Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/nsun/public_html/old/engine/classes/templates.class.php on line 239 حجت الاسلام دکتر رفیعی - انسان http://old.n-sun.ir/ fa حجت الاسلام دکتر رفیعی - انسان http://old.n-sun.ir/yandexlogo.png http://old.n-sun.ir/yandexsquarelogo.png DataLife Engine بحث حق الناس http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2717-بحث-حق-الناس.html بحث حق الناس حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی        بعد از مباحثي كه در باب عبادت ، بندگي، آداب عبادت ، اهميت آن و دعا داشتيم، سير طبيعي به اين بحث خواهد رسيد. حقوق مردم بر ما چيست؟ مسئله حق به سه دسته تقسيم مي شود : حق الله ، حق النفس و حق الناس، حقوقي كه خدا بر ما دارد ، حقوقي كه مردم بر ما دارند.... حجت الاسلام دکتر رفیعی Wed, 03 Oct 2012 14:48:46 +0330 بحث حق الناس    حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی        بعد از مباحثي كه در باب عبادت ، بندگي، آداب عبادت ، اهميت آن و دعا داشتيم، سير طبيعي به اين بحث خواهد رسيد. حقوق مردم بر ما چيست؟ مسئله حق به سه دسته تقسيم مي شود : حق الله ، حق النفس و حق الناس، حقوقي كه خدا بر ما دارد ، حقوقي كه مردم بر ما دارند و حقوقي كه با وجود مختار بودن نفس نمي تواند به انجام بعضي امور بپردازد. مسئله مهمي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه هيچ يك از اين حقوق بر ديگري ارجحيت ندارد. به طور مثال گروهي مي گويند حق مردم را پايمال نكن ، با خدا مي توان كنار آمد.  اولا در مورد پايمال كردن حق كسي يا به تعبيري حق مردم را خوردن خداوند متعال فرموده است: منشاء مشروعيت حق الناس ، حق خداوند است. لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل : اموال يكديگر را به باطل نخوريد و بر حقوق مردم سفارش فراواني شده است. ثانيا اگر قرار است در بخشي سرمايه گذاري شود به اين معني نيست كه بخش ديگر را رها سازيم. آباد كردن يك منطقه به معناي نابودي مناطق ديگر نيست. ممكن است از نظر درجه اهميت تفاوت داشته باشند ولي هر يك در جاي خود مورد توجه است. از حقوقي كه وظيفه بنده است كه مستقيما نسبت به خدا انجام دهد، حق الله نام دارد. مثل نماز خواندن،حج رفتن، روزه گرفتن. در حق الله اينكه انساني آمرزيده مي شود يا خير به خداوند تبارك و تعالي مربوط است. علت اينكه گاهي بيان مي شود به حق الناس اهميت دهيد و به حق الله كاري نداشته باشيد شايد اين است كه خداوند متعال خود واقف است كه با بنده چگونه رفتار كند ، ممكن است تخفيف دهد يا شفاعت شامل حال وي گردد. در احاديث متفاوتي آمده كه خداوند از حق خود خواهد گذشت ولي از حق مردم نمي گذرد و ممكن است آن بنده را تا آخرت رها نكند. داریم : هيچ عبادتي بالاتر از ادا حقوق مومن نيست. خداوند در سوره حجرات مي فرمايند: انما المومنون اخوة و اصلحوا بين اخويكم يا در جاي ديگر مي فرمايند: يدرعون بالحسنة السيئة. پس حق الناس مجموعه حقوقي است كه مردم بر ما دارند. قسم سوم حق النفس است. بيان شده من نسبت به بدن خود حقي دارم .آيا مي توانم خالكوبي كنم ؟ خير ، اين نوعي آزار بدني است. مي توانم خودكشي كنم ؟ خير ، حق حيات ، حق بدن است. روزي شخصي به مسجد رفت و به عبادت پرداخت ، از زندگي و اولاد خود فارغ شد، خبر به حضرت علي (ع) رسيد .حضرت فرمودند: اي دشمن نفس خويش تو دشمن خودت هستي   يا نقل شده روزي به اويس كه مرد متدين، اهل جنگ و جهاد بود و در جنگ صفين به مقام شهادت نائل شدند ، خبر رسيد كه شخصي قبري براي خود خريده است، هر روز كفن بر تن مي كند و در آن قبر به عبادت مي پردازد. اويس نزد وي رفت و گفت: تو خداپرستي نمي كني بلكه به بت پرستي پرداخته اي. در قرآن خيلي چيزها ذكر شده كه نبايد آنها را فراموش كرد از جمله حق الله ، حق همسر، حق اولاد ، حتي كوه و دشت و معاد.         مي فرمايد: آنهايي كه معاد را فراموش مي كنند ما هم آنها را در روز قيامت فراموش خواهيم كرد. در سوره قصص ذكر شده دنيا را فراموش نكنيد لاتنس نصيبك من الدنيا : سهمت را از دنيا فراموش نكن. ولي چون مصاديق حق الناس بيشتر است بايد توجه به آن هم بيشتر شود . توضیح در مورد اهميت حق الناس حق الناس عنواني كلي است . گاهي پرسيده مي شود منظور از حق الناس چيست زيرا خيلي عام و فراگير است . شايد بتوان حق الناس را به 3 شاخه تقسيم كرد: 1)      حق طبيعي، يعني هر كس داراي حق طبيعي است و اگر انساني اين حق را از كسي بگيرد حق وي را پايمال كرده است. حقوق طبيعي مثل: حق امنيت ، حق آزادي مثلا كودكي در خانواده خود مي خواهد آزادانه تنفس كند اما پدر با استعمال دخانيات مانع اين حق مي شود. در اصل حق تنفس كه حقي  طبيعي است مورد تجاوز قرار گرفته است. خداوند در قرآن بيان كرده  : ما شب را باعث آرامش قرار داديم . اگر در هنگام شب با عملي مانع آرامش خاطر ديگران شويم حق طبيعي استراحت آنها را پايمال كرده ايم و حق الناس بر گردن داريم. در ميان مردم تا صحبت از حق الناس مي شود فورا اذهان به سمت حقوق مالي هدايت مي شود. در اصل حق مالي يك بخش از حق طبيعي است، اگر كسي حقوق طبيعي ديگران را سلب كرد اين بخشي ار حق الناس است. در واقع همان حقوقي كه بسياري از آنها را خداوند براي مردم قرار داده است. 2)      قسم دوم ، حقوق موضوعه است يعني مجموعه قواعد مدني، نظامي و سياسي كه قانون گذار وضع مي كند . بسياري از حقوق ريشه در قرآن و حديث ندارد بلكه قوانين موجب وضع آن مي شود. قانون است كه هنگام سبز بودن چراغ راهنما عابر پياده وظيفه دارد بايستد ، اگر كسي اين قانون را رعايت نكرد در اصل سلب حقوق كرده است. 3)       قسم سوم حقوق ديني است ، حقوقي كه شرع مقدس قرار داده مثل زكات كه حق فقرا است. انساني كه اين حق را نمي پردازد در اصل به فقرا لطمه وارد مي كند يا خمس كه خداوند فرموده يك پنجم اموال خود را براي مصارفي كه وجود  دارد ، داده شود نمی دهد .  در باب حق الناس تفاوت نمي كند حق كوچك باشد يا بزرگ، طرف انسان كودك باشد يا بزرگسال. طولاني ترين آيه قرآن در باب حق الناس است يعني در سوره بقره آيه 282 در مورد قرض مي باشد كه چطور  قرض داده شود تا حق كسي پايمال نگردد. در حق الناس دو نكته داراي اهميت است  :  ا) حق ، كوچك و بزرگ ، خرد و كلان ندارد. آمده است كه فردي نماز شب را ترك نمي كرد مدتي از اين عمل غافل شد بسيار اندوهگين بود . شبي خواب ديد ، در عالم رويا به او گفتند : كسي كه لذت خرماي حرام بچشد چگونه مي خواهد لذت شب زنده داري را احساس كند، از خواب پريد و به فكر فرو رفت ، به ياد آورد روزي هنگام خريدن خرما يكي از خرماها نارس بود . آن را كنار گذاشت و خرماي رسيده اي جايگزين كرد. به نزد خرما فروش رفت و حلاليت طلبيد و مجدد توفيق نماز شب را پيدا كرد.  2)تفاوتي بين زن ، مرد، اولاد وجود ندارد. اگر حق كودكي هم سلب شود حق الناس است. به آثار و پيامدهاي حق الناس بپردازيم. در روايات آثار عدم رسيدگي به حقوق مردم يا حبس حقوق به دو بخش تقسيم شده است: بخشي از اين آثار دنيوي است و بخشي ديگر مربوط به برزخ و آخرت است. اگر كسي به حقوق مردم بي توجهي كند به همان ميزان سه اثر منفي در دنيا خواهد داشت: 1) محروميت از بركت رزق ، نقل شده حاكمي فردي را به عنوان محتسب كه معادل امروزي آن بازرس و تعزيرات است برگزيد تا به بازار رود و اجازه ندهد كسي كم فروشي كند. به اولين مغازه كه گندم مي فروخت رفت و گفت : پنج كيلو گندم بدهيد ، گندم فروش غافل از اينكه او محتسب است مقداري شن به گندم اضافه كرد . علت كارش را جويا شد پاسخ داد : چرخ زندگي نمي چرخد . نزد فرد ديگري رفت كه شن را از گندم جدا مي كرد سپس مي فروخت . علت را پرسيد گفت: مردم دعا كنند . درباره مخارج زندگي وي سوال كرد گفت: الحمدالله عالي است و نزد حاكم رفت ، وقايع را شرح داد. حاكم گفت: اين شهر محتسب نمي خواهد زيرا آن كسي كه در مالش حرامي راه مي دهد، بركت و رزق خود را از دست مي دهد و آنكه درست عمل مي كند بركت در رزقش زياد مي شود.  يكي از آثار حق الناس اين است كه بركت از زندگي انسان سلب مي شود . در قرآن دو آيه در باب افزايش رزق آمده است . يكي در مورد مومنين و ديگري در مورد كافران. در مورد مومنين مي فرمايد: ولو ان اهل القري آمنوا و تقوا، اگر مردم ايمان آورند و تقوا پيشه كنند لفتحنا عليكم بركات ، به آنها رزق و بركت مي دهيم اما در مورد كافران مي فرمايد: فلما نسوما ذكروا . آناني كه ما را فراموش مي كنند فتحنا عيهم ابواب كل شي ما همه چيز به آنها مي دهيم اما دادن بركت را بيان نمي كند.  رسول خدا(ص) وقتي براي كسي دعا  مي كرد مي فرمود : خدايا به وي بركت عطا كن ولي دادن مال فراوان را مطرح نمي كرد . نكته مهم آن است كه حق الناس لذت عبادت را از آنان سلب مي كند. پسر مرحوم حاج شيخ عباس قمي نقل مي كردند چهل سال به ياد دارم كه ايشان يك ساعت قبل از اذان صبح بر مي خاست و ما با صداي هق هق شبانه پدر از بستر بلند مي شديم. شبي دعوت به باغي شديم، شام خورديم و شب در همان باغ خوابيديم، پدر آن شب نه برای نماز شب و نه برای نماز صبح بيدار نشد. زماني كه برخاست پنج دقيقه به طلوع آفتاب مانده بود و خلاصه نماز را خواندند ولي بسيار ناراحت بودند، وقتي به منزل بازگشتيم پدر به تحقيق پرداخت كه صاحب اصلي باغ را بشناسد و متوجه شد باغ متعلق به رباخوارترين فرد در آن شهر و معروف به بانك بعد از ظهر است. كساني كه مشكل در پرداخت بدهي دارند بعد از ظهر ها نزد اين فرد ، در اين باغ مي آيند و از او پول نزول مي گيرند. پدر تا چهل شب موفق به خواندن نماز شب نشدند.  امام سجاد (ع) مي فرمايند: خدايا شيريني عبادتت را به من بچشان . به عبارت ديگر اگر ذائقه سالمي نداشته باشيم لذت هيچ غذايي را نخواهيم فهميد. ذائقه آدمي كه با حق الناس بازي مي كند خراب مي شود يعني ديگر لذت نماز خواندن را احساس نمي كند. روايت از امام صادق (ع) داريم مبني بر اينكه  :  اگر كسي اراده كرد دعایش زود مستجاب شود، كسب خود را بايد پاكيزه كند.  آثار دوم ، آثار اخروي است . روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است . اثر دوم اينكه در روايت هست كه خداوند بر روي پل صراط كميني قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد. رسول اكرم (ص) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسي است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و ... مشكلي نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار  گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت مي كند گروهي از مردم مانع مي شوند . علت را جويا مي شود و مي شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است . در آن لحظه از فرشتگان كمك مي طلبند و آنها مي گويند: حلاليت بگير يعني قسمتي از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتي اين كار را مي كنند متوجه مي شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ مي دهند . كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند. كلمه ناس كلمه اي كلي است كه به معني مردم مي باشد و در اصل اين مردم، بايد جزء شود.  وقتي حق الناس را بيان مي كنيم از داخل خانه آغاز سپس كوچه، بازار،محل كار را شامل مي شود. حقوق اولين كساني كه نبايد پايمال كرد اعضاي خانواده است . از امام صادق (ع) روايت است : قبل از آنكه خاندانت يعني پدر و مادر حاجت خود را بر زبان آورند ، خود شناسايي كن و در رفع آن جهد كن. در قرآن بحث انفاق و احسان ذكر شده است. احسان يعني هنگامي كه به خانه مادر مي رويد نسخه بيماري وي را مي بينيد ، بدون اينكه متوجه شود دارو را تهيه كنيد. گاهي خانم ها شكايت مي كنند چرا همسرمان به والدين خود پول مي رساند. اولا قبل از اينكه شما همسر وي شويد ايشان پدر و مادر داشتند ، ثانيا اين پدر و مادر با زحمت و مشقت اولاد خود را به اين مرحله رساندند. نكته سوم اينكه همان كسي كه حق شما را به عنوان واجب النفقه لازم كرده ، حق پدر و مادر هم قرار داده است .  اگر همسرتان از دنيا برود والدين او از دارایي وي ارث مي برند و اين حق ارث بردن است. البته آقايان توجه داشته باشند هر كمكي كه به خانواده خود مي كنند دليل ندارد نزد همسر مطرح شود و اين كار جلوگيري از بسياري تنش ها مي كند. راه ديگر اين است كه به خانواده همسر هم كمك كنيد. ان الله يامر بالعدل و الاحسان . درست است كه خانواده او واجب المنفعه نيستند ولي همانطور كه نسبت به خانواده خود احساس مسئوليت مي كنيد آنها هم خانواده همسرت هستند .  پس بخشي از حق الناس ، حق كساني است كه به ما نزديك هستند. استعمال مواد مخدر در منزل ، سلب حقوق اعضاي خانواده است . پدر و مادري كه دختر دلبند خود را در اختيار شما قرار داده، با    بي كاري ، بي عاري، اعتياد و رفيق بازي خود ، مورد آزارش قرار مده. پس اولين و كليدي ترين محوري كه بايد در حقوق مردم رعايت شود حق پدر و مادر ، همسر ، اولاد و خواهر و برادر است. منبع : http://www.ch3.ir/samtekhoda/index.php?option=com_content&view=article&id=684:881104&catid=45:drrafei&Itemid=300 توجه،سستی،حال خوش در نماز...(قسمت چهارم ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2267-توجه،سستی،حال-خوش-در-نماز---(قسمت-چهارم-).html توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت   حجت الاسلام دکتر رفیعی    رابطه نماز و سایر عبادات چگونه است ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Mon, 06 Feb 2012 21:36:24 +0330 توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت    حجت الاسلام دکتر رفیعی   (قسمت چهارم )   رابطه نماز و سایر عبادات چگونه است ؟   سوره معارج را ببینید . هشت صفات برای نماز گزار ذکر کرده است . می گوید : نمازگزار وفای به عهد می کند ، امانت دار و ... است . در قرآن کنار نماز ، زکات هم هست . امام رضا (ع) فرمودند : کسی که زکات ندهد نمازش درست نیست . نمازگزار انفاق می کند . امام علی(ع) در حال رکوع انگشتر داد . من نمی توانم نمازگزار باشم و نسبت به فقیر بی اهمیت باشم . اگر طلبکار آمد باید نمازت را قطع کنی و طلب طرف را بدهی . اگر خطری برای کسی پیش آمد ، نماز را بشکن . نماز باید حس دگر خواهی را در انسان بیدار کند . چرا می گوید : وقتی نماز می خوانی لباست رسمی نباشد ؟ یعنی مال مردم را اهمیت بدهید . هرکس به پدر و مادرش با خشم نگاه کند ، نمازش پذیرفته نیست . زنی که با زبان شوهرش را آزار بدهد ، نمازش پذیرفته نیست . مردی که به همسرش آزار برساند ، نمازش پذیرفته نیست . یعنی یک نمازگزار باید خوش خلق باشد ، دگر گرا باشد، به پدر و مادر نیکی کند ، انفاق بکند و همه را با هم ببینیم . منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=342&Itemid=468 توجه،سستی،حال خوش در نماز...(قسمت سوم ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2259-توجه،سستی،حال-خوش-در-نماز---(قسمت-سوم-).html توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت   حجت الاسلام دکتر رفیعی   چطور می توانیم خانواده و نزدیکانمان را به نماز توجه دهیم ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Thu, 02 Feb 2012 22:54:51 +0330 توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت     حجت الاسلام دکتر رفیعی   (قسمت سوم )    چطور می توانیم خانواده و نزدیکانمان را به نماز توجه دهیم ؟  یکی تارک الصلاة است . بعضی ها می گویند : فرزند من نماز نمی خواند . مسئله دوم بی توجهی و سهو در نماز است که این ها دو تا موضوع هستند . بی توجهی به نماز یا حق نماز را ادا نمیکنند یا اینکه گاهی می خواند و گاهی نمی خواند . مادری به من گفتند : دو تا دختر دارم که بیست و هفت سالشان است و نماز نمی خوانند و من به آنها می گویم : شیرم را حلالتان نمی کنم . گاهی که خیلی عاطفی می شوم می گویند : باشد و چند روز میخوانند و دوباره نمیخوانند . این در جامعه ما معظلی است . این بحث باید از جهات مختلفی مورد توجه قرا گیرد . خطاب به کسانیکه یا نمی خوانند و یا بی توجهی می کنند . ببینید عزیزان در این قرن که می گویند : قرن بحران معنویت است پیشرفت علمی زیاد بوده است ولی تعداد کسانی که مبتلا به افسردگی ، یاس و ناامیدی هستند و احساس پوچی می کنند ، رو به افزایش است . اینکه قرآن می فرماید : الا بذکرالله تطمئن القلوب و اینکه نماز باعث آرامش میشود خودتان را از این آرامش محروم نکنید .  واقعا تمام تفریحات عالم را شما بروید و تمام راهها را هم بروید ، خدا می فرماید : متاع دنیا قلیل است . اولین اثر نماز روی خود شماست . نه روی پدر و مادر شماست و نه اینکه خدا از نماز شما بهره ای می برد . همه هم که کافر بشوند به خدا لطمه ای وارد نمی شود . نماز باعث میشود تعدیل بشوید . آرام بشوید . احساس یاس وافسردگی نکنید . ما با سایر موجودات فرق میکنیم . ما عقل و فهم داریم و عمر ما محدود است . ما دنیا دیگری غیر از این دنیا داریم . برای دنیای دیگر هم باید ذخیره ای داشته باشیم . شما هر چه هم که برنج و گوشت مصرف کنید ، از بین رفته اند و چیزی که ماندگار است ، اعمال شماست . روایت داریم : وقتی انسان وارد قبر میشود ، نماز یکطرف ، روزه یکطرف ، حج یکطرف ، جهاد یکطرف ، خدمت به مردم یکطرف ولایت یکطرف است . وقتی شما نماز میخوانید ، نشاط بدست می آورید و خودتان را از این نشاط محروم نکنید . حالا روی سخن با اطرافیان کسانی است که نماز نمیخوانند . بیشتر اعمال این افراد از روی انکار نیست . در موقع گرفتاری به سمت خدا میآیند . اینها از روی غفلت است نه از روی انکار . از اطرافیان می خواهم که ببینند از چه اهرمی می شود استفاده کرد تا آنها را به سوی نماز بکشانند. گاهی از اهرم تشویق استفاده کنید . جوانی با تشویق . یا خانمی شوهرش را تشویق به نماز بکند . فردی اهل نماز و روزه نبود و به عالمی ارادت داشت و هر روز او را می دید . روزی عالم به او گفت : جوان ما باید کمی مثل هم بشویم . من که نمیتوانم مثل تو بشوم ، تو بیا کمی مثل من باش . گفت : نه آقا ما یک سلام به شما میکنیم و اگر ناراحت هستی یک سلام هم نمیکنیم . ما ارادتی به شما داریم . دوستی مان را بهم نزن . عالم دید از این راه نمی شود . چند روز بعد ایشان را دید . گفت : جوان اگر خواهشی از شما داشته باشم انجام می دهی ؟ گفت : بله من نسبت به شما ارادت دارم . قول بده امشب بلند شوی و دو رکعت نماز شب بخوانی . گفت من نماز صبح نمی خوانم چطور نماز شب بخوانم . گفت : قول دادی . گفت بیدار نمی شوم . گفت : بیدارت می کنم . نصف شب بلند شد و نماز خواند . اشکش سرازیر شد و در نماز صبح و ظهر و شب عالم شرکت کرد . گفتند : با ایشان چه کردید ؟ گفت : او را با خدا صلح دادم .  دزدی در خانه عارفی برای دزدی رفت . چیزی پیدا نکرد . عارف هم بیدار بود و گفت : در این خانه چیزی پیدا نمی کنی . اگر پول می خواهی من به تو صد درهم می دهم بشرطی که از این چاه آب بکشی و وضو بگیری و نماز شب و نماز صبح بخوانی . او گفت : بد نیست . وضو گرفت و نماز شب را خواند و بعد نماز صبح را خواند و دید حال خوشی به او دست داد . عارف گفت بیا به تو پول بدهم . دزد گفت : نمی خواهم . تو مرا به جایی بُردی که دیگر با پول قابل مقایسه نیست . آنهایی که نماز نمیخوانند با خدا قهر هستند . باید با خدا آشتی بکنند . چطور مثلا تا تصادفی می کند و یا بچه اش مریض بشود سریع با خدا آشتی میکند . ( ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=342&Itemid=468 توجه،سستی،حال خوش در نماز...(قسمت دوم ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2250-توجه،سستی،حال-خوش-در-نماز---(قسمت-دوم-).html توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت حجت الاسلام دکتر رفیعی   چه چیزهایی باعث سستی در نماز میشود ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Tue, 31 Jan 2012 09:44:53 +0330   توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت  حجت الاسلام دکتر رفیعی (قسمت دوم )   چه چیزهایی باعث سستی در نماز میشود ؟   در روایت بحثی بنام استخفاف نماز و بحث تضییع نماز . روایت داریم : کسی که نماز می خواند و نماز را خوب ادا نکند ، نماز او را نفرین می کند . می گوید : تو مرا ضایع کردی ، خدا تو را ضایع کند . وای به انسانی که نماز او را نفرین کند . و اگر نماز را خوب ادا کند می گوید : مرا حفظ کردی ، خدا تو را حفظ کند و خود نماز دعا میکند . در روایت تعبیری بنام سرقت از نماز داریم . سارق ترین مردم کسی است که از نمازش سرقت کند . یعنی از نماز کم بگذارد . رکوع را کم بگذارد . سجده را کم بگذارد . کسی پیش پیامبر رفت و پیامبر گفت : دعایی بکن که برآورده شود . او گفت : در بهشت همسایه تو باشم . پیامبر گفت : تو هم قول بده با سجده های طولانی مرا یاری کنی . کسی خیلی سریع نماز می خواند . مثل کلاغی که به زمین نوک می زند . پیامبر گفت : اگر این بمیرد بر دین من نمرده است . این خیلی مهم است که ما سرقت از نماز نکنیم . یعنی آن چیزی که وظیفه است انجام بدهیم . نماز را تضییع نکنیم . استخفاف و سستی به نماز نداشته باشیم . فرض کنید می خواهیم نماز ظهر بخوانیم . چند ساعت وقت داریم ولی فردی آمد آخر وقت را برای نماز خواندن پیدا کرد . همه کارهایش را کرد ، فیلم هایش را نگاه کرد ، غذایش را خورد و خوابش را انجام داد و وقتی می خواهد نماز قضا بشود ، شروع به خواندن نماز می کند ، این ها استخفاف است . شما می خواهید غذا بخورید ، دقیقه آخر می خورید ؟ و یا می خواهید ثبت نام کنید در دقیقه آخر ثبت نام می کنید ؟  یکی از مصادیق استخفاف به نماز استخفاف به اول وقت است . فضلیت نماز اول وقت مثل فضلیت آخرت به دنیا است . رییس قبیله صابعین آمد و با امام رضا (ع) وارد بحث شد . بحث اوج گرفت و داشتند به نقطه ای می رسیدند که او داشت نرم میشد . داشت می پذیرفت در همین لحظه صدای اذان بلند شد و امام رضا (ع) هم بلند شد و به نماز رفت . عده ای گفتند : کار را تمام میکردید . امام فرمودند : الان وقت نماز است . به زیارت کننده های حرم امام رضا می گوییم در هنگام اذان زیارت نروید و حرم را خالی کنید . یعنی یکنفر دور ضریح نباشد .  کعبه با آن عظمتش موقع نماز خالی میشود . خیلی بد است . موقع نماز جماعت ما داریم زیارت می کنیم . از آرزویها ی من است که روزی به جایی برسیم که هر وقت صدای اذان بیاید ، همه در حرم به نماز بایستیم چون خود این آقا در اوج بحث با صابعی ، بحث را قطع کرد و به نماز ایستاد . شما می خواهید ثواب زیارت ببرید ؟ این به ما درس می دهد .  همسر پیامبر میگوید : پیامبر با ما صحبت میکرد به محض اینکه موقع نماز می شد با ما بیگانه می شد گویی ما را نمی شناخت . ما پیرو همین ائمه هستیم . اما حسین (ع) در روز عاشورا اول وقت در صحرای کربلا نماز خواند . هم خطر بود و هم تیر و دشمن بود و موقعیت خاص بود .  این به شما پیام میدهد . استخفاف به نماز جماعت است . در حرم ها می بینیم نماز جماعت است و عده ای در گوشه ای نماز فرادی میخوانند . اینکار نادرستی است . ائمه ما در نماز جماعتهایی شرکت می کردند که گاهی آنها را هم قبول نداشتند به دلایلی . امام خمینی فرمودند : در مکه و مدینه شما به آنها اقتدا کنید با اینکه مذهب ما با آنها فرق دارد . استخفاف به ادای نماز و برپاکردن نماز است . در روایت داریم : کسی که شاداب وضو می گیرد ، سریع تر از صراط عبور می کند . در صراط گذرگاه هایی هست که به آن مرصاد می گویند . وقتی وضو میگیرید بگویید : خدایا من را از توابین و پاکیزگان قرا بده . سوره انا انزلناه بخوانید . موقع وضو با هم حرف نزنید و شادابی را از همین جا شروع کنید . حالا می خواهیم نماز بخوانیم . آقا حواسش به تلویزیون هست به بچه اش هست ، به جایی که رفت و آمد هست ، هست . نماز دست و پا شکسته می خواند . این استخفاف نماز است . مکانی پیدا کنید که خلوت باشد . زمانی پیدا کنید که واسع باشد یعنی وقت زیاد باشد . فراغت قلب داشته باشید یعنی چیزی در ذهنتان نباشد . با این حال نماز بخوانید . با اذان و اقامه و ذکری و یک حمد و سوره شمرده . در رکوع حداقل سه تا سبحان الله یا سبحان ربی العظیم و بحمده باشد . بعضی ها این را خیلی تند میگویند . استخفاف در ادا یعنی بدون توجه میخواند . اگر برای هر رکعت دو دقیقه وقت بگذاریم خوب است زیرا یکساعت پای سریال می نشینیم . با این توجه ها لذت را هم می چشیم و این نماز ، جلوی منکر را می گیرد . ( ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=342&Itemid=468 توجه،سستی،حال خوش در نماز ...(قسمت اول ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2242-توجه،سستی،حال-خوش-در-نماز----(قسمت-اول-).html توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت حجت الاسلام دکتر رفیعی چرا هنگام نماز خواندن آن حال خوش را نداریم و لذت نمی بریم ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Sat, 28 Jan 2012 20:54:42 +0330     توجه،سستی،حال خوش در نماز و رابطه با سایر عبادت  حجت الاسلام دکتر رفیعی (قسمت اول )  چرا هنگام نماز خواندن آن حال خوش را نداریم و لذت نمی بریم ؟  راجع به نماز چند نکته عرض می کنم . تعبیر من به نماز نسبت به سایر عبادات این است که نماز گذرنامه است . وقتی ما ازاین دنیا می رویم و وارد محشر می شویم درست مثل کسی که میخواهد از کشور خارج بشود . اگر ارز داشته باشد ، وسایل هم داشته باشد ، بلیط هم داشته باشد ، باز می گویند : گذرنامه ات کجاست ؟ و این را می خواهند . نماز اساس است . اگر این گذرنامه بود ، وسایل دیگر هم به درد می خورد ولی اگر گذرنامه نبود ، بقیه کارها هم مقید نخواهد بود .آیه 238 بقره داریم : از نمازتان محافظت کنید مخصوصا نمازی که برایتان سخت است مخصوصا نماز عصر که خیلی گرم است .  جای دیگر داریم : مسلمان کسی است که از نمازش محافظت می کند . تمام سفارش انبیاء و آخرین سفارش انبیاء نماز بوده است و روایت هم داریم . پیامبر فرمودند : چطور گرسنه شَدید ، غذا برایش لذیذ است ؟ تشنه شَدید ، آب برایش لذیذ است ؟ همین طور نماز پیش من محبوب است . با یک فرق ، گرسنه وقتی میخورد سیر میشود ولی من هیچ وقت از نماز سیر نمی شوم .  وقتی ابراهیم فرزند و همسرش را به بیابان آورد گفت : خدایا این ها را به این سرزمین آورده ام که نماز برپا بشود . این نشان دهنده اهمیت نماز است . در روایت داریم : نماز یک قلعه ای است که ما را از آسیب پذیری شیطان حفظ می کند . برای انس با هر چیزی ، مقدماتی لازم است .  در دعای جوشن می گوییم : ای خدایی که انیس آنهایی هستی که بخواهند . اگر انسان نخواهد با هیچ چیزی اُنس پیدا نمی کند . انس خواستن است و اولین قدم است . اینکه بگویی من که حال نماز را حس نمی کنم و برای خودت صغری و کبری بچینی ، خیر . شما اگر بعضی از غذاها را نخوری ، هیچ وقت هم لذت آنها را حس نمی کنی . نکته بعدی این است که در دعا میگوییم : ای کسی که انس داری با کسانیکه یادت کنند . اگر با او ارتباط پیدا کردی و نماز خواندی ، لذت پیدا میشود . نکته بعدی اینکه در دعا می گوییم : ای خدایی که انس داری نسبت به کسانیکه به تو آگاهی دارند . اگر بچه ای گریه کندو شما سند خانه به اوبدهید باز هم گریه می کند . چون آنرا نمی شناسد و درک نمیکند . انسان باید نماز و آثار نماز را درک کند . پیامبر فرمود : نماز مثل نهری است که شما خودتان را روزی پنج بار در آن شستشو می دهید . مثل کسی که تابحال حمام نرفته و می گوید : حمام به چه دردی میخورد ؟ حالا شما یکبار برو . تمیز می شوی و احساس سبکی می کنی .  انسان باید به آثار نماز توجه کند . نماز فحشا و منکر را از بین می برد . روایت داریم : حرص تو را از بین می برد . انسان حریص است الا نماز گزار . برای ایجاد لذت در نماز ، ارتباط ، شناخت و مفهوم نماز لازم است . الان کتابهای خوبی درباره نماز نوشته شده و به بازار آمده است . نکته ای درباره نماز ، آثار نماز مهم است . اگر من بدانم وقتی در مقابل خدا می ایستم و سوره حمد را می خوانم و چهارمرتبه رحمت خدا را می خوانم و اگر بدانم من چقدر به رحمت خدا نیاز دارم . اگر رحمت نباشد من هیچ هستم . درک معنای سوره حمد ، انسان را به لذت به نماز میکشد . وقتی میگویم : غیر المغضوب علیهم ، بدانم چه کسانی مورد غضب خدا هستند . راه کار عملی ، همین توجه به معنی نماز است . توجه به کلمات نماز و اسراری که در آن نهفته است ، این حالت لذت را ایجاد می کند . ( ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=342&Itemid=468 حقیقت عبودیت و قبولی عبادت(قسمت دوم ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2234-حقیقت-عبودیت-و-قبولی-عبادت(قسمت-دوم-).html حقیقت عبودیت و قبولی عبادت حجت الاسلام دکتر رفیعی  چطور میتوانیم بفهمیم به حقیقت عبودیت پی برده ایم ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Wed, 25 Jan 2012 08:00:16 +0330     حقیقت عبودیت و قبولی عبادت حجت الاسلام دکتر رفیعی (قسمت دوم )    چطور میتوانیم بفهمیم به حقیقت عبودیت پی برده ایم ؟  می گویند : ابوطلحه انصاری در مدینه باغی داشت و کسی که درمدینه باغ داشت امتیاز خوبی بود . روزی داشت قرآن میخواند . این آیه را خواند : از آنچه دوست دارید انفاق کنید . پیش خودش گفت : من این باغ را دوست دارم . پیش پیامبر رفت و گفت : من می خواهم این باغ را انفاق کنم . این حقیقت قرآن خواندن است . یعنی کسی که این طوری از قرآن اثر پذیرفت . ملا فیض کاشانی کتابی بنام محجة البیضا نقل میکند : یک جوانی در مدینه خیلی زیبا عبادت می کرد . دختری عاشق این جوان شد . عشق مجازی . این دختر روزها می آمد و نماز او را تماشا می کرد ولی پسر به او محل نمیگذاشت . روزی دختر جلوی او را گرفت و گفت : من از عشق تو دارم می میرم . تو شهوت و غریزه نداری و اصلا به من نگاه نمی کنی . جوان گفت : من هم شهوت دارم و چه کسی از گناه بدش می آید ؟ انسان به خودش فشار می آورد که گناه نکند ولی یک آیه دست من را می بندد . این که خدا می گوید : من چشم اشاره شما و نیت شما را می دانم .  وقتی خدا این را می داند ، من چطور می توانم این گناه را انجام بدهم . یعنی نماز خواندن در مسجد کوفه این اثر را روی او گذاشته بود . میگویند : خانم با این آیه تغییر کرد . شبی که رسول اکرم به معراج رفت ، خدا از او سوال کرد : ای احمد چه زمانی بنده ، بنده ی واقعی من است ؟ گفت : نمی دانم . البته ندانستن در برابر پروردگار . خدا فرمود : اگر هفت ویژگی در بنده ای بود ، او بنده ی واقعی من است . اگر نماز ، روزه ، دعا و انفاقتان در شما این هفت شاخصه را نشان داد و احساس می کنید که این حالات را که البته درجه دارد ، در شما ایجاد می کند ، این حقیقت عبادت است :  ا – قدرت بازدارندگی از حرام یعنی من واقعا این را احساس کنم ، حالا که نماز می خوانم دلم نمی خواهم دروغ بگویم و نگاه به حرام بکنم ، دلم نمی خواهد پای فیلم مبتذل بنشینم . این نشانه حقیقت و کُنه عبودیت و ورع است . ورع از تقوی بالاتر است . یعنی قدرت بازدارنده . پلیس درونی که مانع می شود . 2 – خوف و ترس حقیقی و پسندیده ، یعنی ترس منفی نباشد . ترس پسندیده مثل ترسی که یک بچه از پدرش دارد . فردی در جنگ دید که عبدالله بن عامر دعا و التماس می کرد و می گفت : خدایا سه چیز از تو میخواهم . یکی اینکه از غیر از خدا نترسم . از خدا خواستم محبت نامحرم را از دلم بیرون کنم . آقایان متاهل از خدا بخواهند که فقط محبت همسر را در دلشان بیندازد و این الفت ایجاد می کند و خود انسان هم راحت می شود . سومی اینکه خوابم را کم کند تا عبادتم زیاد بشود .  3 – حیا . اگر حیا نباشد ایمان نیست . حدیث داریم : تمام نیکی ها ریشه اش حیا است . اگر حیا نباشد ، در جامعه بزرگترها تکریم نمی شوند . حیا به این معنا است که انسان احساس کند یک ناظر محترمی او را تحت نظارت دارد . بهترین حیا ، حیا از خداست . جوانی در مدینه انگشتری پیدا کرد و او نیازمند بود ولی او صاحب انگشتر را که مردی یهودی بود پیدا کرد و انگشتر را به او داد . برای یهودی خیلی جالب بود که جوان مسلمان نیازمند این را تحویل داده است . او گفت : جوان نگفتی این صاحب انگشتر یهودی است و این انگشتر را بفروشم و پولش را خودم بردارم . گفت : چرا . ولی دیدم در روز قیامت پیامبر در یک طرف می نشیند و حضرت موسی در طرف دیگر می نشیند . وقتی من و تو وارد می شویم و موسی به تو که پیروی او هستی نگاهی می کند و رسول خدا هم به من نگاهی میکند که پیروی او هستم . اگر حضرت موسی به پیامبر ما بگوید : به آنها یاد نداده بودی مال مردم را حفظ کنند ، دیدم پیامبر ما باید جلوی موسی خجالت بکشد . یعنی آدم بداند خودش است و کسی او را نمی بیند ولی خجالت می کشد . روزی آقایی در کیوسک تلفن ضربه ای به جعبه تلفن زد و پولهای آن بیرون ریخت . آقا متعجب بیرون آمد و حتی پول خودش را هم برنداشت . ولی بعضی ها خوشحال شدند و آن را برداشتند و از این آقا پرسیدند : چی شد ؟ گفت هیچی این ها مال اداره مخابرات است و حرام است . این خیلی حرف است . ما متاسفانه در جامعه مان عده ای هستند که در حرام خوری قدرت توجیه دارند . توجیه می کند و مال حرام را مصرف می کند . اگر انسان حیا را احساس کند حالا در کیوسک تلفن کسی نیست خودم هستم ولی این پول مال من نیست که بردارم . پس سومین حقیقت عبودیت ، حیا ، ورع ، خوف است . حیا دو قسم است : حیای پسندیده و ناپسند . حیای ناپسند یعنی من مسئله شرعی را نمی دانم و نمی پرسم . در کار و انفاق هم حیا نیست . در خواستگاری هم حیا نداریم . در حقگویی هم حیا نیست . ولی در ارتکاب گناه از خدا حیا داریم و این حیای پسندیده است .  4 – سکوتی است که به او اجازه ورود به سخنان لغو و بیهوده را نمی دهد . بعبارت دیگر انسانی که نماز می خواند یکی از شاخصه های عبادتش این است که کنترل زبان دارد . حدیث داریم : کسی که نماز می خواند و با زبان همسرش را آزار می دهد یا سخن چینی میکند ، این باعث میشود که نمازش ، نماز حقیقی نباشد . یعنی نماز حبط می شود و ار بین می رود . از لقمان سوال کردند : تو چرا این قدر در زندگی ات موفق بودی ؟ گفت : یکی از دلایلش سکوت است . از امام سجاد (ع) پرسیدند : سکوت بهتر است یا سخن ؟ یقیناً سخن . چون فضیلت سکوت را از همین سخن می گویید . منظور از سخن یعنی حرف های بیهوده نباشد . گاهی در یک شب نشینی در مدت سه ساعت هیچ سخن درستی گفته نمی شود . من نمیگویم همه اش آیه و حدیث بخوانند ولی باید ثمره ای هم داشته باشد . گل چرخاندن بعضی از مجالس ما ، تمسخر دیگران است . بیشترین کسانی که جهنم می روند با زبان می روند .  5 – کنترل خوردن . در روایت داریم : شیطان با حضرت یحیی ملاقات کرد و شیطان به یحیی گفت : تو اشکالی داری و او گفت : بگو . شیطان گفت : غذا خیلی می خوری و توفیق نماز شب از تو سلب می شود . می گویند : بعد از این حضرت یحیی غذا را خیلی کم کرد . و شیطان هم گفت : بعد از این ، دیگر کسی را نصیحت نمیکنم . چون تو حربه من را از من گرفتی . می گویند : در ماه رمضان در دادگاهها جرم کم می شود . در ماه رمضان انسان فکر می کند حال گناه کردن ندارد . کنترل غذا مهم است . کسی که نماز میخواند غذای حرام نمی خورد و مقید است که اسراف و پرخوری نکند . حد و مرزی در تغذیه اش باشد .  6 – بغض دنیا . یعنی به دنیا وابستگی نداشته باشد . اگر با دنیا سخت بگیرید با شما سخت می گیرد . اگر سوارش بشوید ، مَرکب خوبی است ولی اگر سوارت بشود ، راکب خوبی است . اگر انسان نگاهش به دنیا نگاهش به گول خوردن باشد ، حسابی انسان را به زمین می اندازد . وقتی دنیا گفته میشود ، منظور من همین است نه کوه و دشت و دره . کسی دنیا را مذمت میکرد . حضرت علی (ع) گفت : چرا دنیا را مذمت میکنی ؟ دنیا محل حبوط اولیائ خداست . دنیا محل تجارت آخرت است . آن چیزی که برای تو بد است و ابستگی توست . استادی می فرمودند : وقتی حضرت علی (ع) می فرمود : دنیا بد است ، دنیا را رها نکرد . خلافت را رها نکرد. زمانی که گفت : دنیا برو کس دیگری را گول بزن ، من با تو کاری ندارم که خلیفه بود و رهبری جنگ هم می کرد ، معنی اش این نیست که دنیا را رها کنم یعنی به زنم توجهی نکنم و به خواسته های بچه ام نرسم . یا اینکه خانه نخرم . بعضی ها فکر می کنند مومن بودن معادل فقیر بودن است تا کسی خانه خوب و ماشین خوب می خرد باید کافر بشود . یا کارخانه دار باید کافر باشد . چه عیبی دارد کارخانه دار مومن باشد . منظور از دنیا ، دنیا داری نیست منظور وابستگی به دنیا است . بعبارت دیگر امیری بر دنیا خوب است ولی اسیری دنیا بد است .  7 – اَخیار و خوبها را دوست دارند و با متقین دوست هستند . با کسی دوست هستند که خلق و خوی الهی دارد . خدا می فرماید : من ظالم را دوست ندارم . هرکس ظالم را دوست ندارد ، خلق و خوی الهی دارد . بعبارتی دیگر معنی حُب و بُغض ، حُب و بُغض الهی است .  این هفت شاخصه را که به اختصار عرض کردیم ، اینها اثر پذیری از عبودیت است . حالا ممکن است کسی بگوید : هیچ کدام از این ها در ما نیست . پس بیاییم نماز را تعطیل کنیم . خیر این نیست . اگر ما میگوییم شما از قله کم بالا رفته اید و یا اول قله هستید ، معنایش این نیست که قله را رها کنید و به دره بروید . کم کم این ها را در خودش ایجاد کند . حیا رتبه دارد . بالاترین حیا ، حیای انبیاء است . انسان کم کم در خودش ایجاد کند . امام صادق (ع) جوان بود و در خانه خدا طواف می کرد . هوا گرم بود و عرق کرده بود . دوباره طواف های مستحب می کرد . ایشان گفت : یک وقت دیدم دستی روی شانه ام آمد . دیدم امام باقر (ع) ، پدرم است . گفت : پسرم خودت را به زحمت نینداز ، خدا به عمل کم هم راضی میشود . کسانیکه برنامه ما را دیده اند ممکن است الان دو دسته بشوند . عده ای بگویند : دنبال عبادت برویم و فقط نماز بخوانیم ، این افراط است . پیامبر فرمودند : عبادت را مبغوض نفس خودتان نکنید . خانواده ها ، عبادت را مبغوض جوانانتان نکنید . کاری کنید جوانان با شوق به مسجد بیآیند . نماز جماعت این قدر باید با جاذبه باشد که انسان خودبخود به طرف آن کشیده بشود . می گویند : کارگردانی خوب است که فیلمش این قدرجاذبه داشته باشد که احتیاج به تبلیغات نداشته باشد . یا اینکه دسته ای بگوید : من دیگر نماز نخوانم و دنبال حیا بروم . سوره معارج میگوید : نمازگزار کسی است که تعبد و ...دارد . این ها اثرات نماز است . ( ادامه دارد ) منبع :  http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=336&Itemid=464 حقیقت عبودیت و قبولی عبادت(قسمت اول ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2225-حقیقت-عبودیت-و-قبولی-عبادت(قسمت-اول-).html حقیقت عبودیت و قبولی عبادت حجت الاسلام دکتر رفیعی درباره قبولی عبادت صحبت کنید . حجت الاسلام دکتر رفیعی Sat, 21 Jan 2012 18:01:15 +0330     حقیقت عبودیت و قبولی عبادت حجت الاسلام دکتر رفیعی (قسمت اول )  درباره قبولی عبادت صحبت کنید .   در بحث عبادت ، شرایط صحت عبادت را داریم . مثلا لباس انسان نباید غصبی باشد . شما اگر تعمداً نخ غصبی به لباستان داشته باشید ، نمازتان صحیح نیست . لباس نباید نجس باشد . اگر شما یک نماز با حالی هم با آن بخوانید ، باز هم نمازتان صحیح نیست . اگر شما نماز خوبی هم خواندید و بعد فهمیدید وضوء نداشته اید ، نمازتان صحیح نیست . بعضی مواقع به تعابیری در روایاتمان برخورد می کنیم که فقها روی آن فتوی نداده اند .  حضرت علی (ع) می فرماید : این قدر که به قبولی عمل اهمیت میدهید بیش از چیزی باشد که به خود عمل میدهید . ببینید چه چیزی این عمل را مقبول می کند . در روایت داریم : فلان ویژگی باعث میشود که نماز قبول نباشد . فلان ویژگی باعث میشود که نماز انسان چهل روزبالا نرود . یعنی صحیح نیست و این نماز هم قضا ندارد . غیبتی کرده اید که مانع از قبولی این نماز و گرفتن نمره بیست و یا هفده در این عبادت شده است .  شرایط قبولی عمل را میتوانیم به چند دسته تقسیم کنیم . گاهی موارد ایجابی و سلبی باعث میشود نماز مورد قبول واقع نشود . یکی مسائل اعتقادی است . بعضی از مسائل اعتقادی باعث میشود نماز قبول نشود . در قرآن داریم : مساجد را کسانی تعمیر می کنند که ایمان به خدا و قیامت دارند . مثلا فردی که مسلمان نیست ، پولی برای ساخت مسجد میدهد و اعتقادی هم ندارد . رسول خدا برای جنگ بدر که اولین جنگ بود می رفت . مسلمانان در ضعف بودند و تعدادشان کم بودند و مسلمانان پیاده بودند و با چوبدستی می جنگیدند . پیامبر دو سوار را دید که سلاح داشتند . گفتند : ما مشرک هستیم و جنگجوی آزاد هستیم و هرکس به ما پول بدهد ، برای او می جنگیم . اگر شما پیروز شدید به ما غنیمت بدهید و اگر شکست خوردید که هیچی . رسول خدا گفت : من برای جنگی که برای خدا می کنم از دو بی خدا کمک نمیگیرم . اگر میخواهید ، مسلمان بشوید که یکی از آنها مسلمان شد و دیگری رفت . یکی از شرایط قبولی عمل ، ایمان است . شبیه نیت است ولی کمی فرق میکند . شرط دوم مسائل اخلاقی است . یکسری کارهای ضد اخلاقی و نادرست عمل انسان را از بین می برد . اگر کسی غیبت کند نمازش حبط میشود یا کسی که در ماه رمضان غیبت می کند ، روزه اش باطل نمیشود ولی ثواب روزه اش کم میشود . ولی باطل نیست چون از مبطلات روزه ، غیبت نیست . خانمی پیش رسول خدا آمد و گفت دخترم روزه است و می خواهد افطار کند ، آیا وقت افطار شده است ؟ پیامبر فرمود : روزه نیست . گفت : چرا خودم دیده ام که روزه است . پیامبر فرمودند : در گوشه دهانش تکه های گوشت است و غیبت کسی را کرده است و دیدند درست است . البته این قدرت تصرف پیامبر است که باطنی را ظاهر میکند . نمی خواست بگوید که از نظر شرعی روزه تو صحیح نیست. میخواست بگوید : قبول نیست . در روایت داریم : اگر کسی با زبانش دیگران را آزار بدهد ، عملش قبول نمی شود . در قرآن داریم : خدا عمل را از انسان با تقوی قبول میکند . فردی دزدی می کرد و انفاق میکرد و به امام صادق (ع) گفت : من که انفاق میکنم عملم ده برابر می شود . پس من نُه ثواب از خدا طلبکار هستم . فرمودند : تو در تصرف مشکل داری . مال تو قابل انفاق نیست . عملی ده برابر میشود که از راه حلال باشد . فرض کنید فردی پول قلابی را حرم بیندازد ، این قابلیت نذر و انداختن در حرم را ندارد . قابلیت خیلی مهم است. در روایت داریم : انسان وقتی کاری را انجام میدهد ، باید به ریشه و صالح بودن عمل هم توجه داشته باشد . شرط سوم شرط بحث اجتماعی است . در روایت داریم : بپرهیز از قهر کردن با مردم . عمل با هجران پذیرفته نیست . حالا من با برادرم قهر هستم ولی این قهر جنبه اعتقادی دارد . در اینجا داستان فرق میکند . پس این روایت برای جایی است که جنبه اعتقادی در بین نباشد . فردی با امام کاظم (ع) همراه بودند و وقتی خواستند غلامشان را صدا بزنند ، یک فحشی دادند . امام فرمودند : من دیگر با تو کاری ندارم و قطع رابطه می کنم مگر اینکه توبه کنی و استغفار کنی و عوض بشوی . عمل از مومن قبول نمیشود اگر سوء ظن به مردم داشته باشید . بد خلقی عمل را خراب میکند مثل باطل شدن عسل توسط سرکه . یکی دیگر شرایط اقتصادی در عمل است . امام رضا (ع) : هرکس نماز بخواند و زکات ندهد ، عملش قبول نیست . پرسیدند چرا ؟ فرمودند : خدا هر جا فرموده نماز بعد گفته زکات . کسی خمس نمی دهد و اعتقادی هم ندارد . اگر اعتقاد ندارد که مسئله ضروری است و اگر عمل نمیکند خوب می خواهد حج برود . حج بدون خمس ، درست نیست . در روایت داریم : کسی که زن دارد و همسرش را آزار می دهد ، عبادتش قبول نیست . ما برای عمل مطلوب یک شرایط مطلوب داریم . به یک محصل می گویند : این مسئله را حل کن و ایشان در یک کاغذ چرک نویس این کار را میکند و این قبول است ولی یک موقع در یک دفتر تمیز و مرتب آنرا می نویسد و حل میکند ، این مقبول تر است . داریم : بعد از نماز تسبیحات بگویید . این ها ثواب را زیادتر می کند . ( ادامه دارد ) منبع :  http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=336&Itemid=464 رفتار والدین و جذب نیکی http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2218-رفتار-والدین-و-جذب-نیکی.html رفتار والدین و جذب نیکی حجت الاسلام دکتر رفیعی نحوه تعامل پدرها و مادرها با جوانان در بُعد عبادی و اخلاقی چگونه باید باشد ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Tue, 17 Jan 2012 21:43:58 +0330     رفتار والدین و جذب نیکی حجت الاسلام دکتر رفیعی  نحوه تعامل پدرها و مادرها با جوانان در بُعد عبادی و اخلاقی چگونه باید باشد ؟  نامه سی و یک نهج البلاغه که امام علی (ع) می فرماید : از پدری پیر به فرزندی جوان . حضرت علی به امام حسن (ع) که سی سال داشته می گوید : ای پسرَکم .  ادبیات گفتار مادر و یا پدر با فرزند چگونه باید باشد ؟ مثلا مادری می خواهد بگوید : پسرم این سی دی که می بینی برای تو بد است . پسرم نماز بخوان این ها را چگونه بیان کند ؟ پنج وظیفه مهم را به آنها میگویم .  اول این که تکریم شخصیت است . یعنی اینکه با احترام به جوانش سخن بگوید. مقایسه نکند . الفاظ زشت بکار نبرد . نفرین و ناله نکند . پسر ابوجهل بعد از اینکه پدرش کشته شد و خودش هم در برابر اسلام سرسخت بود ولی تصمیم گرفت مسلمان بشود . تا بر پیامبر وارد شد و پیامبر او را دید ، گفت : آفرین بر کسی که از گناه هجرت کرده و به نیکی آمده است .  هشام بن حکم امام صادق (ع) را قبول نداشت و دین او چیز دیگری بود . وقتی او را خدمت امام بردند ، این قدر امام او را خوب تحویل گرفت که مرید اما شد . جوانان بیشتر از اینکه از استدلالات ما تاثیر بگیرند ، از رفتار و برخورد ما تاثیر میگیرند . شما بیست حدیث با تندی و ناسزا در فضیلت نماز اول وقت برای جوان بخوانید این رویش اثر نمی کند ولی یک تکریم شخصیت ، روی او اثر را دارد .  دوم استدلال و مجاب کردن جوانان است . باید به بچه فهماند این سی دی اثر تخریب دارد که می گویم نگاه نکن . جوانی پیش پیامبر آمد و گفت : من زنا و فحشا را دوست دارم . حضرت گفت : دوست داری کسی به خانواده تو چنین نظری داشته باشد ؟ گفت : خیر . پیامبر گفت : تو به هرکس که نظر داشته باشی بالاخره او هم خواهر ومادری دارد و او را مجاب کرد . یک جوانی که دوستی های ناشرعی دارد ، ممکن است وقتی بخواهد ازدواج کند ، دست روی هرکس بگذارد ممکن است او هم این دوستی ها را داشته باشد و جامعه ناامن میشود . جوان بگوید : برای اینکه جامعه وخانواده ناامن نشود ، من این دوستی را برقرار نکنم و اگر خواستگاری کسی رفتم این احساس به من دست ندهد .  جوانی در مشهد به من گفت : من با کسی ازدواج میکنم که شش ماه او را زیر نظر داشته باشم چون اعتمادم سلب شده است . باید جوانان را با دلیل مجاب کرد .  نکته سوم پرهیز از سرزنش و ملامت است . الان بچه شش ساله هم نمی پذیرد چه برسد به جوان . حدیث داریم : افراط درملامت لجاجت ایجاد میکند . حضرت یحیی فردی را نصیحت کرد و گفت : هیچ گاه کسی راملامت نکن .  نکته چهارم بحث تقویت نقاط مثبت جوانان است . یک جوانی در مسجد دعا می خواند رسول خدا وقتی دعای او تمام شد ، فرمود : چه قدر قشنگ دعا میخوانی . مثلا الان جوان بلد نیست قرآن بخواند و حمد و سوره اش هم درست نیست ولی جوان مودبی است . بگویید : باریک الله حیف نیست شما با این ادب و حافظه و رشته ای که در دانشگاه قبول شده اید بلد نباشید قرآن بخوانید . تقویت جنبه های مثبت ، کم کم جنبه های منفی را از بین می برود . قرآن می فرماید : پیامبر بشیر و نذیر است . این تاکید روی نقاط مثبت دارد . نکته آخر مسئولیت بخشی جوان است . به جوانان خودتان مسئولیت بدهید هرچند که آنرا به خوبی انجام ندهند . اگر چیزی از بازار خرید و سر او را هم پنج هزار تومان کلاه گذاشتند ، اشکالی ندارد مهم این است که ایشان به بازار برود و خودش خرید کند . نگویید : تو نمی توانی . این باعث افت در جوانان میشود . برای جذب نیکی به مردم باید چه کار کنیم ؟   یکی از راههای این است که زبان شما نباید زبان سرزنش باشد . زبان خیلی از پدرها و مادرها ، زبان سرزنش است . خجالت بکش مردم نماز شب می خوانند تو نماز صبح را هم نمی خوانی . یا اینکه پسر خاله ات دائم در مسجد است و تو نماز نمی خوانی . این مقایسه است . هرکس یک روحیه ای دارد . باید از زبان سرزنش و مقایسه پرهیز بشود .  ویژگی که ائمه ما در بحث امر به معروف و نهی از منکر داشتند . فردی نمازش را اشتباه می خواند و در نماز صحبت می کرد . وقتی نمازش تمام شد ، پیامبر به او گفت : نماز از سه چیز تشکیل میشود : ذکر ، دعا ، قرآن . او خودش فهمید یعنی در نماز حرف نزن . مستقیم نگفت : در نماز حرف می زنی . این تذکر غیر مستقیم است . برنامه سازان می توانند بگونه ای فرهنگ نماز را القا کنند که نخواهند مستقیما روی آن دست بگذارند . گاهی ممکن است پسری بخاطر لجبازی با پدر و مادرش به حرفهای آنها گوش نکند . باید از اهرم دوست استفاده کرد . چون ممکن است از دوست تاثیر بپذیرد . منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=335&Itemid=463 پاکدامنی در جوانی http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2209-پاکدامنی-در-جوانی.html پاکدامنی در جوانی حجت الاسلام دکتر رفیعی چه می شود که پاکدامنی در جوانی شیوه پیغمبری می شود ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Mon, 16 Jan 2012 15:42:30 +0330       پاکدامنی در جوانی حجت الاسلام دکتر رفیعی  چه می شود که پاکدامنی در جوانی شیوه پیغمبری می شود ؟   حدیثی از پیامبر داریم : خدا پیش فرشته ها به عبادت جوان مباهات می کند . می گوید : عبد مرا ببینید . بخاطر من ، غرایز و شهوتش را کنار گذاشته است .       یعنی غرایز جنسی در جوانی به حدی است که جوان را به راه منفی میکشاند . یک جوان که خواب صبح را از دست میدهد و بلند میشود و نماز میخواند ، این جوان که الان رعایت می کند ، در آینده هم این کار را می کند وگرنه انسان پیر ممکن است تا صبح ده بار از خواب بیدار شود و نماز هم بخواند . اگر ماشینی در سربالایی صدو بیست تا برود ، در سرپایینی صدو هشتاد تا می رود . حدیث داریم : در روز قیامت خدا بر سه گروه سایه رحمت می اندازد . یکی از آنها جوانی است که در جوانی در بندگی خدا رشد کند . یکی از اشکالاتی که بر پیامبر میگرفتند این بود که جوانان ما را فاسد کرده است البته از نظر خودشان . عمده کسانی که به پیامبر می پیوستند جوانان بودند . جوان چند ویژگی دارد . ·          رقت قلب  یکی از ویژگی ها ، رقت قلب جوان است . روایت داریم : قلب جوان رقیق تر از انسانهای مسن است . این رقت قلب باعث میشود زودتر زیر بار برود . جوانی بنام سعدبن مالک در صدر اسلام مسلمان شده بود و پد ر و مادر ش کافر بودند . در اینجا نباید حرف پدر و مادر را گوش داد . ولی او چون می خواست آنها ناراحت نشوند ، جلوی آنها نماز نمی خواند و صدها متر دورتر می رفت تا او را نبینند و بعد نماز می خواند . جوانان ما برایشان سخت است که از رختخواب بلند شوند و در دو قدمی نماز بخوانند و یک وقت به مادرش خبر دادند که جوانت مسلمان شده است و مادرش هم اعتصاب غذا کرد . مادرش گفت : باید دست از اسلام برداری . او خیلی فکر کرد و گفت : نه مادر، من نمی توانم دست از اسلام بردارم . جوانهایی دور پیامبر را گرفتند . عبداله بن عبیر یک منافق بود و آیات قرآن هم درباره ایشان زیاد است . پیامبر را خیلی آزار می داد . پسر او خیلی مومن و متدین بود . روزی پیامبر داشت آب می خورد . پسر او گفت : میشود شما تمام آب را نخورید و من ته آب را برای پدرم ببرم چون تبرک است بلکه روی او اثر بگذارد . البته تا قابلیت در انسان نباشد ، قرآن هم روی انسان اثر نمی گذارد . هدیً للمتقین که در اول قرآن آمده یعنی انسانی که بپذیرد . ظرف آب را به پدرش داد . پدرش پرسید این چیست ؟ گفت : این آب تبرک پیامبر است بخورید بلکه نفاق شما از بین برود . ظرف را پرت کرد و ناسزایی هم به پیامبر گفت . این را به پیامبر گفت و پیامبر گفت : می دانستم روی او اثر نخواهد گذاشت .  حنظله داماد یک شبه بود و به میدان رفت و شهید شد . پدرش کافر بود و او از این خانواده بود . این ها بخاطر رقت قلب جوان است که زودتر می پذیرد . ·         گذشت و عفو یکی دیگر از ویژگی های جوان ، گذشت و عفو است . برادران یوسف پیش یوسف آمدند و گفتند : تو ما را ببخش . خدا تو را برما ترجیح داد . یوسف بلافاصله گفت : شما را بخشیدم . ولی وقتی این پسران پیش یعقوب می رفتند و طلب بخشش میکردند ، او میگفت : صبر کنید و بخشش آنها را به عقب می انداخت . در روایت داریم : چون یوسف جوان بود ، توانست حادثه را نادیده بگیرد . ولی یعقوب مسن بود و قدری تامل می کرد . با ا ینکه این بلا سر یوسف آمده بود ولی زود گذشت کرد . جوان نمیگذارد کینه در او بماند و زود خطا را نادیده میگیرد . ·         حقیقت طلبی و فظیلت طلبی  یکی دیگر از ویژگی جوان ، حقیقت طلبی و فظیلت طلبی است . اگر در جایی ظلمی بشود ، اولین فریاد از جوان بلند میشود .       فرد مسن به خودش می قبولاند که می تواند کوتاه بیاید و همه در جامعه رعایت نمی کنند . اما جوان بی عدالتی و ظلم را نمیتواند بپذیرد . فضیلت طلب است به دنبال خوبی است . خیلی از جوانان که جذب پیامبر می شدند این بود که می دیدند حقیقت را می گوید ، امین است ، صدیق است ولی خیلی ها معجره را از پیامبر می دیدند ولی مسخره می کردند . ·         تعارض عقل و احساسات خصوصیات دیگر جوان تعارض عقل و احساسات است . ما معتقد هستیم سن احساسی جوان از سن عقلی جوان بیشتراست . در سن چهارده سالگی احساسات بالا می گیرد ولی عقل همان رشد خودش را دارد . بعضی از حرفها برخاسته از شور و احساس جوانی است ولی نمیشود آنرا تعمیم داد . ما کلیات را می گوییم . اگر بشود این احساس را نشکست و تحت سیطره عقل درآورد ، کار خوبی انجام داده ایم . در روایت داریم : جوانی شعبه ای از جنون است . در اینجا نمی خواهد مذمت کند . یعنی یک جوان در طوفانی از غرایز و حوادث و خواستها و امیال قرار دارد . جوانها تعاملشان با این مختلف است . بعضی ها گوشه گیری و عزلت را انتخاب میکنند . بعضی ها به راههایی کشیده میشوند . بعضی ها در جنبه مذهبی افراط می کنند . بعضی ها سوال می کنند چرا بعضی از جوانها در هیئت و حرم هستند ولی جوان ما این جوری نیست ؟ بازتاب این غرایز و تعارض در جوانها یکسان نیست . ممکن است تحت تربیت خانواده و دوست و رفیق باشد و نباید مقایسه کرد . باید اعتدالی ایجاد کرد . گاهی خودشان هم می توانند بهمدیگر کمک کنند . ·         ماجراجویی و هیجان طلبی و آخرین صفت جوان ماجراجویی و هیجان طلبی جوان است . گاهی جنبه مثبت دارد و گاهی منفی . در جنگ جمل وقتی دو سپاه مقابل هم قرار گرفتند ، حضرت علی (ع) گفت : چه کسی است که قرآن را در دست بگیرد و با آنها صحبت کند ؟ بنای حضرت بر جنگ نبود . در جنگ صفین امام جنگ را شروع نمی کرد و تامل می کرد . نمی خواست آغاز کننده باشد. بعد از طرح این سوال ، جوانی بنام مسلم جلوی آمد و گفت : من و او قرآن را گرفت و در آخر هم بدنش با قرآن بهم با شمشیر آمیخته شد و شهید شد . در جنگ احزاب حضرت علی که خیلی جوان بود با عمربن عبدود جنگ تن به تن کرد . این از جنبه ای مثبت است . جبهه های ما را جوانان پر کرده بودند . یک جنیه منفی هم دارد . مثلا با موتور تک چرخ بزنم که مردم من را ببینند        و یا از کوه خودم را پرت کنم تا همه من را ببینند . ما کارهای عجیب و غریب که در جوانان می بینیم . باید هیجانات مثبت را تقویت کنیم و جلوی منفی را بگیریم . رسول خدا جوانی را برای فرمانده جنگی انتخاب کرد و پیامبر هم در آن جنگ نبود . او گفت : من باید شما را امتحان کنم . هرکس حرف مرا می خواهد گوش کند ، در آتش برود . اختلاف افتاد . از پیامبر سوال کردند کار این جوان درست است . پیامبر گفت : این اشتباه است . بی دلیل در آتش پریدن درست نیست . کار باید به اطاعت خدا باشد . اطاعت از خدا در جوانی صعب و سخت است . در جوانی احساس می کند میل به خواب و تفریح بیشتر دارد . ما برای ایجاد تعبد در جوان ، حداکثری فکر نکنیم . یعنی این جوان نباید حتما دعای جوشن کبیر را بخواند حتی اگر معنی آنرا نفهمد . ما باید نسخه واحدی برای جوان بپیچیم . جوانی با مادر پیرش به حرم می رود . مادر انواع زیارت ها را میخواهد بخواند ولی این جوان اگر ده دقیقه بماند برای او کافی است . منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=334&Itemid=462 نپذیرفته شدن عمل http://old.n-sun.ir/andishmandan/rafie/2166-نپذیرفته-شدن-عمل.html نپذیرفته شدن عمل حجت الاسلام دکتر رفیعی آیا درست است که بگوییم : حالا که عمل ما پذیرفته نیست ، پس دیگر آن را انجام ندهیم ؟ حجت الاسلام دکتر رفیعی Wed, 04 Jan 2012 08:01:59 +0330   نپذیرفته شدن عمل حجت الاسلام دکتر رفیعی  آیا درست است که بگوییم : حالا که عمل ما پذیرفته نیست ، پس دیگر آن را انجام ندهیم ؟ رسول خدا فرمود : کسی که غیبت مرد و زن مسلمانی را انجام بدهد ، خدا نماز و روزه اش را تا چهل روز قبول نمی کند مگر اینکه طلب مغفرت از او بکند و او ببخشد . این که شما می فرمایید : مثل این است که می گویند : در فلان روز نماز شما پنج برابرمیشود . پس بگوییم دیگر نماز نخوانیم چون در آن روز خیلی نماز خوانده ایم . . یا اینکه می گویند : کسی لقمه حرام بخورد تا چهل روز عمل او قبول نیست . خیر این طور نیست . اول باید استغفار کنید که این خودش گناه را پوشش می دهد و ثانیا این روایات کنایه از اهمیت است . این برای توجه به شما است . بالاترین راهی که انسان را از این بن بست بیرون می برد توبه و استغفار است . در حدیث داریم : کسی که فلان کار را بکند مثل این است که از مادر متولد شده است . این دو حدیث را باید کنار هم بگذاریم . در جامعه یک عبادت سه مرحله دارد : صحت ، قبولی و کمال . صحت را خیلی رعایت می کنیم و اگر کسی منکر ولایت باشد عملش قبل نیست . ولایت نخ تسبیح است . اینها عمل را مقبول میکند و کمال همان که تمیز و مرتب و منظم بودن است که در بالا گفتیم . منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=333&Itemid=461