|
|
امروز
|
|
|
|
|
|
کلبه سوخته
جريان آب، بازماندۀ يك كشتیِ شكسته را به ساحل جزيرۀ دورافتاده ای برد. او به درگاه خداوند دعا میكرد تا او را نجات بخشد.... ساعت ها به اقيانوس چشم میدوخت، تا شايد نشانی از كمك بيابد امّـا کمکی نبود ...
دانلود کنید |
|
|
|
هدیه عید
برادر بزرگترش برای تبریک سال نو یک ماشینِ زیبا برای او خریده بود. روزی، بعد از اتمام کارش، وقتی دفترش را ترک کرد، با تعجّب دید که پسر کوچکی در کنار ماشینِ جدیدش دور می زند و با نگاه تحسین آمیزی به آن نگاه می کند ...
دانلود کنید |
|
|
|
چرا من؟
آرتور اَش، قهرمان تنیس ویمبلدون، هنگام عمل قلب در سال ۱۹۸۳، به علت دریافت خون آلوده به ویروس اچ آی وی، به بیماری ایدز مبتلا شد. زمانی که وی در بستر مرگ قرار داشت، هر روز هزاران نامه از اقصی نقاط دنیا از جانب طرفدارانش دریافت می کرد ...
دانلود کنید |
|
|
|
درخت
درختی که شاخ و برگ زیادی داشت، برگهایش را اذیت می کرد و می گفت شما زندگیتان را مدیون من هستید و اگر من بخواهم می توانم شما را بر زمین بریزم ...
دانلود کنید |
|
|
|
گنجشک
مدّتها بود که گنجشک با خدا هیچ سخنی نمی گفت .... .. فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هربار به فرشتگان می گفت ...
دانلود کنید |
|
|
|
کوهنورد
شب بلندیهای کوه را تماماً در بر گرفت و کوهنورد هیچ چیز را نمیدید. همه چیز سیاه بود و ابر روی ماه و ستارهها را پوشانده بود. همانطور که از کوه بالا میرفت، چند قدم مانده به قلّه ...
دانلود کنید |
|
|
|
تنهایی
وقتی خوب نيستی و احسا س می کنی... ... تو زندگی خُرد شدی ...
دانلود کنید |
|
|
|
پرواز
پرنده بر شانه هاي انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده كرد و گفت: اما من درخت نيستم؛ تو نميتواني روي شانه من آشيانه بسازي. پرنده گفت: من فرق درختها و آدمها را خوب ميدانم. اما گاهي پرنده ها و انسانها را اشتباه ميگيرم. انسان خنديد و به نظرش اين بزرگترين اشتباه ممكن بود ...
دانلود کنید |
|
|
|
یک اصطلاح
در انبار كالايي، كارگر بيسوادي كار ميكرد. او موظف بود كالاهاي داخل هر گوني را شمارش كرده و درصورت صحيح بودن تعداد، روي گوني بنويسد:All Correct ...
دانلود کنید |
|
|
|
نوبل
چندین سال پیش مردی روزنامۀ صبح را به دست می گیرد و در کمال حیرت و ترس شروع به خواندن آگهی درگذشت خود می کند. روزنامه ها به اشتباه مرگ او را گزارش کرده بودند. این مرد همچون همه انسانهایی که مایل به دانستن حرف مردم پس از مرگشان هستند، شروع به خواندن مطلبی تحت عنوان ” سلطانِ دینامیت، مُرد “ می کند ...
دانلود کنید |
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
زیر باران
کوتاه نوشت های حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا رنجبر |
|
|
|
تله موش
موش ازشكاف ديوار سرك كشيد تا ببيند اين همه سروصدا براي چيست! مرد مزرعه دار تازه از شهر رسيده بود و بسته اي با خود آورده بود و زنش با خوشحالي مشغول باز كردن بسته بود. موش لب هايش را ليسيد و با خود گفت:« كاش يك غذاي حسابي باشه.» ...
دانلود کنید |
|
|
|
امتحان آخر ترم
در امتحان پايان ترم دانشکده پرستاری، به راحتي به سوالات جواب ميدادم که به آخرين سوال رسيدم: نام کوچک خانم نظافتچي دانشکده چيست؟ ....
دانلود کنید |
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
زیر باران
کوتاه نوشت های حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا رنجبر |
|
|
|
مامور آتش نشانی
مادر زیرچشمی به پسرش که به علت ابتلا به بیماری سرطان خون در بستر مرگ بود، خیره می نگریست. هرچند دل مادر لبریز از غم عالم بود، اما احساسی قوی و اراده ای خلل ناپذیر در وجودش مستولی بود. مثل هرمادری دلش می خواست پسرش بزرگ شود و به آرزوهایش دست یابد ...
دانلود کنید |
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
زیر باران
کوتاه نوشت های حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا رنجبر |
|
|
|
میمون ها
گروهي از دانشمندان 5 ميمون را در قفسي قرار دادند. در وسط قفس يك نردبان و بالاي نردبان موز گذاشتند. هر زماني كه ميموني بالاي نردبان ميرفت دانشمندان بر روي ساير ميمونها آب سرد ميپاشيدند ...
دانلود کنید |
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
زیر باران
کوتاه نوشت های حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا رنجبر |
|
|
|
کوزه ها
پیرمرد دوکوزۀ آب را روی دوشش می گذاشت، و هر روز برای آوردن آب راهی جویبار می شد، در حالیکه یکی از کوزه ها ترک داشت. بنابراین هربار که پیرمرد به خانه می رسید، یکی از کوزه ها نیمه پر بود ...
دانلود کنید |
|
|
|
|
|
|
|
|
Copyright ©
2009-2010 By
www.nSun.us
, All rights
reserved -
Hosted & Design
By
Hami Web Network
Powered By
DataLifeEngine
- SMS Box=
3000258800
-
SMS Plugin
Service By
www.SmsWay.ir
|
|