حقوق انسانها در کلام رسول اکرم (ص)
به قلم : حجت الاسلام سید حسن خمینی
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحیم
روایت گهرباری را مرحوم شیخ محمد بن علی کراجکی فقیه، محدث، ریاضی دان برجسته شیعه و صاحب کتاب کنز الفوائد[1] که از شاگردان شیخ مفید و سید مرتضی بوده است ـ از امام سجاد و ایشان از سیدالشهدا و آن بزرگوار از امیرالمؤمنین علیهم السلام و آن حضرت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نقل کرده است که آن را بنابر نقل کتاب وسائل الشیعه مرور می کنیم و در روزهای آینده درباره بخش های مختلف آن ـ به آن اندازه که از حوصله این نوشتار خارج نباشد ـ نکاتی را از کلمات معصومین مورد اشاره قرار می دهیم.
محمد بن علی الکراجکی فی (کنز الفوائد) عن الحسین بن محمد بن علی الصیرفی عن محمد بن علی الجعابی ، عن القاسم بن محمد بن جعفر العلوی ، عن أبیه ، عن آبائه عن علی (علیهم السلام) قال : قال رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم):
للمسلم على أخیه ثلاثون حقا لا براءة له منها إلا بالأداء أو العفو: یغفر زلته، و یرحم عبرته، و یستر عورته، و یقیل عثرته، و یقبل معذرته، و یرد غیبته، و یدیم نصیحته، و یحفظ خلته، و یرعى ذمته، و یعود مرضته و یشهد میتته، و یجیب دعوته، و یقبل هدیته، و یکافى صلته، و یشکر نعمته، و یحسن نصرته، و یحفظ حلیلته، و یقضى حاجته، و یشفع مسألته،[2] و یسمت عطسته و یرشد ضالته، و یرد سلامه و یطیب کلامه و یبر إنعامه، و یصدق أقسامه، و یوالی ولیه (و لایعاد)، و ینصره ظالما و مظلوما، فأما نصرته ظالما فیرده عن ظلمه، و أما نصرته مظلوما فیعینه على اخذ حقه، و لایسلمه، و لایخذله، و یحب له من الخیر ما یحب لنفسه، و یکره له من الشر ما یکره لنفسه، ثم قال (علیه السلام): سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: إن أحدکم لیدع من حقوق أخیه شیئا فیطالبه به یوم القیامة فیقضی له و علیه.
ترجمه: امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می فرمایند که پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
هر مسلمانی سی حق بر برادر دینی اش دارد که از آن ها مبرّی نمی شود مگر این که آن ها را به جای آورد یا [در صورتی که به جای نیاورد] صاحب حق از آن ها در گذرد [آن حقوق عبارتند از]:
خطای او را نادیده بگیرد؛ و به اشک او رحم آورد؛ و اسرارش را پوشانده و رازداری امین باشد؛ و لغزش او را جبران کند؛ و عذرش را پذیرا باشد؛ و غیبت او را رد نماید؛ و همواره نسبت به او خیرخواهی کند؛ و دوستی او را پاس بدارد؛ و اگر نسبت به وی تعهدی کرده، آن را مراعات کرده و مورد عمل قرار دهد؛ و در هنگام بیماری از او عیادت نماید؛ و در تشییع جنازه اش شرکت کند؛ و دعوت او را اجابت نماید؛ و هدیه اش را مورد قبول قرار دهد؛ و احسان او را پاداش نیکو دهد؛ و در برابر نعمتی که وی در اختیار گذارده، تشکر و سپاس نماید؛ و به نیکویی هر چه تمام، به یاریش برخیزد؛ و نسبت به ناموس او غیرت ورزد (با دیده خیانت در او ننگرد)؛ و خواهش او را برآورده سازد؛ و با شتاب، در انجام خواسته اش بکوشد؛ و اگر عطسه نمود، با گفتن خدای تو را رحمت کند، مورد تفقّدش قرار دهد؛ و در پیدا نمودن گمشده اش تلاش نماید؛ و سلامش را پاسخ دهد؛ و به نرمی و خوش خویی با وی سخن بگوید؛ و نعمت های او را به نیکی پاسخ دهد؛ و اگر قسم یاد کرد، تصدیقش نماید؛ و با دوست او دوست باشد؛ و وی را دشمن ندارد؛ و او را چه آن گاه که ظالم است و چه در هنگام مظلومیت یاری کند، اما یاری او در حال ظالم بودن بدین معناست که، وی را از ظلم باز بدارد و کمک به وی در حال مظلوم بودنش به این است که، برای گرفتن حق، یاریش سازد؛ و در هنگام گرفتاری، خوارش نساخته، تنهایش نگذارد؛ و آن چه از خوبی برای خود دوست می دارد، برای وی دوست داشته، و آن چه از بدی برای خویشتن ناپسند می دارد، برای او نیز، ناپسند بدارد.
( « حق گذشت، نفی کینه »« حق رحمت، اصل مدارا » حق ستاریت، نفی عیبجویی
سپس حضرت علی علیه السلام فرمود از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود:
یکی از شما حقی، از حقوق برادر مؤمن خویش را وا می گذارد و در روز قیامت، صاحب حق (برادر دینی) آن را از وی طلب می کند، در نتیجه به نفع صاحب حق و به ضرر آن که حق را به جای نیاورده حکم می گردد. [3]
آنچه از این گفتار شریف استفاده می شود را می توان نظریه ای مقدم بر چیزی خواند که اصطلاحا در روزگار ما حقوق بشر خوانده می شود. حقوق بشر متاخر بر اخلاق و اخلاق مقدم بر حقوق انسان است. پس در بینش اسلامی و سیره نبوی تا زمانی که در انسان تهذیب نفس رخ نداده باشد از درک حقوق دیگران عاجز است و انسانی که تهذیب نفس در او رخ نداده باشد حقوق دیگران را رعایت نخواهد کردو این رشد مکارم اخلاق است که انسانها را نسبت به حقوق دیگران و تکلیف خویش آگاه می سازد.
نکته دیگر اینکه پیامبر اسلام اذعان به حق را تکلیف می داند یعنی از جمله تکالیف هر مسلمان به رسمیت شناختن حق دیگران است چنانکه از حقوق هر مسلمان ان است که مسلمانان دیگر حق او را به رسمیت بشناسند و این همان در هم آمیختن حق و تکلیف در اندیشه اسلامی است چراکه تکلیف مسلمان فقط در رابطه با خدا شکل نمی گیرد و انجام تکلیف بنده در برابر بنده انجام تکلیف در برابر خدا هم هست.
پی نوشت :
[1] . کنزالفوائد، ص141
[2] . خ ل: یستنجح مسألته.
[3] . این روایت در کتاب المکاسب المحرمة نوشته شیخ اعظم انصاری و در رسائل شهید ثانی (رسائل الشهید الثانی، ص323) با تغییری کوچک نقل شده است. مرحوم شیخ ـ و به پیروی ایشان بسیاری از فقهای دیگر از جمله مرحوم آیت الله خویی (مصباح الفقاهة، ج1، ص562) آیت الله حکیم (مستمسک العروة، ج14، ص77) ـ صدر روایت را به صورت «للمؤمن علی اخیه ثلاثون حقاً...» نقل کرده اند که طبعاً در نتایج فقهی بحث تفاوت هایی را ایجاد می کند. (المکاسب المحرمة، ج1، ص337) همین جا لازم است اشاره کنم که این روایت در مجامع روایی بسیاری وارد شده، در میان اهل سنت، مناوی در فیض القدیر (ج3، ص517)، به این روایت اشاره کرده و از کتب شیعه این روایت را دیلمی در اعلام الدین فی صفات المؤمنین (ص321)، نراقی در جامع السعادات (ج1، ص95)، سید علی خان در ریاض السالکین (ص290) و مجلسی در بحار الانوار (ج71، ص236) نقل کرده اند.
( ادامه دارد )
منبع: http://etedaal.ir/news/9391/default.aspx |