93 / 358 / 16 .مكارم الأخلاق : 2 / 20 / 2045 منتخب ميزان الحكمة : 196 الاءمامُ الباقرٌ عليه‏السلام : انَّ الرّجُلَ إذا أصابَ مالاً مِن حَرامٍ لَم يُقْبَلْ مِنهُ حَجُّ ولا عُمْرَةٌ ولا صِلَةُ رَحِمٍ حتّى أنّه يَفْسُدُ فيهِ الفَرْجُ . امام باقر عليه‏السلام : هرگاه انسان مالى از حـرام بـه دست آورد نه حجّى از او پذيرفته شود ، نه عمره‏اى و نه صله رحمى و حتّى در ازدواج و زناشويى او تأثير سوء مى‏گذارد . أمالي الطوسيّ : 680 / 1447 منتخب ميزان الحكمة : 144 گذشتن از يك لقمه حرام، چقدر ثواب دارد؟ عنه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : تَرْكُ لُقْمَةِ حَرامٍ أحَبُّ إلى اللّه من صلاةِ ألفَي رَكْعَةٍ تَطَوُّعا . پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : فرو گذاشتن يك لقمه حرام ، نزد خدامحبوتر است از خواندن دو هزار ركعت نماز مستحبى . تنبيه الخواطر : 2 / 120 منتخب ميزان الحكمة : 144 عبادت حرام خور به چه مي ماند؟ رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : العِبادَةُ مَع أكْلِ الحَرامِ كالبِناءِ على الرَّمْلِ - وقيلَ : على الماءِ . پيامبرخدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : عبادت كردن با وجود حرام خوارى مانند ساختن بنايى است بر روى شن «و به قولى : بر روى آب» . عدّة الداعي : 141 منتخب ميزان الحكمة : 144 منبع : شهر حدیث مطالب مرتبط : سایت مجله اینترنتی انسان آثار رعایت حق الناس در خوشبختی خانواده http://old.n-sun.ir/nsunvahoghogh/hagholnas/3312-آثار-رعایت-حق-الناس-در-خوشبختی-خانواده.html آثار رعایت حق الناس در خوشبختی خانواده وقتی فرسنگ ها از خانه و کاشانه خود دور شوی به شوق زیارت خانه محبوبت خدا، و آن وقت دریابی حرمت مؤمن نزد خدا از احترام کعبه نیز بالاتر است؛ و آنگاه عشق الهی مانع شود که تو پشت برادران ایمانی خود غیبت و بدگویی کنی. اگر تجربه عشق و خدمت به دیگران نداشته باشی، تجربه ای از عبادت هم نخواهی داشت... حق انسان ها ( حق الناس ) Fri, 08 Aug 2014 18:48:47 +0430     آثار رعایت حق الناس در خوشبختی خانواده وقتی فرسنگ ها از خانه و کاشانه خود دور شوی به شوق زیارت خانه محبوبت خدا، و آن وقت دریابی حرمت مؤمن نزد خدا از احترام کعبه نیز بالاتر است؛ و آنگاه عشق الهی مانع شود که تو پشت برادران ایمانی خود غیبت و بدگویی کنی. اگر تجربه عشق و خدمت به دیگران نداشته باشی، تجربه ای از عبادت هم نخواهی داشت. خانواده یکی از استوار ترین و مهمترین بناها در اسلام و محبوب ترین نهاد نزد خدای تعالی است،اما چه بسا به سبب عدم رعایت حق الناسموجب سلب اعتماد و تنفر از یکدیگر شده و بنیان آن متلاشی گردد. والدین اولین معلم فرزندان هستند که قادرند فرزندان خویش رانسبت به آثار زیان بار آن آگاهی داده و با منع آنها ازاین گناه در رسیدن به کمال یاری رسانند. این نوشتار قصد بیان مصادیق حق الناس تأثیر آن در زندگی به استناد قرآن را دارد. ●رعایت حق الناس در قرآن یکی از مصادیق حق الناسحفظ آبروی افراد است که با غیبت از بین رفته و اعضا نسبت به هم بدبین خواهند شد. خداوند در سوره حجرات صفاتی را به عنوان مقدمه غیبت برشمرده است. در آیه۱۱از این سوره مبارکه می خوانیم: «یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنّ ِ إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ ِ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ» ای اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونی هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست می دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مؤمن به حقیقت همین است) و از خدا پـروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است. امام باقر (ع) نیز مفهوم آیه را به زبانی دیگر بیان نموده است: به خدا که حرمت مؤمن بزرگ تر از حرمت کعبه است. (بحار الانوار،ج۱،ص۱۵۰) در این آیه سه مطلب مطرح است اول: اجتناب از سوء ظن نسبت به مؤمنان زیرا که حسن ظن پسندیده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج ۱۰، ص۲۸۱) دوم: تفحص از کارهای پنهان مردم است برای اطلاع از آنها که شرعاً حرام است ولی اگر مسئله توطئه منافقین بر علیه حکومت اسلامی و مانند آن باشد، تجسس واجب است. سوم: غیــــــبت کردن و آن در منظر حضرت کاظم (ع) آنست که عیب انسان را که مردم نمی داند در غیاب او بگویی. (مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۳۷ ( . علت حرمت غیبت آنست که حیثیت انسانها را از بین می برد و اعتماد مردم را از همدیگر سلب می کند زیرا که در اثر پوشیده بودن عیبها، مردم به یکدیگر اعتماد می کنند اما بعد از افشاگری دیگر اعتمادی در بین نمی ماند و نیز سبب عداوت میان غیبت کننده و غیبت کرده می شود، بدین جهت، آن از گناهان بزرگ به حساب آمده است. (تفسیر أحسن الحدیث، ج ۱۰، ص۲۸۶) پیامبر(ص) فرمود: از غیبت دوری کنید که از زنا بدتراست، زیرا کسی که زنا می کند، و توبه می نماید، خداتوبه اش را می پذیرد، اما توبه غیبت کننده قبول نمی گردد، تا از طرف رضایت بگیرد. و فرمود: ای مردم! غیبت کننده به زبان ایمان آورد، ولی قلبش از ایمان تهی است، پس از مسلمانان غیبت نکنید، و به دنبال اسرار و لغزشهای مردم نروید، زیرا خداونداسرار چنین افرادی را ظاهر می سازد، اگر چه در اندرون خانه خود باشد. به حضرت موسی وحی شد، هر غیبت کننده ای که با توبه از دنیا برود، آخرین کسی است که وارد بهشت می گردد و هر غیبت کننده ای که بدون توبه از دنیا برود، نخستین کسی است که داخل جهنم می گردد. (ارشاد القلوب، ج ۱، ص۴۹۰ ) و حاصل معنای آیه این است که: غیبت کردن مؤمن به منزله آن است که یک انسانی گوشت برادر خود را در حالی که او مرده است بخورد. حال چرا فرمود گوشت برادرش؟ برای اینکه مؤمن برادر او است، چون از افراد جامعه اسلامی است که از مؤمنین تشکیل یافته، و اخوت تنها در بین مؤمنین است.و چرا او را مرده خواند؟ برای اینکه آن مؤمن، بی خبر از این است که دارند از او غیبت می کنند. (ترجمه المیزان، ج ۱۸، ص۴۸۶) همانطور که مرده قدرت دفاع از خود ندارد، او نیز به علّت غائب بودن قدرت دفاع ندارد، وانگهی به واسطه غیبت احترام و حیثیت او از بین می رود گویی غیبت کننده گوشت او را می خورد و فقط استخوانش می ماند. پس همان طور که شما هرگز راضی نمی شوید یک انسانیرا که برادر شما است و مرده است، بخورید. و این کار مورد کراهت و نفرت شما است، باید غیبت کردن برادر مؤمنتان، و بدگویی در دنبال سر او نیز مورد نفرت شما باشد، چون این هم در معنای خوردن برادر مرده شما است. از مصادیق دیگر حق الناسکم فروشی و ضرر زدن به دیگران است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»(مطففین،۳ ۱) وای بر کم فروشان ، آنها که وقتی برای خود کیل می کنند حق خود را به طور کامل می گیرند . اما هنگامی که می خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می گذارند! در این آیات قبل از هر چیز کم فروشان را مورد تهدید شدیدی قرار داده، می فرماید «وای بر کم فروشان»! این در حقیقت اعلان جنگی است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانه ای پایمال می کنند . مطففین در کم فروشی به هر شکل و به هر صورت استعمال شده . سپس به شرح کار«مطففین» و کم فروشان پرداخته می فرماید: آنها کسانی هستند که وقتی می خواهند برای خود کیل کنند حق خود را به طور کامل می گیرند اما هنگامی که می خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می گذارند، و اینکه می بینیم خداوند آنها را مذمت کرده در مقایسه این دو حالت با یکدیگر است که به هنگام خرید حق را به طور کامل می گیرند، و به هنگام فروش ناقص می دهند، درست مثل این است که در مقام مذمت کسی می گوئیم: هر گاه طلبی از کسی داشته باشد سر موعد آن را می گیرد، اما اگر بدهکار باشد ماهها تاخیر می اندازد. با اینکه گرفتن طلب در رأس موعد کار بدی نیست، کار بد در مقایسه این دو با یکدیگر است . این نکته نیز قابل توجه است که آیات فوق گرچه تنها از کم فروشی در مورد کیل و وزن سخن می گوید، ولی بدون شک مفهوم آیه وسیع است و هر گونه کم فروشی را هر چند در معدودات (چیزهایی را که با عدد می فروشند) نیز شامل می شود . بلکه بعید نیست با استفاده از الغای خصوصیت، کم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد، فی المثل اگر کارگر و کارمندی چیزی از وقت خود بدزدد در ردیف «مطففین» و کم فروشانی است که آیات این سوره سخت آنها را نکوهش کرده است . بعضی می خواهند برای آیه توسعه بیشتری قائل شوند و هر گونه تجاوز از حدودالهی و کم و کسر گذاشتن در روابط اجتماعی و اخلاقی را مشمول آن بدانند، گرچه استفاده این معنی از الفاظ آیه روشن نیست، ولی بی تناسب هم نمی باشد . (تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص۲۴۸) یکی دیگر از مصادیق حق الناس اسراف است و اسراف یعنی تجاوز کردن از اندازه و اعتدال و پیامبر(ص)در تفسیر آیه «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا»(فرقان،۶۷)فرمود : هرکس در غیر مورد لازم (بجا و درست)، خرج کند اسراف کرده است. (الحیاة، ج۴، ص۳۱۰) امام علی(ع)فرمود: «بیش از کفاف (مقدار متعارف رفع نیازها) اسراف است.» (مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۴۵) فردی از امام ششم (ع) از مفهوم آیه شریفه «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً» (اسری،۲۶)پرسید. فرمود: هرکه چیزی در غیر فرمان خدا خرج کند مبذر است و هرکه در راه خیر خرج کند مقتصد است. کسی که همه دارائی خود را بپاشد و بی چیز بماند به او مبذر گویند. گفت: در مصرف حلال هم تبذیر هست؟ فرمود: آری. (الحیاة، ج ۴،ص۳۱۰). پیامبر(ص)فرمود: «نه خیری در اسراف است، و نه اسرافی در خیر.»، این حدیث هرگونه خرج کردن و هزینه گذاری و مصرفی را که خارج از حدود شرعی مصرف، یعنی حدّ اعتدال و میانه روی باشد نفی می کند؛ زیرا آنچه خارج از این حد باشد دیگر خیر نیست. پس این حدیث رعایت میانه روی، و همچنین بلند همّتی، و استواری در کار را نفی نمی کند. (آداب معاشرت، ج ۲، ص۱۸۸). حضرت صادق (ع)فرمود: آیا فکر می کنی اگر خداوند به کسی نعمتی داد به خاطر آن است که در پیشگاه او احترام دارد و اگر به کسی چیزی نداد برای این است که در نزد او خوار و حقیر است؟ خیر بلکه اموال از آن خداست که نزد انسان به امانت گذارده و به ایشان اجازه می دهد که با رعایت میانه روی بخورند و بنوشند و با میانه روی ازدواج کنند و مازاد بر آن را به مؤمنان نیازمند دهند و بدین وسیله آنان را از پریشانی برهاند. پس هرکه چنین کند هرآن چه می خورد، می نوشد و وسیلة نقلیه سوارمی شود، حلال است. و هرکه از این حد تجاوز کند بر او حرام است. بدرستی که خداوندسبحان دوست نمی دارد اسراف کنندگان را. (تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۳) هرکس که خداروزیی گسترده به او داد، حق ندارد آن را هرگونه دلش خواست به مصرف برساند، در صورتی که در کنار ایشان شکم هایی گرسنه و جگرهایی سوخته وجود داشته باشد. پس توانگر با میانه روی رزق او افزون می شود، و می تواند افزونی را به دیگران ببخشد و آنان را بهره مند سازد. ●مصادیق حق الناس در خانواده حق الناس علاوه بر موارد ذکر شده در خانواده به صورت های گوناگون مورد تجلی است. دروغ گفتن برای پائین بردن ارزش دیگری و حتی تحقیر دیگران و یا تهمت زدن به دیگری و حتی پارتی بازی برای اینکه به ناحق جای کسی را بگیرد. به سبزی آب زدن و یا شیر را با آب مخلوط نمودن برای افزایش قیمت آن.حتی کسی که خمس مال خود را نپردازد یا مردی با وجود همسر رابطه پنهانی با زن دیگر برقرار نماید ویا اگر بدون اجازه همسر خویش همسر دوم اختیارکند یا اگر والدین نسبت به فرزندان عدالت را رعایت ننمایند حق الناس محسوب خواهد شد. عدم توجه به تمام این موارد و بسیاری از موارد بیان نشده موجب از هم پاشیدگی خانواده خواهد شد. ●کیفر پایمال کردن حق الناس حق الناس سومین حقی است که بعد از رعایت حق الهی و حق انسانی خویش رعایت آن بر هر فردی لازم است و در قیامت خداوند نسبت به آن چشم پوشی نخواهد نمود. رسول خدا (ص) فرمود: چهار گروهند که اهل جهنم از آنها در رنج و عذابند، به خاطر عذاب سختی که بر این چهار گروه مقرر شده است زیرا به آنان از حمیم دوزخ (آب جوشان) می چشانند، و فریادشان (ازاین شکنجه) به وا ویلا بلند است، و برخی از اهل جهنم به برخی دیگر می گویند: این چهار گروه مگر چه کرده اند که با همه عذابی که ما می بینیم، (باز) از عذاب آنان در شکنجه ایم؟! مردی از آنان، در تابوتی از گدازه های آتش، آویزان است؛ و دیگر، از دهانش خون و جراحت بیرون می زند؛ و سومی از گوشت بدن خود می خورد. سپس به آن که در تابوت آتشین است گفته می شود: داستان این به دور مانده از رحمت حق چیست که ما را با تمام عذابی که می کشیم، آزار می دهد؟! در جواب می گوید: این از رحمت حق محروم، در حالی مرد که اموالی از مردم در عهده او قرار داشت و می دانست که توان پرداخت و رهایی از دیون مردم را ندارد (ولی با وجود این اموال مردم را به عناوین مختلف از آنان گرفت)؛ و سپس از کسی که چرک و خون از دهانش بیرون می ریزد می پرسند و قضیّه این بی بهره مانده از رحمت خدا، چیست که دیدن او ما را با همه عذابی که می کشیم، می آزارد؟! می گوید: این بی نصیب از رحمت خداوندی، مسخرگی پیشه می کرد و ادای این و آن را در می آورد. و بعد از آن که گوشت بدن خود را می خورد، می پرسند: حکایت این محروم مانده از رحمت پروردگار چیست که مشاهده او ما را با همه عذابی که تحمل می کنیم، آزار می دهد؟در جواب می گوید: این محروم مانده از رحمت یزدان، با غیبت و سخن چینی (در حقیقت) گوشت مردم را می خورد. (پاداش نیکی ها و کیفر گناهان، ص۶۳۰) در خانواده والدین با آگاهی دادن فرزندان خویش از زیان های ناشی از عدم رعایت حق الناس مانع بی تفاوتی آن ها نسبت به دیگران گردند و فرزندان نیز با الگوبرداری از پدر و مادر در عمل رعایت حق الناس را از آن ها می آموزند. و از همگامی با شیطان نجات یافته و مراحل کمال را همراه والدین خویش طی می نمایند. منبع : سایت آزاداندیشان