Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/nsun/public_html/old/engine/classes/templates.class.php on line 239 مرتبط با خانواده - انسان http://old.n-sun.ir/ fa مرتبط با خانواده - انسان http://old.n-sun.ir/yandexlogo.png http://old.n-sun.ir/yandexsquarelogo.png DataLife Engine انسان در پند و اندرز حکما http://old.n-sun.ir/nevisandeghan/ba-khanevade/1159--.html انسان در پند و اندرز حکما ” انسان در هر سني كه از كار بازماند بهتر است كه بعد بي درنگ بميرد ” . اديسون ” انسان در عالم چون شبح سرگرداني... مرتبط با خانواده Tue, 23 Nov 2010 04:18:34 +0330 انسان در پند و اندرز حکما ” انسان در هر سني كه از كار بازماند بهتر است كه بعد بي درنگ بميرد ” . اديسون ” انسان در عالم چون شبح سرگرداني است كه در عبور از اين راه حياتي سايه اي از خود به يادگار نميگذارد ” . ويكتور هوگو ” انسان در كنار ديگران عاقل تر است تا در كنار خويش ” . لاروشفوكولد ” انسان در هر كار بايد بداند كجا بايد ترمز كرد ” . ضرب المثل فرانسوي ” انسان محل اشتباه و فراموشكاري است ” . بنيامين فرانكلين ” آدم ها فقط در يك چيز مشتركند : متفاوت بودن ” . رابرت زند ” آرمان و انگیزه هویدا ، ویژگی آدم کار آمد است ” . ارد بزرگ ” مردم از هيچ چيز به اندازه مسؤوليت وحشت ندارند؛ با وجود اين هيچ چيز به اندازه مسووليت در دنيا باعث پيشرفت انسان نمي‌شود ” . فرانك كرين ” در تئوري اگر به انسان در برابر اعمالش مسؤوليت بدهيد، در آن صورت حق انتخاب دارد كه قبول كند يا نكند ” . ديويد گاور انسان، خانواده، تربیت 240589 http://old.n-sun.ir/nevisandeghan/ba-khanevade/756--240589.html انسان، خانواده، تربیت حسن زارعیان  (كارشناس تعلیم و تربیت )   - تربیت  چیست؟ - عوامل تأثیرگذار در تربیت  كدامند؟ - اصول تربیت  كدام است؟ - هدف غایی از تربیت اسلامی چیست؟ - روش های نوین تربیت در عصر جدید كدام است؟ مرتبط با خانواده Sun, 15 Aug 2010 02:17:24 +0430 انسان، خانواده، تربیت حسن زارعیان  (كارشناس تعلیم و تربیت )   - تربیت  چیست؟ - عوامل تأثیرگذار در تربیت  كدامند؟ - اصول تربیت  كدام است؟ - هدف غایی از تربیت اسلامی چیست؟ - روش های نوین تربیت در عصر جدید كدام است؟   در دیدگاه سنتی، عموماً برداشت از تربیت عبارت بود از رام كردن، عادت دادن، مطیع بی چون و چرا بار آوردن، بردن ، و شكوفا كردن استعدادها ؛ ولی در دیدگاه مطلوب امروزی، تربیت به منزله رها كردن آگاهانه، ترك عادت دادن، رفتن و زمینه سازی شكوفایی استعدادهاست. همواره نهادهایی وجود داشته اند و دارند كه هر عضو جامعه، به ویژه نسل های نورس ارزش ها، باورها، مهارت ها، دانش ها را از آنها فرا می گیرند و تحت تأثیر فرآیند آن نهادها، تربیت می پذیرند كه آن نهادها عبارت اند از: 1 - نهاد خانواده كه از قدیمی ترین نهادهای بشری است و مهمترین هدف و كاركردش تربیت فرزندان است. 2 - دین كه مجموعه برنامه ها و رهنمودهای الهی است برای چگونه زیستن آدمی. 3 - آموزش و پرورش كه با پیچیده شدن مشاغل و حرفه ها در جوامع به وجود آمده است. 4 - سازمان های رسانه ای كه با پیشرفت فنون و علوم در چند دهه اخیر پا به عرصه وجود گذاشته و با پدیده هایی همچون ماهواره و اینترنت از شتاب بیشتری برخوردار شده است.  اتفاقاً امروز شاهدیم جوامعی كه در دهه های گذشته با ایجاد مراكز نگهداری كودك بسیار پیشرفته ، تخصصی و لوكس، فرزندان را از دامن خانواده جدا كردند، اکنون با دادن امتیازات گوناگون به والدین آنها را تشویق به ماندن در خانه و در كنار فرزندان، به ویژه در هنگام تولد می كنند. هر نهاد جدید با رشد و توسعه خود ، سعی كرده است كاركردهای نهادهای قبل از خود را به نحوی تحت الشعاع قرار دهد و از متن به حاشیه براند ، ولی دید امروز دنیا به خانواده ، «دید به مركز تربیت» است؛ و اتفاقاً امروز شاهدیم جوامعی كه در دهه های گذشته با ایجاد مراكز نگهداری كودك بسیار پیشرفته ، تخصصی و لوكس، فرزندان را از دامن خانواده جدا كردند، اکنون با دادن امتیازات گوناگون به والدین آنها را تشویق به ماندن در خانه و در كنار فرزندان، به ویژه در هنگام تولد می كنند.   از منظر تربیت اسلامی     اگر خانواده نباشد، دین هم نیست. اگر خانواده  را بپاشانند، بعد فرزندان را ببرند در مراكز علمیه آموزش دینی هم بدهند، دیندار نخواهند شد، چون اثر دینداری درونی است و بین «دین داری» و «دین دانی» تفاوت وجود دارد! اگر فرد در خانواده اصیل تربیت نشده باشد، به دست بهترین مربی و معلم و متخصص هم بسپارندش، تربیت مطلوب حاصل نخواهد شد. - تربیت بایستی هدفمند و با برنامه باشد و در پیمودن مسیر تربیت، توجه به اصول تربیت نیز امری اجتناب ناپذیر است كه آن اصول عبارت اند از:   1- تدریجی بودن:   هیچ فردی نمی تواند در مدت كوتاهی، دوران كودكی را سپری كند؛ به نوجوانی قدم بگذارد و به طور جهشی به مراحل بعدی برسد. پختگی در هر مرحله، ضمانت تربیت صحیح در مرحله بعدی است.   2 -مستمر بودن:   انسان تا پایان عمر رشد می كند و با این كه رشد طبیعی در دوره جوانی به پایان می رسد، ولی رشد اكتسابی یا تربیت تا آخر زندگی ادامه می یابد. در تربیت تعطیلی و توقف روا نیست و فراغت از تربیت، معنا ندارد.   3 - مسئله نگر بودن   : هر دوره سنی، مسائل مربوط به خود را دارد. مثلاً گرایش به گروه همسالان و سستی پیوند ارزشی با خانواده، از مسائل دوره نوجوانی است كه اگر مربی نتواند با ظرافت و زیركی با مسائل هر دوره برخورد نماید و همدلی ایجاد كند، مشكلات تربیتی زیادی به وجود می آید.   4 - همه جانبه بودن:   انسان كامل، انسان جامع الاطراف است، انسانی كه در ابعاد گوناگون عقلانی ، اجتماعی ، سیاسی ، عاطفی ، جسمانی و معنوی تربیت شده باشد. در تربیت انسان، بایستی افق دید خود را وسعت بخشیم و تك بعدی و گلخانه ای فكر نكنیم، چرا كه در خارج از گلخانه پژمرده می شویم و از بین می رویم.   5 - تفاوت های فردی:   انسان ها از نظر وراثت ، نوع خانواده، نوع ارتباطات، وضع اقتصادی، توانایی ها و تجربیات ، متفاوت از یكدیگرند و كار مربی توجه به تفاوت های فردی است، همان توجهی كه بزرگترین مربی بشریت نبی مكرم حضرت محمد مصطفی (ص) در انجام رسالت خود در نظر داشتند. خداوند در سوره حدید می فرماید: « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان...»  چرا خداوند به همراه قرآن كه به تعبیر خدای منان «تبیان لكل شیء» یعنی تبیین كننده و روشن كننده همه چیز و « هدی للناس» یعنی هدایت كننده همه مردم است، رسول عظیم الشأن خویش را می فرستد؟ اگر قرآن، خودش كتاب هدایت و روشن كننده همه چیز است (كه هست) پس نقش پیامبر چیست؟ آیا غیر از این است كه او ظرفیت انسان ها را بشناسد و بداند كه از این منبع و جام پرمایه وحی الهی به ابوذر چقدر، به سلمان چقدر، به بلال چقدر و به دیگری چقدر باید بنوشاند تا تربیت صورت پذیرد و این، دقیقاً همان توجه به تفاوت های فردی است.  ایفای نقش متربی نیز به هدایت و پیگیری مربی نیاز دارد و مربی برای توفیق در ایفای نقش متربی، نیازمند توجه به یافته های علمی و آموزشی و هنجارهای مربیگری است. پس مربی نیز باید دائم در توسعه خود و دانش خود كوشش كند تا هنجارها را بشناسد و رعایت نماید.   6 - نقادی فرهنگی:   انتقال میراث فرهنگی به متربیان نیز، از جمله وظایف مربیان است؛ اما این انتقال، به تنهایی كافی نیست و آموزش فرهنگی، باید نقادی فرهنگی را نیز در برداشته باشد. منظور از نقادی، بررسی فرهنگ و تعیین و تفكیك عناصر مطلوب از نامطلوب است.   7 - رعایت هنجارها:   ایفای نقش متربی نیز به هدایت و پیگیری مربی نیاز دارد و مربی برای توفیق در ایفای نقش متربی، نیازمند توجه به یافته های علمی و آموزشی و هنجارهای مربیگری است. پس مربی نیز باید دائم در توسعه خود و دانش خود كوشش كند تا هنجارها را بشناسد و رعایت نماید. - هدف غایی از تربیت اسلامی، ساختن انسانی است متعادل، انسانی به دور از افراط و تفریط و انسانی با فضیلت ؛ همانگونه كه علمای اخلاق بیان می دارند هر آنچه كه در حد اعتدال باشد، فضیلت است و هر چه كه از حد وسط و اعتدال خارج شود (خواه به افراط كشیده شود، خواه به تفریط) هر دو رذیلت است. - در تربیت، امروز، هدف تشنه كردن است، نه سیراب كردن؛ هدف پروراندن است، نه بار آوردن؛ دید به تربیت، كاستنی (پیرایش) است، نه افزودنی (آرایش). - روش های تربیتی در دیدگاه سنتی عموماً مستقیم، كلامی، استفاده از نصایح، وعظ و خطابه و امری اكتسابی بوده است و مربی القاء كننده محسوب می شده و تربیت را از آنجایی شروع می كردند كه مربی دوست دارد؛ در صورتی كه در دیدگاه امروزین، تربیت مؤثر غیرمستقیم، عملی و در حین كار و بازی است. امروزه تربیت، امری اكتشافی است و مربی باید خلاق و ابداع كننده باشد و تربیت را از آنجایی شروع كند كه متربی دوست دارد و به جایی ختم كند كه مربی دوست دارد.  - الگوی خانواده در اسلام، خانواده مولی الموحدین علی(ع) است. این انسان بزرگ همانطور كه خود در همه ابعاد و خصوصیات انسانی اش برجسته و ممتاز و الهام بخش است، همسر و فرزندانش نیز چنین هستند. زندگی كردنش، شكست و پیروزیش، جنگ هایش، تحمل و سكوتش، سخن و ایمانش، همه خاص خود اوست، بی نظیر و بی شبیه؛ و این خانواده، خانواده كاملی است كه تنها متعلق به شیعه و مسلمانان نیست، بلكه متعلق به همه انسانهاست، به طوری كه یك نویسنده اروپایی گفته است: «علی هزار سال زودتر از زمان واقعی خود متولد شده است.» و آن نویسنده توانای مسیحی می گوید: «كمالات علی بن ابی طالب، در كلمات بشری نمی گنجد » و از نامیدن او به عنوان «صوت العدالة الانسانیه، علی آوای عدالت انسانی» چندان راضی نیست.  در دیدگاه امروزین، تربیت مؤثر غیرمستقیم، عملی و در حین كار و بازی است. امروزه تربیت، امری اكتشافی است و مربی باید خلاق و ابداع كننده باشد و تربیت را از آنجایی شروع كند كه متربی دوست دارد و به جایی ختم كند كه مربی دوست دارد. این خانواده كه مردش این چنین الگوی خاص و عام است و زنش حضرت فاطمه (س) كه الگوی زنان عالم است، زنی است كه به نقل از مرحوم دكتر علی شریعتی «بهترین زن است برای همسرش، بهترین مادر است برای فرزندانش، بهترین دختر است برای پدرش ، و نمونه بهترین زن است برای مسئولیت های اجتماعی اش» ، فرزندانش نیز آئینه الهام بخش آرزوها و حركت های حساب شده رهبران بزرگ بشری بوده اند. گاندی می گوید: «من آزادی كشور خود را از پرچمدار كربلا، حسین بن علی(ع)، الهام گرفتم.» امید است تمامی اندیشمندان و صاحبنظران و دست اندركاران تعلیم و تربیت با یافتن راهكارهای اجرایی در تبلیغ و توسعه علمی تربیت اسلامی در خانواده ، توفیق مصونیت سازی نسل های نورس را بیش از پیش فراهم آورند.   منابع : - قرآن مجید - تفسیر سوره هل اتی»، نوشته: ابوالفضل بهرامپور - تربیت چه چیزی نیست»، نوشته: دكتر عبدالعظیم كریمی لینک ها نقدی بر روش های تربیتی مقتدرانه و سختگیرانه ( قسمت اول  ) ، ( قسمت دوم  )  ویژگی های تربیت صحیح   وظایف والدین در تربیت مذهبی کودکان   معنی و مفهوم تربیت   چند نکته لازم در تربیت کودکان   نقش تبلیغات در تربیت فرزندان   هفت پیشنهاد مفید و کارساز در تربیت کودکان   والدین چه نقشی در تربیت مذهبی کودکان دارند   تربیت و آموزش دینی کودکان   لحظه های موفق در تربیت فرزند  نکته ها و توصیه های تربیتی کودکان ( قسمت اول  ) ، ( قسمت دوم  ) ، (  قسمت سوم  ) ، ( قسمت چهارم  )، ( قسمت پنجم ) منبع :http://www.tebyan.net/Social/House_Family/Partners/AfterMarriage/2005/5/15/11454.html انسان شاد و با نشاط http://old.n-sun.ir/nevisandeghan/ba-khanevade/739--.html چگونه مي توانيم خانواده اي شاد و با نشاط داشته باشيم ؟   مقدمه   خانواده، اولين و بادوام ترين عامل در تكوين شخصيت كودكان، نوجوانان... مرتبط با خانواده Mon, 09 Aug 2010 02:16:23 +0430 چگونه مي توانيم خانواده اي شاد و با نشاط داشته باشيم ؟   مقدمه   خانواده، اولين و بادوام ترين عامل در تكوين شخصيت كودكان، نوجوانان و زمينه ساز رشد جسماني، اخلاقي، عقلاني و عاطفي آنان است. فرزندان ما در خانواده رشد مي كنند، بزرگ مي شوند، صفات مثبت و منفي را ياد مي گيرند، راه و رسم زندگي را با تقليد از اعمال ما (والدين) مي آموزند و آن چه را كه درباره ي ما درك مي كنند به ديگران تعميم مي دهند. پس چه خوب است محيطي در خانواده ي خود فراهم كنيم كه آكنده از صفا و صيميت، شادي و نشاط، مهر و عطوفت، تفريحات مناسب و گردش هاي به موقع باشد. حق تو را از بهر شادي آفريد  تا زتو آرامشي گردد پديد به طور كلي خانواده ي شاد، جامعه اي شاد و بانشاط و لبريز از صلح و صفا مي سازد.   شادي چيست؟   روان انسان در مقابل عوامل بيروني و دروني، واكنش هاي مختلفي از قبيل شادي و نشاط، خشم، تنفر، غم، اندوه و ... از خود نشان مي دهد كه به آن ها (هيجان) مي گويند. يكي از جنبه هاي هيجان، شادي است. شادي را مجموعه اي از كلمات مثبت از قبيل: نشاط، خرسندي، خوشي، مسرت، وجد، سرخوشي، لذت، دلخوشي و خوش بيني هم معناست. شادي احساسي مثبت است كه از حس ارضا و پيروزي به دست مي آيد. شادي، آرامش خاطر و رضايت باطن است. شادي، حاكم بودن فضاي سالم بر زندگي است كه همه آرزوي يافتنش را دارند. شادي امري فردي است و به اعتقادات و تفكرات انسان و آن چه در فكر و ذهن او مي گذرد، بستگي دارد. زيرا اعمال ما نتيجه ي افكار ما هستند و به عبارتي آن چه فكر مي كنيم، همان خواهد شد. اگر افكار مثبت و شاد داشته باشيم، زندگي مان شاد خواهد بود و اگر افكار منفي و ناراحت كننده اي داشته باشيم، غم و اندوه بر فضاي خانواده ي ما حاكم خواهد بود.                            ...................................................   روش هاي ايجاد شادي در اعضاي خانواده و ويژگي هاي خانواده ي شاد با تاكيد بر تعاليم الهام بخش اسلام:   1-      راضي بودن به رضاي خداوند   يكي از راه هاي عمده ي شاد بودن در زندگي، رضايت و خشنودي به قضا و قدر الهي است. آن چنان كه حضرت علي (ع) مي فرمايد: ( ان رضيتم بالقضاء طالبت عيشكم) اگر به مقدرات الهي راضي شديد، زندگي شما شيرين و گوارا مي شود. ( غرر الحكم، ج 3، ص 66) گاهي انسان در زندگي خود با سختي ها، مصيبت ها، گرفتاري ها و طوفان هايي رو به رو مي شود كه حل كردن و حتي تحمل آن ها خارج از توان آدمي است. برخي از انسان ها فكر مي كنند فقط آن ها هستند كه دچار مصيبت و طوفان بلا مي شوند. اينان وقتي عزيزي را از دست مي دهند، تصادف مي كنند، مريض مي شوند و ... مي گويند: ( من آدم بدشانسي هستم، چرا من، مگر من چه بدي كرده ام؟) خدا گر ببندد ز حكمت دري  ز رحمت گشايد در ديگري  ( سعدي) بعضي غم و اندوه را ارمغان آسماني از سوي پروردگار مي دانند و معتقدند هر چه  از  خدا نازل شود خير مطلق است و به قضا و قدر الهي راضيند و مصداق آيه ي شريفه ( فان مع العسر يسرا، ان مع العسر يسرا) پس با هر سختي، البته آساني هست و با هر آساني البته سختي است اعتقاد به قضا و قدر الهي سبب مي شود انسان خداوند را ناظر بر همه ي امور خود بداند. لذا تحمل سختي و مشكلات براي او آسان مي شود و در برابر حوادث روزگار شكست نمي خورد. چنين فردي اظهار ناراحتي و نارضايتي نمي كند. بلكه سخن امام صادق (ع) را باور دارد كه در اين زمينه مي فرمايد: ( نشاط و شادي در پرتو راضي بودن به رضاي خدا و يقين به دست مي آيد و اندوه و غم، در شك و ناخشنودي به مقدرات الهي حاصل مي شود) شادم به رضاي تو اگر وصل و اگر هجر  كاميخته با عشق نخواهم هوسي را  ( وقار شيرازي)   2-      توكل بر قدرت لايزال الهي   انسان شاد، انساني است كه انجام هر كاري و حتي موفقيت يا شكست در هر امري را خواست خدا مي داند و در ابتداي هر كاري مي گويد: ( بسم الله الرحمن الرحيم) افرادي كه چنين ديدگاهي دارند، براي انجام كارها در آينده از تكيه كلام( ان شاء الله) استفاده مي كنند. يعني اگر خداوند بخواهد.   3-      داشتن تفكر مثبت در زندگي   رمز شادي در زندگي اين است كه همواره به جنبه هاي مثبت ديگران توجه كنيم و خوشبين باشيم. منفي نگرها هميشه نيمه ي خالي ليوان را مي بينند. چنين افرادي عينك بدبيني به چشمان خود دارند، اشتباهات كوچك را بزرگ مي شمارند، از كاه، كوه مي سازند و بدين صورت زندگي را در كام خود و ديگران تلخ مي كنند. اما مثبت نگرها هميشه نيمه ي پر ليوان را مي بيند، خطاها و لغزش هاي ديگران را ناديده مي گيرند و با ديد و منطقي با آن ها برخورد مي كنند. اين قبيل انسان ها زندگي را نشاط انگيز مي كنند و در سايه ي شادي و نشاط است كه افراد خانواده و حتي جامعه رشد مي كنند و به شكوفايي مي رسند. ( اولين كار براي رهايي از افسردگي و ناراحتي اين است: دهانت را هنگامي باز كن كه حرفي مثبت و سازنده براي گفتن داشته باشي. زيرا پرورش حالات روحي مثبت مانند مهرباني، همدردي، كمك به ديگران و ... كاملاً به سلامت و شادي روحي منجر مي شوند)   4-      توجه به چيزهاي بسيار كوچك   مهرباني ها و اظهار محبت هاي كوچك بسيار اهميت دارند و خانواده را به كانوني گرم و صميمي و با طراوت تبديل مي كنند. وقتي شوهر از سركار برمي گردد و وارد خانه مي شود، همسرش به گرمي از او استقبال مي كند، به او سلام مي كند، خسته نباشيد مي گويد و بلافاصله يك استكان چاي جلوي او مي گذارد. شوهر بدون درنگ با داشتن تبسمي بر لب از همسرش تشكر و قدرداني مي كند و مي گويد : ( از اين كه چنين همسري دارم خدا را شكر مي كنم و به خود مي بالم.) بدين صورت است كه بذر شادي و نشاط در خانه كاشته مي شود. و چه نيكو گفت امام علي(ع): در همه حال با همسرت مدارا كن و با او معاشرت نيكو داشته باش تا زندگي ات گوارا و با نشاط باشد.   5-      مشخص كردن انتظارات و توقعات   بسياري از مشكلات و ناراحتي هايي كه در جريان ارتباط با ديگران به وجود مي آيد ريشه در انتظارات متعارض و مبهم از وظايف و هدف ها دارد. انتظارات نامشخص و مبهم سبب ناراحتي، عدم درك و از ميان رفتن اعتماد مي شود و باعث به وجود آمدن جوي حاكي از سوء تفاهم، شك و ترديد و نگراني در خانواده. پس بايد انتظارات و توقعات خود را به صورت مشخص و واضح با اعضاي خانواده در ميان گذاشت.   6-      گشاده رويي و خوش رويي در مقابل همديگر   يكي ديگر از عوامل ايجاد شادي و نشاط در خانواده، گشاده رويي و خوش رويي است. زيرا خوش رويي كينه ها را مي زدايد، انسان ها را به همديگر نزديك مي كند دل ها را به هم پيوند مي دهد، جو حاكم بر خانواده را شاداب و با طراوت مي كند، ارتباط عميق و عاطفي را سبب مي شود و موجب تداوم و استواري محبت و دوستي در زندگي مي شود. هم چنان كه مولايمان علي (ع) مي فرمايد: ( والبشاشه حباله الموده) خوش رويي، وسيله ي دوست يابي است.   منبع :http://www.tabaar.com/Nashrie/Files/933.doc