Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/nsun/public_html/old/engine/classes/templates.class.php on line 239 حجت الاسلام نقویان - انسان http://old.n-sun.ir/ fa حجت الاسلام نقویان - انسان http://old.n-sun.ir/yandexlogo.png http://old.n-sun.ir/yandexsquarelogo.png DataLife Engine گذشت و سیره رسول اکرم درمورد کودکان http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1980-گذشت-و-سیره-رسول-اکرم-درمورد-کودکان.html گذشت و سیره رسول اکرم درمورد کودکان حجت السلام و المسلمین نقویان من و همسرم تمام حرفها شما را می شنویم و می دانیم حرفهای خوبی است . ولی .... حجت الاسلام نقویان Tue, 22 Nov 2011 08:59:44 +0330   گذشت و سیره رسول اکرم درمورد کودکان   حجت السلام و المسلمین نقویان   من و همسرم تمام حرفها شما را می شنویم و می دانیم حرفهای خوبی است . ولی نمیتوانیم آنها را اجرا بکنیم . نمی توانیم گذشت کنیم . به ما کمک کنید . آیت الله مجتهدی می فرمودند : انسان باید سعی بکند دل از دنیا بکند و به دنیا دل نبندد . دنیا را داشته باشد ولی دل نبندد . ایشان فرمول عملی می دادند . کوچکترین راهی که همه میتوانیم انجام بدهیم این است که اول پولهای نو را خرج کنیم . ما وقتی اسکناس نو و کهنه داریم سعی میکنیم اول کهنه ها را خرج کنیم . کسی میخواهد خوش اخلاق بشود باید از یک جایی شروع کند . و یاد داشت کند . مثلا راجع به این حرفی که مادر شوهرم زد ، تحمل میکنم و جواب نمی دهم . از یک جایی شروع بکند مطمئن باشد خدا کمکش می کند و می تواند به جاهای بالاتر برسد . و گذشت را تمرین کنید . سیره حضرت رسول را در مورد کودکان بگویید . کتاب گل های بهاری نوشته ی آقای سیدی ، یک فصل طولانی در مورد کودکان و نوجوانان دارد . من قسمتی از آن را برایتان می خوانم .   " با حفظ شخصیت کودکان ، بیشترین شوخی را با بچه ها میکرد ." بعضی مواقع می بینید یک برنامه طنزی هست و نکات منفی هم دارد ولی بچه میخ کوب آن میشوند . بچه ها از شوخی و بگو و بخند خوششان می آید . بچه خانه میآید و می بیند پدر و مادر خشن نشسته اند ." مهربانی با کودکان شیوه رسول خدا بود . " اصلا روش ایشان بود . بعضی ها به میهمانی می روند با چند تا بچه می خندند ولی در خانه خودشان عصبانی هستند . ولی پیامبر همیشه این جوری بود . ایشان سفارش میکرد :  با فرزندانتان با عدالت رفتار کنید ، همانگونه که دوست دارید با شما به نیکی و مهربانی و عدالت برخورد بشود . " اگر جایی حق بچه است به او بدهید . " اگر خانواده ای چند سال است که ازدواج کرده اند ولی بچه دار نمی شوند ببینید چقدر برای بچه دار شدن هزینه می کنیم ولی بچه داری را بلد نیستیم . این جای تعجب است . خانمی آمده بودند چند میلیون وام بگیرند تا هزینه کنند برای بچه دار شدن احتمالی . حالا خدا همین جوری مفت به شما یک بچه می دهد . بعد قدر این بچه را نمیدانیم . " پیامبر مردی را دید که یکی از دو فرزندش را می بوسد و دیگری را نمی بوسد . پیامبر گفت : چرا با آنها به عدالت رقتار نمی کنید ؟ " خیلی از این ناهنجاری هایی که بچه های ما دارند ، بخاطر این موضوع است . به پسر توجه می کنیم میگویند : چرا به دختر توجه نمیکنید ؟ گاهی به دختران بیشتر توجه می کنیم . البته روایت داریم : به دختران بیشتر توجه کنید . ولی این به این معنا نیست که این موضوع باعث ناراحت پسربشود . " به پدر و مادری که از بی تابی های کودک بر می آشوبند و طفل بی دفاع را به باد کتک می گیرند می فرمود: فرزندانتان را به خاطر گریه هایشان نزنید . " من به خانم های شاغل عرض می کنم که این شغل نباید باعث بی حوصلگی شما در خانه تان بشود . تا بچه گریه ای بکند و یا لجبازی بکند یا بهانه ای بگیرد ، از کوره در بروید و بگویید : من خسته هستم و حوصله ندارم . چرا شما خستگی تان را نصیب خانه میکنید . خانم ها در اداره با همه خوش اخلاق هستند و لبخند می زنند و مهربان هستند . خیلی از ارتباطات نامشروعی که ایجاد میشود ، مال همین است . چون آقا می بیند این خانم در اداره چقدر مهربان است ولی خانمش در خانه عصبی است . او خیال میکند این خانم در خانه هم مهربان است . مهربانی هایشان نثار ارباب رجوع و همکاران میشود و بی حوصلگی هایشان نثار اهل خانه میشود . وظیفه ی اصلی شما ، پدر بودن و مادر بودن است . اینکه ما در بیرون داریم شغل ماست و چیزی که خدا از ما می خواهد ، نقش ماست . نقش مادری همیشه هست ولی شغل ممکن است همیشه نباشد . نقش مادری حتی بعد از طلاق هم هست . خانم هایی هستند که بعد از طلاق حتی حال بچه را هم نمی پرسند . من این را نمی فهمم . من برای پسرم زن گرفته ام ولی روزی نیست که مادرش به او زنگ نزند . همه اش بهانه می کند که ما برویم و آنها را ببینیم . ما در آینده باید جواب این ها را بدهیم زیرا نقش مان را خوب ایفا نکردیم .  مسلمانی فقط حرم رفتن نیست . نماز خواندن و مفاتیح خواندن نیست . نمی دانیم داریم از کجا لطمه می خوریم . " پیامبر می گوید : در بوسیدن بچه هایتان مراقب باشید بی عدالتی نشود . " نفرین کردن بچه ها را دوست نمی داشت و میگفت : هر پدری فرزند خود را نفرین کند بینوا میشود . " انسان بیخود نفرین نمیکند . وقتی بچه انسان را عصبانی می کند ، نفرین می کند . در حالت خوشی که او را نفرین نمی کند . وقتی کاری میکند که او را ناراحت می کند ، او هم نفرین می کند . ما باید آنجا جلوی خودمان را بگیریم . ما باید حوصله به خرج بدهیم . مثل مادر بزرگ ها که خیلی حوصله دارند . ما در روایت داریم : هفت سال اول کودک پادشاه است . یک وقت بچه می خواهد کارهای خطرناک بکند . مهم این است که ما به چه روشی با او برخورد کنیم . شما فرض کنید پادشاهی می خواهد میخی را در برق پریز برق فرو کند . شما چه میگوید ؟ به او ناسزا نمی گویید . باید بگویید : فدایتان بشوم ، این کار خطرناک است . روش برخورد مهم است . بعضی ها میگویند : چقدر ما صبوری به خرج بدهیم ؟ کسانی که اینکار را می کنند ، مورد تحسین دیگران قرا میگیرند و حالا کسی بچه را با عصبانیت در میهمانی ساکت میکند و همه از دست او عصبانی میشوند . چرا با بچه این جوری رفتار کردی ؟ او بچه بود . " زمانی که به خُرد سالان وعده ای دادید به آن وفا کنید .  آنان شما را روزی ده خود می پندارند . " بچه فکر میکند بابا نان می دهد . چون خدا را نمی شناسد . اگر به بچه بگوییم : برایت دوچرخه می خرم ولی نخرید . میگوید : روزی من ، دست او است . ببین چکار میکند . وقتی بزرگتر شد و می شنود که خدا میگوید : خمس بدهید ، من آن را ده برابر میکنم . او میگوید : هر کس به ما وعده داده عمل نکرده است . خیلی از برخوردهای ما در ایمان بچه هایمان اثر می گذارد . در اعتقادشان اثر میگذارد . " خداوند در باره چیزی به اندازه ی زنها و بچه ها خشمگین نمی شود . " یعنی کودک آزاری . الان در دنیا کنوانسیون دارد و حقوقی را برای کودک در نظر می گیرند . اخیرا چند جلد کتاب نوشته شده در باره ی حقوق کودک . حقوق مدنی و اخلاقی و .. تا جایی که پدر و مادر باید در آنجا مورد مجازات قرا بگیرند . این به رشد شخصی برمیگردد . این درخت خرما از نهال کوچک بوجود آمده است . ما مسئول خواهیم بود . در قرآن داریم : روزی که پدر ها و مادرها از بچه ها فرار می کنند . فرخی یزدی می گوید : شب چون در بستم و مست از می نابش کردم  ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم .  پدرها و مادرهای ما باید این رفتار را با بچه ها یشان بکنم . منبع :http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=469&Itemid=607 اثر نداشتن حرفهای شما..... http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1972-اثر-نداشتن-حرفهای-شما-----.html اثر نداشتن حرفهای شما و آزار همسر حجت السلام و المسلمین نقویان من حرفهای شما را به شوهرم می گویم و او می گوید : اینها برای ما نیست و در او اثری ندارد . حجت الاسلام نقویان Fri, 18 Nov 2011 20:51:24 +0330 اثر نداشتن حرفهای شما و آزار همسر   حجت السلام و المسلمین نقویان من حرفهای شما را به شوهرم می گویم و او می گوید : اینها برای ما نیست و در او اثری ندارد . بعضی ها فقط انتقال می دهند . می گویند : دایی ما برای ما خرجی نکرد یا مادر ما برای ما کاری نکرد . تو تا بحال چکار کردی و چقدر دست به جیب شده ای ؟ وقتی کسی به محبت تو نیاز داشته ، چند دفعه زنگ زدی و احوالش را پرسیده ای ؟ این آدمها به تعبیری بدترین آدمها هستند و روایت دارد : اگر کسی از درون به خودش پند و اندرز ندهد ، اگر پیامبر هم به او حرف بزند بر او اثری ندارد . و می گوید : این را به من نمی گوید به دیگری می گوید . و این این قدر ادامه پیدا میکند تا سرش به سنگ بخورد . خدا نکند سنگ این قدر بزرگ باشد که دیگر سری برای ما نماند . حافظ می گوید :  جنگ در پرده همی میدهدت پند ولی  وضعت آنگاه دهد سود که قابل باشی . یعنی قبول کننده باشی . بدن های بیمار گاهی به جایی می رسد که دارو را پس می زند . دارویش همین است و داروی دیگر ندارد ولی بدن دیگر قبول نمی کند . خدا کند ما این جوری نباشیم .  انسان به تعبیر قرآن نباید مثل مرده ای در میان زندگان باشد . آن دیگر فایده ای ندارد . از خدا بخواهیم پندها و اندرزها در ما اثر بکند . همه به مراتب خودشان به پند و اندرز نیاز دارند . حضرت علی (ع) بعضی مواقع به یارانشان می گفتند :  به من پندی بدهید من نیاز دارم . اگر مردی با شوخی همسرش را آزار دهد ، چکار باید کرد ؟ آنجا که جدی جایز است ، شوخی هم جایز است و آنجا که جدی جایز نیست ، شوخی هم جایز نیست . آیا من به شوخی میتوانم در غذا سَم بریزم ؟ خوب طرف به شوخی میمیرد ؟ خیر جدی می میرد . آیا با جدی می شود آبروی کسی را برد ؟ پس با شوخی هم نمیشود این کار را کرد . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=468&Itemid=606 بد دهانی،بداخلاقی وبی محبتی،زخم..... http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1964-بد-دهانی،بداخلاقی-وبی-محبتی،زخم-----.html بد دهانی،بداخلاقی وبی محبتی،زخم زبان،دل سوزاندن،بچه دارنشدن حجت السلام و المسلمین نقویان با انسان بد دهان چطور میشود رفتار کرد . شما نباید از ما توقع داشته باشید که ما مثل یک کلینیک عمل کنیم . یک بیماری ..... حجت الاسلام نقویان Thu, 17 Nov 2011 07:37:46 +0330 بد دهانی،بداخلاقی وبی محبتی،زخم زبان،دل سوزاندن،بچه دارنشدن   حجت السلام و المسلمین نقویان با انسان بد دهان چطور میشود رفتار کرد . شما نباید از ما توقع داشته باشید که ما مثل یک کلینیک عمل کنیم . یک بیماری هست که طرف باید ده روز بستری بشود تا معالجه بشود . مثل اینکه یک پزشکی در استودیو بنشیند و بخواهد بیماری را مداوا کند . فقط باید مسیرهایی را نشان بدهد و نسخه ی مختصری بدهد . نکته اول اینکه ما گاهی خیال می کنیم مدارا کرده ایم ولی مدارا نکرده ایم . گاهی او بد دهانی کرده و ما آتش بیار بد دهانی او شده ایم . زمینه ی بد دهانی را ما فراهم کرده ایم . گاهی ما توجه نکرده ایم . مثلا این مرد وقتی به خانه میآید ، باید چای او آماده باشد . چایی برای او عادت شده است و اگر آن را نخورد ، حالش بد است . حالا خانم به این توجه ندارد . یک روز آماده است و دو روز آماده نیست . همین آماده نبودن او را عصبانی می کند . یا عادت دارد همه چیز سر جایش باشد و تا می بیند لیوان روی تلویزیون است عصبانی میشود یا عادت دارد لباسش به طرز خاصی در کمد باشد . خیلی از خانم ها که کدبانو هم هستند ، به این لطایف توجهی ندارند . چطور اگر کسی یک کمی انحراف چشم داشته باشد به چشم می آید و چهره اش دیگر آن زیبایی را ندارد ، کار هم همین جور است . ما گاهی می گوییم : ببین سر یک استکان چایی چه قشقرقی راه می اندازد ؟ زمینه ی این قشقرق را شما ایجاد کردید . این ریل را شما آماده کرده اید و حالا این قطار با این سرعت از روی آن رد می شود . یک نکته این است که ببینیم آیا ما هم باعث فراهم شدن زمینه برای بد دهانی و عصبانیت طرف شده ایم یا نه ؟ یا اینکه نه من هیچ تقصیری ندارم و من همه ی وظایف خود را انجام داده ام ولی او این اخلاق را دارد . خیلی وقت ها می بینیم این زمینه را ، برای این اخلاق آماده کرده ایم . البته ما اخلاق این آقای بد دهان و عصبانی را تایید نمی کنیم ولی می خواهیم درباره مدارا با او صحبت کنیم . مدارا یعنی اداره کردن . خوب در این خانه که دعوا هست ، پس خوب اداره نمیشود . شما باید حساسیت های این مرد را بشناسید . می توانید حساسیت های شوهرتان را بنویسید . من هر روز این لیست را بخوانم مثل یک بخشنامه ی زندگی . که من باید به این ها توجه کنم . بعد می بینید زندگی خیلی بهتر میشود .  نکته ی بعدی اینکه ما گاهی مدارا کرده ایم ولی بعد می زنیم آنرا خراب می کنیم . یک وقت زن مهربانی و محبت می کند و آخرش می گوید : خوب ، خواهرت چی ؟ یا خودت هیچ مشکلی نداری ؟ و یا این لحن همه را خراب میکند . مثل یک بادام تلخی می ماند که در میان نیم کیلو آجیل خوشمزه است و با خوردن آن ، تمام مزه ی آجیل خوشمزه تلخ میشود . ذائقه تان تلخ میشود . کسانی که بچه دار نمی شوند ، چگونه باید به طعنه های دیگران جواب بدهد ؟ تمام مشکلات ما بخاطر طعنه به دیگران است و فقط هم برای بچه دار نشدن نیست . مثلا کسی نتوانسته زندگی خوبی برای همسرش فراهم بکند ، تلاشش را کرده ولی بیش از این نتوانسته ، طعنه می زنند . ببین فلانی هم با تو زندگی را شروع کرده است . ببین به چه چیزهایی رسیده . یا اینکه تو چقدر زود شکسته شدی ؟ فلانی را ببین چقدر سر پاست یا تو چرا ما را به مسافرت نمی بری و دیگری میرود . یکی از این ها هم مسئله ی فرزند است . یکی اینکه انسان باید توکل به خدا بکند . شاید مصلحت ما نیست . حافظ گفت :  با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام ،  نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش .  در این طعنه ها باید بتوانیم آرامش خودمان را حفظ کنیم . آثار خوب مدارا این است که انسان آمپرش بالا نمی رود و مریض نمیشود و سکته نمی کند و خودش گرفتار نمیشود . اینجا انسان تحمل کند و در خلوت ، خدا سنگ صبورش بشود . و مطمئن باشد خدا خودش جبران می کند .  در روایت داریم : کسانی که دارای فرزند نمی شوند ، یکی از راه هایش استغفار است . البته ما به معالجات پزشکی احترام می گذاریم . اگر استغفار کنید خدا به شما فرزندانی خواهد داد . مثلا بگوید : من بعد از نماز صبح روزی صد مرتبه استغفار میکنم البته فقط نباید به زبان باشد . مثلا لفظم با پدر و مادرم تند است ، از فردا سعی میکنم این تندی را از بین ببرم . من بد حجاب هستم سعی میکنم حجابم خوب بشود . من نسبت به زنم بد اخلاق هستم ، این را درست می کنم . این یکی از راهای فرزند دار شدن است . شوهرم با بدخلاقی و بی محبتی با من صحبت می کند و وقتی اعتراض می کنم می گوید : مرد خدای زن است . من چکار کنم ؟ دو تا خدا در اقلیم نگنجد و دعوا میشود . فرمول این همان مهر و محبت است و کم کم این مرد خواهد شکست . پیامک آمده که پس ما خانم ها همیشه باید کوتاه بیاییم . خیر ولی جوابش را عرض کرده ایم . همسر من برنامه ی شما را می بیند و هیچ اثری در او ندارد . زخم زبان می زند و دل من را می سوزاند . کمک بفرمایید . از سوال این طور بنظر میرسد که ایشان خانم هستند . روایت داریم : اگر مردی همسرش را اذیت کند با زبان و نیش و کنایه و دست سبکی ، خدا به اندازه ای که برای دو کس غضب میکند و انتقام میگیرد . برای هیچ کس غضبناک نمیشود یکی زن و دیگری فرزند . آن مرد مطمئن باشد که یک روزی انتقام خدا از آستین یکی از موجودات خدا بیرون می آید و او را به زمین گرم خواهد زد . البته انتقام در همین دنیا است . به قیامت نمی رسد . من نمونه های فراوانی دارم که به همسرشان ظلم کرده اند از ضعف و بی کسی و ناتوانایی او سوء استفاده کردند و بعد بلاهایی سرشان آمده است که نمی دانند از کجا خورده اند . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=467&Itemid=605 مداراکردن وآثارمدارا....(قسمت چهارم ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1956-مداراکردن-وآثارمدارا----(قسمت-چهارم-).html مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت چهارم ) شوهر من خیلی عصبانی است . من با او مدارا میکنم . ولی بچه ها با او مدارا .... حجت الاسلام نقویان Mon, 14 Nov 2011 17:42:30 +0330 مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن   حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت چهارم ) شوهر من خیلی عصبانی است . من با او مدارا میکنم . ولی بچه ها با او مدارا نمی کنند . آنها را چگونه دعوت به مدارا با پدرشان بکنم ؟ راجع به این خواهرمان عرض کنم که ایشان که خودشان تحمل میکنند و مدارا می کنند ، کارخوبی میکنند . مدارا موارد مختلفی دارد . شاخه های مختلف مدارا همیشه سکوت نیست . گاهی سکوت به معنی حرف است . فردی به کسی حرف زشت می زند و او جوابش را نمی داد و سکوت می کرد . در آخر سر یک کلمه گفت : جواب ابلهان خاموشی است . سکوتش را با این یک کلمه خراب کرد . فریاد می کشید بهتر بود . گاهی من جوری اخم هایم توی هم می رود ، صورتم چروک پیدا می کند ، رگ های گردنم بیرون می زند و عرق می کنم که این سکوت باز هم فریاد است . فریاد ساکت است . مثل جنگ سردی که شوروی و امریکا داشتند و جنگ نرمی که امروز صحبتش هست . مدارا خیلی از وقت ها به معنای این است که ما در مقابل بدی طرف و عصبانیت طرف ، ما با لبخند مثل این است که دارد با ما مهربانی میکند ، ما هم این طوری با او برخورد کنیم . یعنی جوابش را با مهربانی و محبت می دهیم . مثل اینکه ما چیزی نشنیدیم . در روایت داریم : دو سوم وقت های ما باید به تغافل بگذرد . یعنی شتر دیدی ندیدی . طرف دارد فحش می دهد ما مثل اینکه نمی شنویم .    آقایی میگفت : من داشتم سخنرانی می کردم . جمعی از جوانان با لباس شیک وارد مجلس شدند . من عمدا فاز سخنرانی را به بحث های امروزی بردم . چند تا اسم امپریالیسم و کمونیسم هم آوردیم که جلوی جوانان پُزی هم داده باشیم . آنها هم نگاه می کردند . بعد که جلسه تمام شد ، منشی از انجمن ناشنوایان هم تشکر کرد که این جوانان را به مجلس آورده است . من بیخودی ریاکاری کردم و از اخلاص خودم بیرون آمدم . چیزی هم عایدم نشد .  خیلی از وقت ها باید خودمان را به ناشنوایی و نابینایی بزنیم که من چیزی نمی شنوم و چیزی ندیده ام . این هم کمک به آرامش خودمان می کند و هم برای آسایش خانواده است . خواهر گرامی سعی کنید پیش بچه ها او را نشکنید . حالا اگر او عصبانی است بگویید : پدرت از سر کار آمده ، چرا این را گفتی ؟ صبر کن بابا آرامش پیدا کند و به او یک لیوان آب بده . خسته است او را توجیه بکنید . که بچه ها با شما علیه پدر نشوید . این خانه می شود توپ خانه . واقعا دیگر خانه نیست . محل آرامش نیست . سعی کنیم یکی را علیه یکی نشورانیم . گاهی بچه ها با هم دعوا میکنند و ما پشتوانه یکی در می آییم و دیگری وسط مظلوم و تنها می ماند . سعدی تعبیری دارد . گربه یکی از کم آزار ترین حیوان ها است . ولی اگر جایی او را گیر بیندازی ، پلنگ میشود . چنگ می اندازد و حمله می کند . گاهی یک انسان هم اینجوری است . اگر او را گیر بیندازیم او هم پرخاش می کند حتی اگر پدر خانواده باشد . در خلوت با بچه ها صحبت کنیم . در خلوت با همسرمان صحبت کنیم . چرا از کوره در رفتی ؟ حالا بچه یک چیزی گفت . البته این را هم باید با محبت به او بگویید . حتی میشود یک چیزهایی را هم برای طرف نوشت . الان با پیامک و تلفن هم می توان گفت . می توانید این نوشته را در غالب یک کادو به او بدهید . مثلا شب تولد همسرش یک گردنبد می خرد . این را کادوی قشنگی می کند و گلی روی آن می گذارد و متنی روی آن می نویسند . در واقع این کلمات را هدیه می دهیم . عارفی با یک فرد عصبانی همسفر شد . سر دو راهی که رسیدند ، عارف شروع به گریه کردن کرد . او گفت : چرا گریه می کنی ؟ عارف گفت : عصبانیت مثل گرگی در وجود شما است . این گرگ همراه شما هست و آخر تو را پاره پاره میکند . من دلم به حال تو می سوزد که تو با یک گرگ همراه هستی . او گفت : راست می گویی .  ببینید حرف را قشنگ کادو کرد و به او گفت . اگر برخوردهایمان این جوری باشد ، طرف کمی فروکش می کند . ما خیلی از بیماری ها را نمی توانیم از بین ببریم . عصبانیت یک بیماری است . وسواس یک بیماری است . بی منطق بودن یک بیماری است . زورگویی یک بیماری است . بیماری که فقط هپاتیت ، سرطان و ایدز نیست . آن بیماری ها از این بیماری ها خطرناک تر است . اطبا بعضی از بیماری ها را می توانند ریشه کن بکنند . بعضی ها را نمی توانند . چکار می کنند ؟ بیماری را کنترل می کنند که بیماری کمتر بروز کند . ما باید خیلی از بیماری های افراد را کنترل کنیم . ریشه کن نمیشود . این آدم همین طوری است . در آخر دعوای زن و شوهری وقتی طرف مجاب نمیشود ، آخرین حرف را می گوید : من همین هستم . می خواهی بخواه ، نمی خواهی نخواه . باز خوب است توجیه نمی کند و خودش را قبول می کند . این حرف قشنگی است . یعنی خانم من مریض هستم . تو با من مدارا کن . من مادرزادی همین جوری هستم .  یکی از آزادگان عزیر ما می گفت : یک روز آقای ابوترابی را دیدم که خیلی شاد بود . تابحال ایشان را هیچ وقت این قدر شاد ندیده بودم . علت شاد بودن او را پرسیدم ؟ گفت : شش ماه است به یکی از این ها سلام می کنم و جواب سلام مرا نمی داد. امروز جواب سلام مرا داد . ما باشیم می گوییم دارد تکبر می کند چرا سلام کنیم ؟ تازه با طرف هم نسبتی نداشت . گاهی این پروسه برای رسیدن به نتیجه ، طولانی است . یک وقت شما بذر سبزی می کارید . این یک هفته ای رشد می کند . گاهی می خواهید خرما بعمل بیاورید . درخت پسته هفت سال طول می کشد تا به بار بنشیند . هفت سال باید با آن مدارا کنی و به آن آب بدهی . مثلا یکی بگوید : فرمولی نداریم که دو ساله به پسته برسیم . ما همیشه می خواهیم زود به نتیجه برسیم . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=466&Itemid=604 مداراکردن...... http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1949-مداراکردن------.html مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت سوم )  من مدارا می کنم ولی شوهرم درست نمیشود . آیا مدارا با یک شوهر معتاد هم پیش خدا اجری دارد یا خیر ؟ حجت الاسلام نقویان Fri, 11 Nov 2011 22:40:41 +0330 مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن   حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت سوم )  من مدارا می کنم ولی شوهرم درست نمیشود . آیا مدارا با یک شوهر معتاد هم پیش خدا اجری دارد یا خیر ؟ ما دعا می کنیم خدا به لطف و کرمش همه ی آنهایی که اسیر چنگال دیو بد سیرت اعتیاد هستند ، از این دام رهایی پیدا بکنند و خدا کمکشان بکند و البته خودشان هم باید همت بکنند . کسانی که این دوران را گذرانده اند می گویند : مهمترین چیز همت خود انسان است . در خاطرات یکی از پادشاهان می خواندم که او معتاد به خاک خوردن شده بود . هیچ حکیمی هم نتوانست او را مدارا کند . فردی گفت : من شما را مدارا می کنم . پیش پادشاه آمد و گفت : قربان شما یک دارو دارید . گفت : آن چیست ؟ گفت : اگر بگویم عمل می کنید . گفت : بله . گفت : فکر نمیکنم . گفت : شما یک اراده ی شاهانه لازم دارد . اراده ملوکانه و این به رگ غیرت شاه برخورد . شاه گفت : باشد از این اراده ها داریم و از فردا اراده کرد و دیگر خاک نخورد . در اینجا یک اراده ی انسانی لازم است که شما باید داشته باشید که هم جان خودت را و هم خانواده ات را نجات بدهید . شومینه می سوزد و همه جا را گرم می کند . ولی شما همه آتش هستید و جایی را هم گرم نمی کنید و همه جا را هم به آتش می کشید . یک وقت زندگی به بن بست و جهنمی تبدیل میشود و دیگر نمی شود با این مرد ادامه داد . تا وقتی در این زندگی امیدی به خوب شدن طرف است ، شما خواهر محترم بدانید اجر بسیاری برای شما هست . مدارا کردن با چه کسانی نزد خدا بهتر است ؟ یکی مدارا کردن با کسی که انسان به او بدهکار است . مثلا پدر و مادر که همه ی ما بدهکار هستیم . یکی هم نسبت به کسی که به ما بدی می کند . مثلا یک همسایه ای داریم خیلی بد اخلاق است . شما با او بیشتر مدارا کن . یک کم عصبانی است با او بیشتر مدارا کن . مثلا شما یک کاسه آش به همسایه ای بده که چند روز پیش با او دعوایت شده است . مردانگی را داشته باش . پسر عموی امام صادق (ع) سر یک بگو و مگو با چاقو به امام حمله کرد . چند روز بعد امام مقداری پول در دستمالی گذاشت و به خدمتکارش داد و فرمودند : این را به پسر عموی من بده . خدمتکار تعجب کرد و علت را پرسید . امام آیه ای خواند که خدا دوست دارد به کسانیکه از شما قطع کرده اند ، وصل بشوید . اگر کسی بتواند چنین کاری را بکند خدا فرموده : خدا یک مدال عظیم به این انسان داده که خیلی تو بزرگ هستی . خدا یک مدال عظیم به پیامبر داده که همان خلق عظیم است و این را ویژه نکرده است . دقیقا همان صحبت هایی که درباره پیامبرش کرده ، درباره ی دیگران هم کرده است . در جایی می فرماید : خدا و فرشته هایش به شما مومنین درود و سالم می فرستند . در جای دیگر می فرماید : شما بهره های بزرگی از کرامت انسانی و خلق انسانی دارید . شوهر من با من خیلی مدارا می کند و وقتی اطرافیان این را می بینند به او میگویند : زن ذلیل . نظر شما چیست ؟ خوب است بگویند . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=466&Itemid=604 مداراکردن(قسمت دوم ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1942-مداراکردن(قسمت-دوم-).html مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت دوم ) آیا فقط خانم ها باید کوتاه بیایند ؟ حجت الاسلام نقویان Wed, 09 Nov 2011 23:09:06 +0330 مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن   حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت دوم ) آیا فقط خانم ها باید کوتاه بیایند ؟ من فکر نمی کنم گفته باشم که فقط خانمها کوتاه بیایند و مدارا بکنند . چه کسی باید کوتاه بیاید و چه کسی نباید کوتاه بیاید ؟ کسی که خود را بالاتر می بیند باید کوتاه بیآید . چرا ما اینقدر پیامبر را دوست داریم ؟ چون از همه بیشتر کوتاه میآمد . بیشترین مدارای او بخاطر همین مقامش بالایش است . حضرت علی (ع) می فرماید : عاقل ترین مردم کسی که بیشتر مدارا می کند .    به زن و مرد کاری ندارد . به سن کاری ندارد . به باسوادی و بی سوادی هم کاری ندارد . یکی از اصحاب پیامبر بنام معاویه پسر حکم سلمی میگوید :هنگامی که با رسول خدا مشغول نماز بودم ، مردی عطسه کرد وسط نماز گفتم : خدایت بیامرزد . دیگران با نگاهشان برایم خط و نشان کشیدند . گفتم : چکاردارید این طور مرا نگاه می کنید ؟ دستشان را بر پایشان زدند و با اینکار مرابه سکوت دعوت کردند و من ساکت شدم . هنگامی که نماز به پایان رسید ، پیامبر مرا خواست . پدر و مادرم فدایش باد . چنین آموزگاری که به خوبی آموزش می دهد نه پیش از آن دیدم و نه پس از آن . سوگند به خداوند که نه برسرم فریاد یکشید و نه کتکم زد و نه دشنامم داد . فرمود :  درنماز نباید حرف زد . نیایش کردن و تکیبیر گفتن و قرآن خواندن است نماز . در مدارس دخترانه ی ما باید دختران روسری سرشان بکنند . بعضی از معلمان عزیز از بس که روسری را جا بیندازند ، یعنی روسری ، باید توی سر ما برود . ما با زور و فشار روسری او را درست میکنیم بجای آنکه توی سر او را درست کنیم . او همینکه از مدرسه بیرون آمد ، روسری اش هم عقب می رود . بعضی از ایرانیان از مرز کشورکه خارج میشوند ، مرز روسری شان هم عوض میشود. این معلوم است آنچه توی سرش است مشکل دارد . او هنوز باور نکرده است . اگر یک معلمی بتواند با مهر و محبت و رفق و مدارا و منطق درست کار کند ، آنگاه مادر آن دانش آموز هم نمی تواند روسری او را دربیاورد . می گوید : مادر این روسری هویت من است . این آرم مسلمانی من است . پرچم وجود کشور من است . الان یکسری از مسلمانان ترکیه از ترکیه هجرت می کنند ، فقط بخاطر اینکه روسری اش را حفظ بکند . و درسش را هم بخواند . چون در ترکیه با روسری وارد دانشگاه شدن ممنوع است . ببینید این ایمان چقدر ارزش دارد و برای این انسان شیرین است . روایت داریم : بهترین شما کسی است که برای همسرش بهترین باشد . مردی که بر بداخلاقی همسرش تاب بیاورد پروردگار پاداشی را که بخاطر تحمل ناگواری ها به حضرت ایوب (ع) داده است ، به او خواهد داد . الان این ضرب المثل شده است . که طرف صبر ایوب دارد . این واقعیت است . چون ایوب خیلی سختی کشید . یک انسانی است که خدا این همه به او مصیبت داده است . گاهی تا شوهر عیب زن را می گوید ، زن گارد می گیرد و از اول عروسی شروع میکند و اشکالات را میگوید . در حالیکه باید بگوید : باشد . من قبول دارم . شما هم به من کمک کن تا این اشکالات را از بین ببرم . مقابله به مثل نکنید . زخم را باید با کرم برطرف کرد نه با سنباده . هر مردی که با زبانش زنش را بیازارد ، پروردگار نه انفاق او را در راه خدا می پذیرد ، نه نمازهای مستحبی او را و نه نیکی و روزه اش را تا زمانی که زنش را خردسند کند . و اگر آن مرد روزها روزه بگیرد و شبها برای نماز شب بپا خیزد ، برده ها آزاد کند ، باز نخستین کسی خواهد بود که وارد دوزخ میشود . این برنامه ها باید وقتی پخش بشود که آقایان هم پای تلویزیون باشند . آیا پیشنهادی دارید که این مدارا کردن در ما نهادینه شود ؟ قرآن می فرماید : در کارهایتان فکر کنید . مثلا من فکر کنم که وقتی پیر شدم با این بد اخلاقی من ، بچه ها هم دیگر به من سر نمی زنند یا اگر در بیمارستان افتادم کسی به داد من نمی رسد و می گویند : از دست بداخلاق راحت شدیم . باید کاری بکنیم که با مهر و محبت به ما کمک کنند حضرت علی (ع) می فرماید : جوری با مردم نشست و برخاست کنید که اگر زنده هستید ، مشتاق دیدار شما باشند و اگر از دنیا رفتید ، بر فراق شما بگریند . چه وقت انسان مشتاق دیدار کسی میشود ؟ علی (ع) می فرماید :  سرآمد هر عاقلی این است که بتواند اهل مدارا باشد .   بعضی ها ارزش مدارا کردن ندارند . چون هرچقدربا آنها مهربانی میکنی فکر می کنند از آنها می ترسید . اولا خیلی وقت ها مهربانی نکرده اند ، خیال می کنند مهربانی کرده اند . گاهی کوتاه آمده اند چون نتوانسته اند حقش را بگیرد . در اینجا کوتاه آمدن ارزش ندارد . اگر جایی با محبت و مهربانی کوتاه آمدی و با اینکه از طرف هم بدی می دانستی ولی نگفتی و آبرویش را حفظ کردی ، این خیلی مهم است و ارزش دارد . یک وقت یک بار محبت میکنیم و خیال میکنیم صد بار محبت کرده ایم . بعد میگوییم : چقدر محبت کنم . خیر شما یک بار محبت کرده ای . یک زندگی که قرار است شصت سال ادامه پیدا کند ، اگر کسی خواست مدارا بکند باید سی و پنج سال مدارا بکند . اگر جواب نداد در بیست و پنج سال بعد فرمول دیگری را اجرا کند . - پیامکی گفته اند : مثل اینکه حاجی آقا برنج سوخته و نرم نخورده و نفسش از جای گرم در می آید که این حرفها را می زند . اگر بگوییم : خورده ایم به حاج خانم جسارت میشود . اگرهم بگوییم : نخورده ایم که خلاف واقعیت است . شما به آقای نقویان چکار داری . روایت داریم : شما به گوینده چکار دارید ؟ ببینید سخن او چیست ؟ حالا اگر پزشکی خودش سیگار می کشد و میگوید : سیگار چیز بدی است و سرطان زا است ، شما می گویید : دروغ میگویی چون خودت سیگار می کشی ؟ خیر . صحبت او درست است . او خودش به حرفهای خودش عمل نمی کند ولی گفته هایش درست است . آدم همه ی حرفهای دلش را به دیگران نمی زند زیرا ما همه در بیرون ، گریم شده هستیم . در بیرون به استتار حرف می زنیم . کم هستند افرادی که بیرون و درونشان یکی باشد . خیلی اندک هستند . مثال امام خمینی واقعا در منزل چایی می ریختند نه برای عکس گرفتن . پسر امام می فرمودند : امام در منزل خیلی خوش اخلاق بودند ولی در صحنه با ابهت و با جذبه بود و نمی شد به او نزدیک شد ولی در خانه این جوری نبود . در منزل این قدر شیرین می شدند که آدم تعجب میکرد که این همان امام است . این آدمها خیلی نادر هستند . ما برعکس هستیم . این طرف که با مردم برخورد داریم ، لبخند می زنیم . و مهربان هستیم و وقتی به خانه می رویم برعکس می شویم . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=466&Itemid=604 مداراکردن وآثارمدارا..... http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1935-مداراکردن-وآثارمدارا-----.html مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت اول ) درباره ی آثار مدارا توضیح بفرمایید . حجت الاسلام نقویان Mon, 07 Nov 2011 21:45:22 +0330 مداراکردن وآثارمدارا،کوتاه آمدن خانمها،نهادینه کردن   حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت اول ) درباره ی آثار مدارا توضیح بفرمایید . مروری بر معنی مدارا می کنیم . مدارا هم معنی اداره کردن و مدیر است . اداره یعنی دور زدن . واژهایی که ما در واژهای محبت آمیز استفاده می کنیم مثل دورت بگردم . در روایات ما مدارا با کلمه ی رفق هم آمده است . در فارسی عبارت کج دار و مریز استفاده میکنیم . حدیثی از پیامبر است که می فرمایند : مدارا کردن نصف ایمان است . و اگر بخواهیم برای هر چیزی شاخصی بگذاریم و هرکس خواست بداند ایمانش در چه حدی است ، ببیند چقدر با مردم مدارا میکند ؟ چقدر زود عصبانی میشود ؟ بعضی ها همه را بی دین می دانند و با همه سرجنگ دارند . مدارا باید در همه جا باشد . بعضی ها اهل مدارا نیستند . مثلا در رانندگی مدام بوق می زنند و اگر ماشین بوق نداشته باشد ، ایشان نمی توانند رانندگی بکنند . گاهی هم حق با این هاست . ولی حالا من که با این مردم زندگی میکنم ، چکار کنم ؟ با کسی که یکدفعه می پیچد یا می ایستد چکار باید کرد ؟ . ما در این مسیر باید مدار ایمان را نشان دهیم . خانمی می گفتند : شوهر من نظامی است و خانه را با محل کار اشتباه میگیرد . و می خواهد به بچه ها دستور بدهد . ما در منزل مشکل داریم . خانه محل سکونت و محل آرامش دادن و آرامش گرفتن است . ما میخواهیم در خانه آرامش بگیریم . چکار میکنید ؟ و چرا این کار را می کنید ؟ ما باید همانقدر که آرامش می گیریم ، آرامش هم بدهیم . انسان در حین جاذبه باید جذبه هم داشته باشد . یکی از آثار مدارا ، سکته نکردن است که آمار سکته پایین می آید . کسی که سکته میکند بخاطر این است که اهل مدارا نیست . آدمهای نرم و مهربان که زود از کوره در نمی روند و نمی شود این ها را عصبانی کرد ، کمتر سکته می کنند .  مردی بود که خیلی اهل مدارا بود . چند تا از جوانان نا اهل محل گفتند : برویم و ایشان را عصبانی کنیم . نصف شب در خانه ی او را زدند و ایشان از خواب بلند شد و آنها گفتند : ما میخواهیم ببینیم فضولات گاو چه مزه ای می دهد . ایشان خیلی نرم و ملایم گفت : اولش کمی تلخ و آخرش هم ترش میشود . یکی از آن جوانان گفت : آقا شما میل کرده اید ؟ گفت : نه از آثارش می فهمم . اول مگس می نشیند و ... و بعد گفت : اگر فرمایشی ندارید خداحافظ و آنها گفتند : خیر و رفتند . مثال رسایی است . از این میشود خیلی چیز رساند . ما می خواهیم خوش بگذرانیم و این ادبیات جدید غربی است . ما در اسلام کلمه ی خوش نداریم . کلمه ی خوب داریم . بعضی ها ملاک برای ازدواج خوشگلی طرف است . اگر این دختر عروس این خانواده شد ، دیگر نمی پرسند عروس خوشگلی دارید یا نه ؟ می گویند : عروس خوبی دارید یا نه ؟  خوشی وقتی در جای درستش می نشیند ، خوبی میشود . اگر عروس بد باشد می گویند : کاشکی خوشگلی نداشت ، کمی خوبی داشت . کاشکی بجای خوش سیما ، خوش سیرت بود . حالا آنهایی که می خواهند خوش بگذرانند ، پیامبر میگوید : نصف خوشگذرانی زندگی ، مدارا است . یکی از اسامی خدا رفیق است . رفیق یعنی کسی که شفقت دارد و مهربانی دارد . از دست دوستش ناراحت نمی شود . در روایات داریم : خدا رفیق است و رفق را دوست دارد . رفیق از رفق است . خدا کسی را دوست دارد که اهل رفق و مدارا باشد . از لوازم مدارا سینه ی گشاده داشتن است . کسی که زود جوش نمی آورد ، ظرف وجودش کوچک نیست . شما در یک لیوان چند سی سی آب اضافه کنید ، معلوم میشود . ولی در استخر چند پارچ هم آب بریزید مشخص نمیشود . از اقیانوس چند تا کامیون آب بردارزد یا اضافه کنید ، خودش را نشان نمی دهد . اگر ظرف وجودی انسان پُر جنبه باشد ، انسان کمتر جوش می آورد و در نتیجه کمتر سکته می کند . بسیاری از خانواده ها اگر می خواهند بیمار نشوند ، سعی کنند اهل رفق و مدارا باشند . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=466&Itemid=604     قهروآشتی http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1927-قهروآشتی.html قهروآشتی برسرمسائل جزئی،سخنان معصومین درباره آقایان حجت السلام و المسلمین نقویان شوهرم سر مسائل جزئی با من قهر می کند و تا من پا پیش نگذارم آشتی نمیکند. من تا کی باید این کار را بکنم ؟ حجت الاسلام نقویان Sat, 05 Nov 2011 23:27:59 +0330 قهروآشتی برسرمسائل جزئی،سخنان معصومین درباره آقایان   حجت السلام و المسلمین نقویان شوهرم سر مسائل جزئی با من قهر می کند و تا من پا پیش نگذارم آشتی نمیکند. من تا کی باید این کار را بکنم ؟ اولا چکار می کنند که او قهر می کند ؟ سعی کنند آن کار را انجام ندهند . من می فهمم همسر من به چه چیزهایی حساس است . وقتی به خانه می آید دلش می خواهد یک چای جلویش بگذارم . غذا را این جوری بپزم . فلان لباس را بیشتر دوست دارد . فلان آرایش را بیشتر دوست دارد . این ها را بشناسند ، اگر میخواهند زندگی بهتری داشته باشند . گاهی یادم می رود .    من توصیه می کنم که شما یکسال با همسرت زندگی کرده ای ، حساسیت های همسرت را یاد داشت کن . حالا یا حساسیت با خود یا بیخود . سر سفره انداختن حساس است . در گذاشتن لباس در کمد حساس است . هر روز آنرا مثل یک اساسنامه مرور کنید . این را تابلو کن و در اتاق خواب بگذارید . من باید این ها را بیشتر مراعات کنم تا زندگی شیرین بشود . ما وقتی میهمان داریم معمولا خانمها بیشتر پیش آنها می نشینند و صحبت می کنند ولی آقا می خواهد استراحت کند . خانم باید توجه داشته باشد که این ها یک شب هستند ولی اصل ایشان است که همسر بنده است . اگر دیدم همسر به این موضوع حساس است ، این را رعایت کنم واز میهمانان عذر خواهی بکنید. حالا اگر آقا گفت : خانم این ها میهمان هستند .آنوقت شما پیش میهمان ها برو . فوقش آنها می گویند : خانم ما را رها کرد و رفت پیش همسرش البته اگر عاقل باشند این را نمی گویند . شما با اینکار همسرت را خوشحال کرده ای و زندگیت شیرین تر میشود . برای یک شب زندگی خودتان را تلخ نکنید . حالا اگر من یک کاری کردم و او عصبانی شد ، باید با او مدارا کنم . هر کس در قهر پا پیش بگذارد ، ثواب بیشتری می برد . اگر کسی می خواهد هفتاد و پنج سال زندگی بکند ، باید چهل سالش را مدارا بکند . چهل روز با هفتاد و پنج سال قابل مقایسه نیست و خیلی کم است . بالاخره یک روزی این مرد می شکند . یک روزی میگوید : تو مرا شرمنده کردی . باید این یک روز بیاید . ما روایت داریم : زن و شوهرهایی که همدیگر را دوست دارند در بهشت هم با هم هستند .  خدا یک زیبایی و جلوه ای به هردو می دهد و میگوید : من فقط همسر خودم را می خواهم . او از همه بهتر است . دو تا از همسران پیامبر با هم تبانی کردند و یک کار زشتی کردند . پیامبر مدارا می کرد و کوتاه می آمد . خدا در سوره تحریم میفرماید : دیگر با همسرانت مدارا نکن . به همسران گفت : اگر شما پیامبر را ناراحت کنید ، خدا ، جبرائیل ، صالح المومنین و همه ی فرشتها هوادار پیامبر هستند . اگر شوهری زنش را ناراحت کند ، خدا به اندازه ای که برای زن و کودک غضب میکند ، برای هیچ چیز غضب نمی کند . اگر سخن معصومین را در باره ی خانم ها میگویید ، درباره ی آقایان هم بگویید . ما هر دو طرف را می گوییم . اینکه اسلام به زن وظیفه ی خانه داری را داده و وظیفه ی اصلی زن گرم نگهداشتن کانون خانه است ، می خواهد پیامی بدهد که این خانم خیلی کارش سخت و سنگین است . شما خانه را از اداره بالاتر بدان . پرستیژ یک خانم خانه دار را از خانم اداری بالاتر بدان . روایت داریم : کسی که بر اذیت های همسرش صبر و تحمل می کند خدا اجر و پاداشی که به ایوب داده ، به او می دهد . اگر کسی به این وعده ها ایمان دارد و می داند خدا در همین نزدیک ها جبران می کند ، دیگر مشکلی ندارد . روایت دیگری داریم : عاقل ترین مردم کسی است که بیشتر مدارا کند . خانم من با هر حرف تندی قهر می کند ولی من همیشه کوتاه می آیم و با یک شاخه ی گل آشتی میکنم . آیا این کار من درست است ؟ معلوم است این آقا از خانم شان عاقل تر است . شما موظب باش چیزی نگویی که خانم قهر کند . یک وقت ما زمنیه ی عصبانیت را فراهم می کنیم . در ضمن این کار شما خیلی خوب است . که شما یا یک شاخه گل به استقبالش می روی . و دل او را بدست میآورید . البته بعضی ها ظرفیت و جنبه ندارند . آقایی به من گفتند : کارم به جایی رسیده که همسرم من را از خانه بیرون کرده است . این مدارا ندارد . نمیتواند برود سر خیابان بخوابد . و خانم هم خوشحال بشود . گفتم : تقصیر خودت است . زن داری هم بلد نبودی . یک جایی باید اخم کرد . یک جاهایی نباید به خواسته طرف اهمیت داد . هر جایی نباید مدارا کرد . خدا به پیامبر میگوید : تو تا اینجا مدارا کردی اگر از این به بعد همسران تو از تو درخواستی کردند به آنها بگو بیایید طلاق بگیرید و برویید . من دیگر نمی توانم با شما زندگی کنم . حق و حقوق شما را بدهم و برویید . در اینجا این ها از حد گذرانده اند و مدارا نباید کرد . دین اسلام مثل یک پازل می ماند . هزار قطعه دارد . یک قطعه اش مدارا است . در کنار مدارا ، تدبیر لازم است . در کنار مدارا ، عقل و دقت لازم است . اخم لازم است . دعا لازم است . توکل و مشورت لازم است . کار لازم است و خیلی چیزهای دیگر لازم است . حالا کسی بگوید : ما بر خدا توکل می کنیم . صبح دیگر سر کار نمی رویم و انشاءالله خدا روزی ما را از آسمان می فرستد . یک وقت یک عنصر قوی ترین عنصر است . محبت و مدارا پیش زمینه ی خیلی از چیزها است . روی این زمینه میشود کار کرد . ولی ما نمیگوییم شما تدبیر و تعقل را کنار بگذارید و فقط مدارا بکنید . یک موقع شما باید بگویید : خانم این میهمانی نمی رویم حتی اگر شما گریه کنید . من اشک شما را پاک میکنم ولی صلاح نیست ما این میهمانی برویم و باید روی حرفتان بایستید . ما نباید تک بعدی رشد کنیم . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=465&Itemid=603 مدارا ، صبر و حلم و بزرگواری پیامبر (قسمت دوم ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1921-مدارا-،-صبر-و-حلم-و-بزرگواری-پیامبر-(قسمت-دوم-).html مدارا ، صبر و حلم و بزرگواری پیامبر حجت السلام و المسلمین نقویان درباره ی بزرگواری و صبر و حلم صحبت کنید . یک حکایت شیرین درباره ی خُلق زیبای پیامبر به شما تقدیم میکنم . امیدوارم برای همه ی ما ..... حجت الاسلام نقویان Fri, 04 Nov 2011 21:09:54 +0330 مدارا ، صبر و حلم و بزرگواری پیامبر حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت دوم ) درباره ی بزرگواری و صبر و حلم صحبت کنید . یک حکایت شیرین درباره ی خُلق زیبای پیامبر به شما تقدیم میکنم . امیدوارم برای همه ی ما درس باشد . اولین مخاطبش خود ما هستیم . این ها شکرهایی است که زندگی را شیرین می کند . مدارا قفل ها را باز میکند . هر قفلی دو جور باز میشود . یکی با یک کلید که راحت باز میشود . گاهی قفل هرز میشود و یا کلید داخل قفل میشکند ، با میخ و چکش آنرا باز می کنیم . گاهی هم با تبر آنرا باز میکنیم . بالاخره آن قفل باز میشود . اما چه جوری باز میشود ؟ چند چیز خراب میشود تا آن باز بشود . چقدر آدمها خُلقشان تنگ میشود . ولی بالاخره باز میشود . ما معمولا از نوع دوم استفاده می کنیم . " عرب بیابان نشین نزد او آمد و خون بهایی را که بدهکار بود ، از پیامبر طلب کرد . حضرت به او مقداری پول داد . سپس پرسید: به تو نیکی کردم ؟ مرد پاسخ داد : نه نیکی نکردی . برخی از مسلمانان خمشگین شدند . خواستند به او هجوم بیاورند . پیامبر به آنها اشاره کرد که کاری نکنند . بعد برخاست و همراه مرد عرب به خانه ی خود رفت و افزون بر آنچه داده بود از مال شخصی اش به او بخشید . بعد پرسید: آیا به تو نیکی کردم ؟ مرد گفت : آری . خدا به خانواده و بستگانت خیر بدهد . حضرت گفت :  تو سخنی در جمع یارانم گفتی که به دل گرفتند . اگر دوست داری همین حرفی را که الان زدی ، نزد آنان باز گو تا در دلشان چیزی نماند .  مرد پذیرفت . چون صبح و یا شبانگاه شد آمد و حضرت گفت :  این مرد عرب راضی شده است . آیا همین طور است ؟ گفت : آری خداوند به خانواده و خویشاوندانت خیر دهد . پیامبر فرمود :  مَثل من به این مرد عرب همانند مردی است که شتر ماده اش گریخت . مردم در پی شتر می دویدند و همین باعث میشد شتر بیشتر بدود . صاحب شتر بانک بر می آورد که من را با شترم تنها بگذارید . من از شما به او مهربانتر و آگاه تر هستم . پس به سوی شتر رفت ، مقداری روئیدنی از زمین کند و شتر آمد و خورد . شتر می آید و زانو می زند . مرد بر او زین نهاده و سوار میشود . اگر من شما را رها کرده بودم بخاطر حرفی که این مرد زده بود ، او را می کشتید و او نیز بخاطر توهین به پیامبر به دوزخ می رفت . " یک نویسنده ی خارجی میگوید : هیچ کس به اندازه ی محمد بلد نبود با مردم مدارا کند و راه برود . آنها را بشناسد و قفل های دل آنها را باز کند . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=464&Itemid=602 مدارا ، صبر و حلم و بزرگواری پیامبر (قسمت اول ) http://old.n-sun.ir/andishmandan/naghavian/1907-مدارا-،-صبر-و-حلم-و-بزرگواری-پیامبر-(قسمت-اول-).html مدارا ، صبر و حلم و بزرگواری پیامبر حجت السلام و المسلمین نقویان مشی پیامبر در مدارا کردن چگونه بود ؟ هم خانواده های مدارا عبارتند از : درایت ، اداره ، مدیر . وقتی ریشه ی کلمه ای باز بشود ، مشکلات ..... حجت الاسلام نقویان Thu, 03 Nov 2011 20:35:01 +0330                           مدارا ، صبر و حلم و بزرگواری پیامبر حجت السلام و المسلمین نقویان (قسمت اول ) مشی پیامبر در مدارا کردن چگونه بود ؟ هم خانواده های مدارا عبارتند از : درایت ، اداره ، مدیر . وقتی ریشه ی کلمه ای باز بشود ، مشکلات حل میشود . وقتی پدری چند فرزند دارد و خانواده اش همیشه پر از تنش و اضطراب و آشوب و فریاد است . سعدی میگوید :  با دو خانه دوست نشوید . خانه هایی که همیشه در آن سر و صدا است . به گرفتار قاضی به که در خانه دیدن ابرو گره . دیگری در خانه ای که همه اخمو هستند و کسی با کسی حرف نمی زند . مثل خانه ارواح . با گره ی ابرو با هم حرف می زنند . یک جایی هم که سر و صدا زیاد است . در حریم بر سرایی ببند که بانک زن از وی برآید بلند . اگر خانم خانه داد بکشد بر احوال آن خانه باید گریست . پس معلوم است آن خانه خوب اداره نمیشود . اگر خوب اداره میشد ، همه آرام و مهربان بودند . همه با هم حرفهای قشنگ می زنند . سعدی میگوید : می دانید چرا یوسف به برادرانش اخم نکرد ؟ اگر اخم میکرد ، اولین اتفاق که می افتاد چهره ی خودش خراب میشد . شما هیچ وقت حاضر نیستید در اخم ، کسی از چهره ی شما عکس بگیرد . اگر شما بخواهید ازدواج کنید و این عکس شما را نشان بدهند ، باعث دافعه میشود و طرف قبول نمی کند . صورت زیبا داشتن یک معنی اش این است که شما اخم نکنید . زیرا در اخم اول خودت را خراب میکنی .  مدارا یعنی اینکه انسان بتواند مجموعه ای را خوب اداره بکند . اگر بهم ریخته شد ، معلوم میشود من نتوانسته ام آنرا خوب اداره بکنم . اگر ما توانستیم خوب اداره کنیم یعنی مدارا کرده ایم . اگر دیدیم همه چی بهم ریخته است ، بدانید مدارا نکرده اید . ما فکر میکنیم مدارا یعنی کوتاه آمدن یا سکوت کردن است . در حالی که اینطوری نیست . یک جایی هم باید تشر زد . این هم در دایره ی مدارا تعریف میشود. یک وقت روی لباس شما خاک می نشیند و آنرا می تکانید . یک وقت دوده می نشیند و جایش می ماند . این را باید با مهربانی و فوت آرام از بین برد . با تکان از بین نمی رود و جایش می ماند . ولی وقتی خاک نشسته باشد ، باید محکم آنرا تکان داد تا برود . ما اسم جفت این کارها را مدارا می گذاریم . اکثر ما انسانها سعی میکنیم با خشونت ، اخم ، عصبانیت و قوه قهریه با مردم برخورد کنیم . تا کلمه ی مدارا را می شنویم به یاد آرامش می افتیم . ولی همیشه معنایش آرامش نیست . یعنی کارهای را خوب اداره کردن . گاهی مواقع باید اخم کرد . مثل یک بیماری که کارش به آمپول میرسد . مثل اینکه مادری بگوید : من دل نداشتم به بچه ام واکسن بزنند و او را نبردم واکسن بزنند . و با آن مدارا کردم . به او میگویند : شما عقلت را از دست داده ای . چون بچه فلج میشود . مدارا یعنی با درایت اداره کردن . اگر توانستیم این فضا و این مفهوم را در زندگی خودمان پیاده کنیم ، مدارا کرده ایم . بعضی ها می گویند : مردم ما را عصبانی میکنند و من پرخاش میکنم و از کوره در می روم . ضربان قلبمان بالا می رود و رگ گردنمان بیرون می زند ، چهره مان سرخ میشود ، در اینجا میگویند : مدارا می کردی . کمی تحمل می کردی . در اینجا کلمه ی مدارا خودش را بیشتر نشان می دهد . می گویند : مال مردم را نخورید . چون مردم این جوری بهتر متوجه میشوند . وقتی کسی ماشین کسی را هم بدزد میگویند : مال مردم خور است . می گویند : ماشینش را که نخوردم . چون اکثر موارد مدارا کوتاه آمدن و راه آمدن است و محبت کردن است ، دیگر اسم درشتی را مدارا نمیگذارند . در حالیکه درشتی هم جزء مدارا است .  اکثر آدمها قفل وجودی شان با مهربانی باز میشود . هر شخصیتی کلیدی دارد و کلید مانند سوزن نخ کردن است . اول اینکه یک چشمت را می بند ی که تمرکز بگیری ، بعد نخ را خیس میکنی و اگر نشد یک تکه از آنرا می چینی . با محبت و مدارا سوزن نخ می کنیم . با خشونت نمیشود این کار را کرد . چون جواب نمیدهد . مثل کشیدن کمربندهای ایمنی است که باید با مدارا کشید . محکم بکشی ، قفل میکند . ولی بعضی از آدمها را باید محکم کشید . آدمها مثل میوه ها هستند . هلو خودش به گلو می رود . توت خودش می ریزد ولی گردو این جوری نیست . باید توی سرش بزنید تا بریزد . بعضی از آدمها گردو صفت هستند . باید اینجوری با آنها مدارا کرد و این جوری اداره میشوند . اگر بخواهید با فرمول توت با آن برخوردکنید ، هیچ وقت نمی ریزد و روی درخت می پوسد . هر کس را به تناسب خودش باید با آن رفتار کرد . چون اکثر آدمها با کلید مهربانی ، محبت ، ملایمت و ملاطفت قفل های دلشان باز میشود ، مدارا را در این بخش بکار می برند . یک رئیس جمهور باید مدارایش بالا باشد . باید کاسه ی صبرش از زیر به سفره های زیر زمینی وصل باشد . که به این سادگی پر نشود . اگر به او فحش دادند او بخندد . حافظ می گوید : اگر دشنام فرمایی وگر نفرین ، دعا گویم جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خوار را . حافظ می گوید : تو به من فحش بدهی من تورا دعا میکنم . اگر فحش هم بدهی من تو را دعا می کنم . می دانید که زنبور ملکه نیش ندارد . اگر کسی بخواهد ملک بشود ، نباید نیش داشته باشد . مادر در خانه نباید نیش داشته باشد . نیش ها را باید برای پدر بگذارد و اِلا باید از مادری استعفا بدهد . اینکه میگویند : خانم شما سعی کن مرد نشوی ، معنایش این است که شما نقش قشنگ تری و موثرتری داری واگر مرد شدی ، هم نقش خودت را از دست می دهی و هم مرد نمی شوی . مهربانی باید بیشتر به چشم بیاید . اگر مادر به پدر چغولی بچه را کرد خوب است . ولی حالا اگر پدر عصبانی شد و خواست تنبیه بکند ، مادر واسطه بشود . که بچه ببیند تنها حامی او باز هم مادر است . این بچه رابطه اش با مادر محکم میشود . و همه ی اتفاقات را به مادر می گوید . کتاب گلهای بهاری نوشته آقای سیدی ، را می خوانم . کسی بنام اَنس بن مالک خدمتکار افتخاری پیامبر بود . برده هم نبود . " اَنس می گوید : پیامبر گاهی شربتی می خورد که هم افطارش محسوب میشد و هم سحرش . چه بسا آن نوشیدنی شیر بود . یا شربتی که در آن نان خیسانده میشد . شبی آنرا برای رسول خدا مهیا کردم . پیامبر دیر کرد . گمان کردم منزل یکی از دوستانش دعوت است . آن را خوردم . پس از ساعتی پیامبر آمد . از بعضی از همراهانش پرسیدم جایی افطار کرده یا دعوت بوده است ؟ گفتند : نه افطار کرده و نه جایی دعوت بوده است . آن شب را بگونه ای گذراندم که فقط خدا میداند. از این اندوه که پیامبر آن شربت را بخواهد . اما او آنشب را گرسنه خوابید و روز بعد گرسنه روزه گرفت . تا این لحظه در این مورد سخنی نگفته است . " اگر پیامبر از انس می پرسید : غذای ما را بیاورید و گرسنه مان است . ما اگر دیر بشود می گوییم : غذا را زود بیاور که دیگر نا ندارم . عصبی تر میشویم و توقعمان بیشتر میشود . پیامبر در اوج گرسنگی و خستگی چیزی نمی پرسیید . اگر هم می پرسید و انس می گفت : من آنرا خوردم . مطمئنا پیامبر میگفت : نوش جانت ، اشکالی ندارد . حتی بخاطر اینکه این شرمندگی را در چهره ی خدمتکارش نبیند نمی پرسد . چون پیامبر می دانست که اگر غذا باشد یا می پرسد و یا آنرا می آورد . پس معلوم است خبری نیست .  این ها زیرکی است که ما نداریم . این میشود مدارا و این بود که شیفته ی او بودند . یکی از یاران پیامبر که قاری قرآن بود دستگیر کردند و دشمنان می خواستند او را اعدام کنند . به او گفتند : دلت می خواست در این لحظه محمد بجای تو بود و تو را آزاد میکردیم و او را اعدام میکردیم . گفت: هرگز . ای کاش من چندین جان داشتم و آنرا فدای او می کردم . (ادامه دارد ) منبع : http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=464&Itemid=602